« در باره ویدئوی حمله به فائزه رفسنجانی | Main | با عرفان و تمایلات ضد عقلانی در جامعه چه باید کرد؟ »

آیا ابو نصر فارابی ترک بود؟

 
 
 اسکناس چاپ جمهوری قزاقستان با تصویری از فارابی
 

_________________________
انتشار تمبر پستی در ایران بنام فارابی  یا معلم ثانی
___________________________________
 
حکیم ابوالنصر محمد بن طرخان بن اوزلغ الترکی فیلسوف، اندیشمند و موسیقی دان بزرگ در نیمه دوم قرن سوم هجری در سال 257 (870 میلادی) در روستای وسیج شهر ترک نشین فاراب در ماوراءالنهر متولد شد. پدرش محمد فرمانده قلعه بود. فارابی تحصیلات ابتدایی را در ترکستان به پایان رساند. در جوانی برای ادامه تحصیل به بغداد، مرکز علم و هنر آن دوران مهاجرت کرد و در این مدت علاوه بر زبان ترکی که زبان مادری اش بود، زبانهای فارسی، عربی، لاتینی و یونانی قدیم را فراگرفت. نحو و ادبیات عربی را نزد ابوبکر نحوی، معروف به ابن سراج و علم طب را از یوحنا بن حیلان طبیب و منطق را در محضر مترجم و شارح بزرگ منطق، ابوبشر متان بن یونس فرا گرفت. فارابی در سال 330 هجری به دمشق عزیمت نمود و پس از چندی به سیف الدوله همدانی حاکم حلب پیوست و جلیس اهل ادب این دربار گشت. فارابی سفر کوتاهی نیز به مصر داشت و پس از آن در حلب اقامت گزید و تا پایان عمر در آنجا زندگی را به مطالعه و تحقیق سپری نمود. فارابی که زندگی بسیار ساده ای داشت سرانجام در رجب 339 هجری در سن هشتاد سالگی وفات یافت و پیکرش در دمشق دفن گردید.

گفته می شود، فارابی در طول مدت حیات خود، به ویژه در مصر همواره لباس مخصوص ترکان را بر تن داشته و بیشتر به ترکی تکلم می نمود. اولین منابعی که اطلاعاتی در مورد فارابی در آن یافت می شود، به 200-150 سال پس از حیات وی تعلق دارند. به گفته دانشمندان او از بزرگترین فلاسفه اسلامی است و در میان آنان کسی به پایه و رتبه‌ی او در فنون نرسیده است. شیخ الرئیس ابوعلی سینا که خود از نوابغ شرق می باشد، به کتابهای او استدلال نموده و از کلمات و گفتار او درتألیفات خود استفاده نموده و بهره‌مند شده است.

فارابی پیش از آن که خود را وقف تحصیل فلسفه کند در فاراب به کار قضاوت می پرداخت. او در همان زادگاه خود به کسب دانش پرداخت ودر فراگرفتن زبانهای دیگر قدرت عجیبی داشت. فارابی در زندگی روزمره اش بسیار وارسته و متین بوده و از هر لحظه زندگی برای تهذیب نفس خود می کوشید و در نهایت قناعت و سـادگی می زیست و رفاه و تنعم در زندگی دنیوی را هرگز دنبال نمی کرد. او در فلسفه، منطق، ریاضی ، شعر ، موسیقی (نظری و عملی) و طبابت تبحر داشت. برخی او را بزرگترین فیلسوف مسلمان و پایه گذار فلسفه اسلامی می دانـند. او که تمامی آثار ارسطو را مورد مطالعه و بررسی قرار داده بود، با عناوینی مانند "استاد ثانی"، "خواجه ثانی" و "معلم ثانی" شهرت یافت. بیش از یکصد اثر بزرگ و کوچک را به او نسبت داده اند که از مشهورترین این آثار می توان به احصاء العلوم ، آراء اهل مدینه الفاضله ، فصوص، ماهیت عقل و ... اشاره نمود.

همانطوری که از نامش نیز پیداست فارابی، فرزند شخصی بنام محمد بوده و جد او به طرخان و سپس به اوزلغ (اوزلوق) می رسد. طرخان یک عنوان ترکی است که در دوره های قدیم در میان ترکان بکار می رفت. کلمه اوزلغ از ریشه "اوز" به معنی مهارت و با پسوند "لغ" (لوق) که از پسوندهای بسیار رایج در زبان ترکیست، ساخته شده و به معنی مرد با مهارت آمده است. کلمه "اوز" امروزه نیز در لهجه های مختلف ترکی کاربرد داشته و در ترکی ترکیه ای نیز در واژه هایی مانند "اوزمان" به معنی متخصص بکار می رود. استفاده از کلمه "الترکی" در آخر نام فارابی از سوی مورخین نیز بدین جهت است که فارابی در منابع تاریخی نیز همواره به عنوان یک فیلسوف و اندیشمند ترک شناخته شده و موسیقی ترکی و ایرانی نیز مدیون خدمات علمی و هنری او می باشد.

بسیاری از منابع از جمله "وفیات الاعیان" اثر ابوالعباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابوبکر خلّکان بر ترک بودن فارابی تأکید کرده اند
.
از محمد رضا هیئت
_______________________
از افشا
دو منبع دیگر در مورد فارابی
 
 این از خیانت حکام ضد بشری ایرانی مثل رضا شاه خائن بوده است که هر چه دروغ بوده است را در کتابها مینوشته اند و بخورد دانش آموزان معصوم میدادند.این دروغ پردازیها نه تنها با آیین تحقیق که دانش آموز باید مثل یک محقق بار آید در تضاد است بلکه او را بباور های غلطی میکشاند که نتیجه اش تقویت نژاد پرستی در ایرانیان آن هم از روی جعل مرکب میشود زیرا علم ژنتیک فقط یک نژاد برای انسانها در نظر میگیرد نتیجه اش بار آمدن ملتی میشود که با علم مخالف است ولی هر چه بخواهید احساسی خواهد بود و در نهایت مرتجع میشود و دست آخر جنین ملت مخالف با علم و مرتجع بمرگ ملی میرسد
ملایان تاریخ را در کتابهای درسی را بنفع اسلام(بخوانید بنفع خود برای غارت بیشتر ثروت ایران ) میکنند  و شاهان پهلوی هم تاریخ را بنفع ایرانی فارس زبان ولی در واقع  بنفع حکومت  خودشان تحریف میکردند.
ما باید  در کتابهای درسی حقایق را بنویسیم و تبلیغات سیاسی و حکومتی نکنیم.نیاییم بگو عربها غلط کرده اند خلیج فارس را خلیج عربی میگویند ولی اسم دریای خزر را که دولتهایی که با این دریا مرز دارند آن را خزر مینامند و در تاریخ هم دریای خزر بوده است بنویسیم دریای مازندران و نه حتی دریای گیلان چون خاندان پهلوی مازندرانی بود و گیلانی نبود.این کار های خنده دار و مضحک ضد علمی کی باید بپایان برسد
Posted on Sunday, February 27, 2011 at 08:39PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>