« شاهکار ابراهیم نبوی - آقای احمدی نژاد مرا ببخش | Main | رژیم ملایان خواستار آزادی شهرزاد میر باقری در ازای آزادی سارا زندانی آمریکایی هستند »

انتظار قيام مرد م ايران با چه آلترناتيوی ؟ - ن. هدايت

 

از افشا

نجات ایران در برپایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خودکفایی علمی و اقتصادی است.بر این اساس نیروهایی حقانیت مبارزاتی دارند که به ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی و به استقلال و قدرت ایران معتقدند تا زمانی که در روابط بین المللی قانون جنگل حکومت میکند و هر کس زورش بیشتر است حق وتو دارد.تا آن زمان ایران باید قدرت مند باشد ولی در راه آرمانهای حقوق بشری و دمکراسی خواهد کوشید.
دمکراسی مورد نظر من چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html
نیروهای مخالف حقوق بشر و دمکراسی حقانیت مبارزاتی ندارند یعنی مبارزه انان سمت و سوی ضد مردمی دارد و برای خواسته های گروهی خودشان و نه تمام مردم ایران مبارزه میکنند و مبارزه آنان بمعنای ازادی خواه بودن و بفکر مردم ایران بودن نیست بلکه دنبال اهداف فردی و یا گروهی خودشان هستند.
این نیروهاشامل سلطنت طلبان از نوع حکومت پهلوی ؛نیروهای مذهبی مثل مجاهدین خلق و نیروهای کمونیستی و طیفهای مختلف آنان است.بنظرم کروبی و هاشمی و خاتمی و موسوی را میتوانیم در بین گروه های مذهبی قرار بدهیم.
ما باید سعی کنیم که در ابتدا در بین نیروهایی که حقانیت مبارزاتی دارند اتحاد پایایی را ایجاد کنیم مثل معتقدان به حقوق بشر و دمکراسی ؛ جمهوری خواهان لائیک و سکولار و ...همکاری این نیروهای دارای حقانیت با نیروهای فاقد حقانیت مبارزاتی فقط تاکتیکی خواهد بود یعنی برای بر انداختن دشمن مشترک خواهد بود.مثلا سلطنت طلبان با آخوندها مشکل دارند ولی با استبداد مشکل ندارند نیروهای دارای حقانیت مبارزاتی تا آنجا میتوانند با این گروه همکاری کنند که آخوند سرنگون شود ولی بعدا این دو گروه ضد اخوند ناخواسته در برابر همدیگر قرار میگیرند زیرا سلطنت طلبان اگر بقدرت برسند استبداد دیگری را ایجاد خواهند کرد.اینجاست که اندیشه و سطح فکری مردم مهم است.اگر رفراندومی بشود و مردم به سلطنت طلبان رای دهند آخرین رفراندوم آزاد آن حکومت خواهد بود و پس از چند سال اعدام ها و زندانها و حق کشیها برگشت و مردم متوجه نادانی خودشان بشوند که مشابه همان نادانی در رای دادن برفراندوم جمهوری اسلامی اری یا نه خمینی است دیگر نمیتوانند رای خود را ابراز داشته و استبداد را بر کنار کنند و فقط باید خون بدهند و بدبختی بکشند.
بنابراین باید بفکر همکاری با هر نیرویی بود ولی تاکتیکی حتی با آمریکا و اسراییل هم میتوان همکاری تاکتیکی کرد بنحوی که کنترل باید در دست نیروهای دارای حقانیت مبارزاتی باشد
 

________________________

انتظار قيام مرد م ايران با چه آلترناتيوی ؟
ن. هدايت


 



گريز پای دل ما گر در خيال است
بهشت برين را ميتوان ساخت
اما گر واقعيت ها را در جلوی چشمانمان مرور کنيم و از ديد يک انسان بی طرف به بيش از سی سال حکومت جمهوری
اسلامی بر ايران نگاه بياندازيم بدور از شعارهای معمول يک سوال اساسی را سالهاست که جوابی برايش نيافته ام . سالهاست که اپوزيسيون ايرانی مدعی آلترناتيوی سقوط اين رژيم را نويد ميدهد. ولی چرا واقعا اين رژيم بعد از سی سال وبا اين بحرانهای گوناگون داخلی وخارجی که با آن دست بگريبان است بر سرقدرت وحاکميت است ؟
زمانی که اين علل را بخواهيم از نظر ات طی اين سالها بررسی کنيم عموما به گفته هايی مانند زير برخورد ميکنيم
- وجود يک حکومت قصی القلب در حاکميت
-توهم مردم نسبت به مذهب و اسلام
-پراکندگی اپوزيسيون
-پول های باد آورده نفت
-مماشات قدرتهای بزرگ با رژيم
-عدم حمايت بين المللی از مدعيان آلترناتيوی مانند مجاهدين خلق
-عدم گسترش آگاهی طبقاتی در بين کارگران وزحمتکشان برای خودسازمانی
و... و... ولی يک مساله اساسی که به آن اپوزيسيون ايرانی از طيفی به آن توجه ندارد عدم اعتماد مردم ميباشد. رژيم اسلامی يک عدم اعتماد تاريخی بعد از قيام سال پنجاه و هفت ويا به تعبير ديگران "انقلاب سال پنجاه و هفت " در ذهن تاريخی مردم قرار داده است که اين با يک فرمول ساده ويک گفتار ساده شرو ع ميشود : ما يک بار انقلاب کرديم و خواستيم بهتر شود وبدتر شد ! البته نيروهای بورژوازی و رفرم گرا دقيقا ميخواهند بر همين نکته سوار شوند و هرگونه انقلاب بر عليه اين رژيم را خشونت گرايی ومنتهی شدن به يک حکومت ديکتاتوری ديگر نشان دهند. ولی ازاين که بگذريم ودر بحث خود بمانيم . نکته عدم اعتماد تاريخی را اپوزيسوين ايرانی طی سی ساله گذشته نتوانسته است که جبران کند و اين خسارت وزيان تاريخی را در ذهن تاريخی مردم تغيير دهد . دقيقا برعکس :آنچه که خود را اپوزيسييون ايرانی از هر طيفی مينامد انجام داده است باعث عدم اعتماد بيشتر مردم وسو استفاده رزيم شده است .
مثلا گروههای چپ هرگز به يک اتحاد عمل دست نيافتند و هرروز ضعيف تر شده وبا بحران چپ و همچنين درهم شکسته شدن آنچه که خود را بلوک سوسياليسم ميناميد وبيرون ريخته شدن جنايتها بنام سوسياليسم اين طيف با پراکندگی و همچنين سياستهای متفاوت اسلام ستيزی وهيستری ضد اسلام ومذهب مانند حزب کمونيست کارگری کشانده که دقيقا بر اين ضعيف شدن چپ در ايران وبين مرد و صيقل دادن عدم اعتماد به نيروی چپ را گسترش بيشتری داده است . البته بحث در اين مورد بسيار گسترده ميباشد وبه چند جمله تنها اشاره شد . چرا که طيف چپ را گروههای سياسی متفاوت وبا ضعف های متفاوت تشکيل ميدهد که حد اقل علی رغم ضعف ها نتوانسته اند که به يک اتحاد عمل دست يابند ويا اگر ا تحادی انجام شده است چنان شکننده بوده که دير نپاييده واز هم پاشيده شده است .
يا گروه مجاهدين خلق که با رفتن به عراق وتحت حمايت قرار گرفتن آنها در عراق صدامی وهمچنين ايجاد ساختارهای سکت مآبانه و ايجاد روند يک ساختار فاشيستی در درون خود اين عدم اعتما د را نيز با سياستهای امروزی خود در کنار آ مريکا صيقل بيشتری ميزنند
طيف های سلطنت طلب وجمهوری خواه نيز وضعيت بهتری ندارند واين گروهها نيز با پراکندگی و همچنين نزديکی شان به بورژوازی جهانی مانند مجاهدين خلق در واقع با گذشته و حکومت پا دشاهی که پنجاه سال بر ايران حاکم بود نقطه اميدی و اعتمادی برای مردم نيستند ويا ايجاد نکرده اند .
در کنار اين اپوزيسيون که با سياستهای خود ايجاد پل ا رتباطی اعتماد را برقرار نکرد نتيجه اش پا گرفتن نيروهايی مانند طيفی از حاکميت که خودرا "رفرميست " مينامند ، شدکه سبز سيدی بتواند بهانه ای برای مردم باشد که در يک روز با حضور ميليونی خود -نه بخاطر اين طيف - اعتراض خود را نشان دهند . اين بالاترين ريسکی بود که مردم نمودند تا دو چيز را مشخص کنند يکی اينکه به اين حکومت اعتراض شديد دارند و از طرف ديگر از هرگونه ريسک اضافی خود دداری کردند و ديگر مانند آنروز ها پا به ميدان نگذاشتند. علتش همان عدم اعتماد است که ريسک پذيری را در مردم کم ميکند . برای اينکه مردمی بتوانند ريسک پذير شوند واز زندگی روزمره خود کنده وبه آماج و درون وپروسه مبارزه کشيده شوند نياز به اميد و اعتماد دارند. اين دومقوله به يکديگر گره خورده است واگر مردمی اين دو مقوله را درهم ودر خود داشته باشند هيچ قدرت ديکتاتوری تاب توان در مقابل آنها را ندارد.
البته اين را هم بايد اضافه کرد که نويسنده آگاهانه از کلمه مردم استفاده ميکند که بيشتر طبقات ميانه بورژازی متوسط و خرده را در بر ميگيرد وسعی دارد که گفتار را برای نيروهايی که به مبارزات طبقاتی اعتقادی ندارند وبه کلمه مردم و طبقه متوسط يک مفهوم را ميدهند برخورد نمايد. يعنی با نيروهايی که مردم را بصورت عام وبدون تفاوت طبقاتی و منافع طبقاتی ميبنيد. ميخواهم بگويم اين نيروهای بورژازی اپوزيسيون حتی قادر به اين نيستند که طبقه ای را که ميخواهند نمايندگی کنند که شامل طبقه متوسط وخرده و پرولتاريای متوهم به آنها ميباشدرا قدرت بسيجش را ندارند و نقطه ای که آنها نميبنيند همين نقطه اعتماد اين مردم به مفهومی که گفته شد را نميتوانند جلب کنند و برعکس باعث بی اعتمادی بيشتر مردم به اين نيروها شده است.واين را ما در در دود ودم سبز که از حمايت رسانه ای بين المللی بورژواز ی جهانی برخوردار بود نيز بخوبی دريافتيم که علی رغم گرد وخاکهای رسانه ای مردم دوباره به ميدان کشيده نشدند.
خود را بجای مردم ميگذاريم : با چنين اپوزيسييونی روبروست که هنوز بعد از سی سال مسائل اوليه خود را حل نکرده است و دم بسياری از آنها به قدرتهای بزرگ متصل است.بعد تهديدات به جنگ از طرف نيروهای ا مپرياليستی و صهيوينستی در منطقه روزانه با استقبال رژيم البته ، روبرو ميباشند که ممکن است که به يک رويارويی نظامی بکشد و مثال عراق و افغانستان را درمقابل خود دارند و دارای يک نقطه اعتماد به يک آلترناتيو را ندارند وبرعکس باز شاهد هستند که طيف بزرگی ازاين اپوزيسيون با جلادان بين المللی وجنگ طلبان همصدا شده اند که هم تحريم را گسترش دهند که پيش سناريوی يک جنگ ميتواند باشد وهم هرروز به عنوان "مماشات با رژيم "بر طبل جنگ مستقيم وغير مستقيم ميکوبند.
پس
-تهديد نظامی خارجی
- استقبال رژيم از يک جنگ
- روشکستيگی اپوزيسييون رنگارنگ
-بی اعتمادی به يک آلترناتيو که ميتواند همزادش نا اميدی باشد
- با تهديد خارجی اوج گرفتن ناسيوناليسم باعث رشد حمايت مقابله با تهديد خارجی ميشود
- وضعيت کشورهايی مانند افغانستان ، عراق وديگر کشورهای منطقه باعث ميشود که در ذهن مردم اين مجموعه عمل کند واز يک قيام ديگر جلوگير ی کند چون نقطه اعتماد ويا آلترناتيو ی که بتواند اين نقطه اميد را زنده کند و در پيش چشمان مردم قرار دهد وجود ندارد وبرعکس در مقابل چشمان آنها مسائلی که گفته شد رژه ميرود.
و اين مجموعه ای از واقعايت جاری است که باعث شده است که رژيم علی رغم بحرانهای بين ا لمللی وداخلی که دارد بتواند با سرکوب کردن بخشی از معترضين فعال و بخشی از دورن خود حکومت که خواستار سهم بيشتر ويا باز پس گرفتن کليدهای اقتصادی وسياسی از دست رفته ميباشند به زندگی خود ادامه دهد وميتوان گفت تنها سرکوب عامل ماندن اين رژيم نيست. داشتن قدرت نظامی ا تمی و يا قدرت نظامی منطقه ای نيز عامل ماندن اين رژيم نيست .مماشات خارجی نيز عامل اساسی نيست . عامل اساسی در درون ذهن تاريخی مردم قرار دارد که به آن از طرف ملاها خيانت شد و اين نقطه نقطه بی اعتمادی است که همانطور که گفته شد اپوزيسيون ايرانی با شعر وشعار نتوانست ين حفره تاريخی را پر کند وتاز مانی که اين حفره تاريخی در ذهن مرد م پر نشود ايجاد يک تحول برا ی سرنگونی بسيار مشگل ميباشد .
البته که ستم طبقاتی و همچنين جباريت رژيم مکايزم خود را به مردم تحميل ميکند که به دفاع از خود بپردازند ولی اين تحميل باعث تنها يک عکس العمل سازمان نيافته است که بر سرگردنه ها سياسی دزدان بر اين غافله ميزنند وهدايتش ميکننند اين دزدان ارتجاعی در حاکميت وبخشا نيز آلترناتيو جريانات امپرياليستی ميباشند که سعی بر سوار شدن اين عکس العمل های وقفه ای مردمی در مقابل ستم رژيم ميباشند وميخواهند از اين عکس العمل های موقتی مردم يک دگرگونی به نفع خود ا يجاد کنند در صورتيکه برای انقلاب مردم ويا حتی برای طبقه زحمتکش گره خوردن اميد و اعتماد است واين در حال حاضر در اپوزيسيون فعلی ماده اش نيست . اينکه چگونه ميتوان چنين پتانسيلی ا يجاد کرد يک پيشگويی است که نسخه از پيش آماده برای آن نميتوان يافت چون نسخه های متفاوت تاکنون با شکست روبرو شده است .
، بيست وسوم سپتامبر دوهزا روده
http://www.facebook.com/home.php?#!/profile.php?id=1830768912&v=wall&ref=ts

2 مهر 1389    02:09
Posted on Friday, September 24, 2010 at 03:20PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>