« کنفرانس برلين برای محمدی آشتيانی با حضور وکيل مدافع | Main | خارج نشين ها! وقت را تلف نکنيد! - کورش »

درد بی دردی در نوشتهء آقای نوری علا سید علی صابری

از افشا

 

اپوزیسیون ایرانی را میتوان بدو دسته ضد دمکراسی و حقوق بشر و دسته معتقد به دمکراسی و حقوق بشر تقسیم کرد.
در نود سال اخیر قدرت با دسته اول بوده است که باوری به دموکراسی و حقوق بشر نداشته است.
ملایان که علنا حقوق بشر را رد میکنند و بحقوق اسلامی معتقدند و حقوق اسلامی هم مثل نظر خمینی در مورد ازدواج دختر شیر خوار با مردان بالای پنجاه سال است و با ران او هم میتوان عشق بازی کرد. فرزند برده هم در اسلام برده است . اګر کسی اعتقاد به اسلام ندارد و از والدین مسلمان است میتوان کشت و این کار را با زندانیان سیاسی ما در تابستان یکهزار و سیصد شصت و هفت  و با دستور خمینی ملعون و خاین کردند و هزاران تن را کشتند و یا در قتلهای زنجیره ای در مورد غیر زندانیان ادامه دادند. نیروی دیګر وطن پرستان افراطی بودند که با تحقیر اقوام ایرانی و با نوکری برای بیګانګان که بیانګر بی وطنی آنان بود توسط کودتاهای اجنبی بقدرت رسیدند و نوکری همان اجنبی را کردند ولی دیګران را بی وطن خواندند!!!
این دو نیرو که بر ضد تعقل و عدالت ناشی از آن بودند عدالتی که در اجتماع بحقوق بشر و دموکراسی منتهی میشد.
متاسفانه ما ملتی بر ضد عقل آزاد و رها و منطقی هستیم و بر همین اساس نیرو های عمده حکومتی و ضد حکومتی ما متمایلان به این بی عقلی ها را تشکیل میدهند.مثلا از نظر نیروهای مذهبی اپوزیسیون قوی همان مجاهدین خلق و اسلامیستهای دیګر مخالف ملایان هستند. واز نظر ناسیونالیستهای افراطی هم سلطنت طلبان و مشروطه خواهان قرار دارند.
این نیروهای حاکم و ضد حکومتی دینی و وطن ېرستی دروغین افراطی حاصلشان ایجاد دولتی بوده است که در خط جهانخواران بوده است و آن هم ناشی از اقتصاد دلالی این حاکمان بالقوه و بالفعل است( دولت بوروژوازی کمپرادور). ما این خط اقتصاد وابسته را که هر روز به وابستګی بیشتر اقتصادی ما منجر میشود را در حکومت شاه و ملا دیده ایم . مثلا در جهت امنیت غذایی اګر در اوایل حکومت رضا شاه ګندم هم صادر میکردیم وارد کننده آن در زمان محمد رضا شاه بوده ایم وملایان این وابستګی را با دلال تر کردن دولت بیشتر کرده اند بطوری که در زمان شاه تولید چای داشتیم ولی فعلا قاچاق و دلالی اجازه تولید چای را در کشور نمیدهد. میګویند آب را هم بفروشیم سود آور تر است تا برای خود کفایی کشاورزی بکوشیم! آب را هم اګر بفروشیم باید بجیب همین افراد ضد عقل و خاین برود مثل شاهان پهلوی و خامنه ایها ولی فقر و شرش برای ملت است.
از نظر من این ګروه حاکمین و مخالفین هم فکر آنان حقانیتی برای مبارزه ندارند. مثلا اګر مجاهدین پیروز شوند مثل ملایان اسلام را آلت سرکوب خواهند کرد و اګر سلطنت طلبان ېیروز شوند بنام تمامیت ارضی کشور حقوق انسانی و دموکراتیک مردم را زیر پا میګذارند و بپر کردن جیب خود و کسب قدرت سیاسی بیشتر خواهند پرداخت.

موسوی و کروبی  و خاتمی بنیروهای مذهبی و ضد دمکراسی وابسته هستند.همراهی با آنان تا آنجا باید باشد که اجازه دهد تضاد اینان با بدنه در قدرت نیروهای مذهبی ادامه داشته باشد و بتوانند اعمال نفوذ بر روی جناح قدرتمند و تضعیف آن داشته باشند ولی اینان نمیتوانند ما را به ازادی و استقلال و خودکفایی و حقوق بشر و دمکراسی برسانند

___________________________

درد بی دردی در نوشتهء آقای نوری علا

سید علی صابری

به نام یگانه ایزد دادگر

در روزهای گذشته یکی از دوستان خارج نشین به نام آقای اسماعیل نوری علا در مطلبی که منتشر نموده اند ادعاهایی را مطرح نموده اند که جا دارد به برخی از این ادعاها اشاره کرده و به آنها پاسخ دهیم.

ایشان در بخشی از نوشته خود مدعی شده اند که اکثریت جنبش سبز سکولار و انحلال طلب است، هرچند دلیل و سند این ادعا اصلاً مشخص نیست اما شاید بتوان با اندکی تأمل بتوان دلیل عمدهء این قبیل ادعاها را متوجه شد: از آنجایی که افرادی نظیر آقای نوری علا و همفکرانشان در خاج از کشور و بیرون گود نظاره گر اوضاع ایران هستند و اشرافی بر حقیقت جامعهء ایران ندارند و هر آنچه را که می گویند و می نویسند بر مبنای مشاهدات ویدیویی، اخبار نوشتاری و گفتاری رسانه هاست، اینگونه افراد نه هرگز آغازگر حرکت های مردمی بوده اند، نه همراه مردم درد و رنج زیستن در شرایط سخت را تجربه کرده اند، نه هرگز همانند بزرگ آزادگان جنبش های مردمی درد زندان و شکنجه را چشیده اند، پس اظهار نظرهای اینچنینی از این افراد  دور از انتظار نیست.

اما باید دید تا چه حد این ادعا می تواند صحیح باشد. اکثریت مردم ایران، بویژه اکثریت اصلاح طلب آغازگر و ادامه دهندهء جنبش سبز، مسلمان و خواستار اصلاحات ساختاری هستند. از پیروی اکثریت جنبش از متفکران و بزرگان مسلمان این جنبش عدالت طلب از رهبر معنوی خویش مرحوم آیت الله العظمی منتظری (ره) گرفته تا  مهندس موسوی و روشنفکران دینی حاضر در بدنهء مدیریتی جنبش و عدم گردن نهادن به خواست ها و شعارها و برنامه های هدایت شدهء سکولارهای خارج گود از جمله در 22 خرداد 89 گواهی بر این مدعاست.

هر چند این هموطن عزیز در بخشی از نوشته شان مدعی شده اند که خواستار اجرای تمام و کمال بیانیهء حقوق بشر در ایران هستند، اما در عمل با توهین به اعتقادات و به سخره گرفتن عقاید اکثریت جنبش، و بویژه بزرگانی نظیر مهندس موسوی و آقای کروبی، نشان دادند که به اصل اساسی حقوق بشر، یعنی احترام به عقاید افراد غیر همفکر، معتقد نیستند و تنها شعار حقوق بشر سر می دهند. هر چند این دوست عزیز سابقاً هم دکتر محسن کدیور را مورد تمسخر و اهانت قرار داده بودند.

ایشان در نکته ای اشاره کرده اند که متفکران و روشنفکران دینی حامی جنبش سبز که این روزها در خارج از کشور به سر می برند (نظیر دکتر محسن کدیور، مهندس عبدالعلی بازرگان و...) نیز تنها نظاره گر هستند. اما باید به اینگونه افراد متذکر شد که بزرگان و روشنفکران دینی خارج از کشور که امروزه بخشی از مدیریت جنبش را بر عهده دارند درد کشیده و رنج کشیده اند و تا نقطه ای که در توان داشتند در داخل کشور به مبارزه پرداختند و امروز نیز در خارج از کشور واقع بینانه و با درک درست از حقیقت جامعهء ایرانی به مبارزه ادامه می دهند و هرگز از موضع رفاه و بی دردی در رسانه های وابسته برای مردم تعیین تکلیف نکرده اند.

بد نیست آقای نوری علا و اقلیت سکولار همفکر ایشان بدانند که اگر قرار بود توفیقی کسب کنند در این 30 سال ذره ای موفق شده بودند مردم را با خود همراه کنند و اندکی به اهداف سکولاریستی شان نزدیک شوند. پس حال که بر موج آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم سوار شده و مجال سخن یافته اند جانب انصاف را رعایت کرده و معیارهای تعیین اکثریت و اقلیت خود را واقع بینانه تر، نه همانند کیهان و صدا و سیما، قرار دهند.

اهداف اکثریت جنبش سبز، همانگونه که بارها از زبان بزرگان مدیر و مدبر این جنبش، بویژه مهندس میر حسین موسوی، شخصیت مورد احترام و مورد اتفاق اکثریت جنبش سبز، بیان گردیده است، آزادی ، عدالت و برابری برای همه است.

قطعاً در این جنبش سکولارهایی که در صف مبارزهء مردم همراه بوده اند نیز حق و سهم محفوظی داشته و نظر آنان ارزشمند و آزادی ابراز عقیده و نظر برای آنان محفوظ است. اما بهتر است در ابراز عقاید، خصوصا عقاید آماری!!! خود تجدید نظر کنند و رویهء صدا و سیما و کیهان را که نتیجهء آن طرد شدن از جانب مردم است در پیش نگیرند و با اظهار نظرهای غلط و تفرقه افکنانهء اکثریتی – اقلیتی خود را از صف مبارزات مردم سبز ایران جدا نکنند. که تاریخ گواه این است که هرگز یک دست صدا ندارد.

مرداد 89



Posted on Wednesday, August 18, 2010 at 02:16AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>