عبدالمالک ريگي، ماجرائی که ادامه دارد
ارژنگ بامشاد
نيروهای امنيتی رژيم اسلامی در بامداد سوم اسفندماه ۱۳۸۸، عبدالمالک ريگی رهبر جندالله را ظاهرأ در جريان يک هواپيماربايی ددستگير کردند. اگر اين ماجرا واقعيت داشته باشد، با اين آدم ربائی آشکار، وزارت اطلاعات و نيروهای ويژه سپاه پاسداران نشان دادند که دست کمی از ميت ترکيه و موساد اسرائيل ندارند و به همان اندازه می توانند قوانين بين المللی را زير پا بگذارند. هنوز ابعاد اين آدم ربائی روشن نشده و ميزان همکاری سازمان های اطلاعاتی و امنيتی ديگر کشور ها و بويژه پاکستان در اين ماجرا معلوم نيست. زيرا در گزارشات ديگری آمده است که دولت پاکستان يک هفته پيش، عبدالمالک را دستگير کرده و به جمهوری اسلامی تحويل داده بود. با اين حال از شواهد و قرائن تاکنونی می توان حدس زد که دستگيری عبدالمالک ريگی به احتمال زياد حلقه ای از سلسله توافق های امنيتی در منطقه است و حلقه های بعدی آن به تدريج آشکار خواهد شد.
دولت جمهوری اسلامی تلاش کرده است که اين هواپيماربائی و آدم ربائی را يک پيروزی بزرگ امنيتی و اطلاعاتی جلوه دهد و کار جندالله و نيروهای مسلح در بلوچستان را پايان يافته تلقی کند. تا ديروز جمهوری اسلامی اعلام می کرد که اين گروه عددی نيست و حالا دستيگری رهبر گروه را يک پيروزی بزرگ تلقی کرده و يک به يک مقامات رژيم به رهبرشان پيام تبريک می فرستند. به نظر می رسد بزرگ کردن اين دستگيري، تلاشی حساب شده برای سرپوش گذاشتن بر انتشار فيلم حمله به کوی دانشگاه تهران باشد که ابعاد جنايت مزدوران رژيم در ۲۵ خرداد را به جهانيان نشان داده و يک رسوائی بزرگ را برای رژيم بوجود آورده است.. اما در زير گرد و غبار تبليغاتی رژيم، اين سئوال محوری مطرح است که بر متن چه زمينه ای گروهی به نام جندالله شکل می گيرد و در ميان بخش محدودی از جوانان بلوچ از محبوبيت برخوردار می شود. جندالله و افرادی هم چون عبدالمالک ريگی محصول سياست های دولت جمهوری اسلامی هستند. چنين جرياناتي، عصيان جوانانی است که عليه سياست های بشدت جنايتکارانه رژيم اسلامی شوريده اند. اين عصيان گاه کور، که به تعصبات بنيادگريانه ی سنی مذهبان هم آلوده است، و ممکن است مورد سوءاستفاده نيروهای سلطه گر و يا هژمونی طلب در منطقه نيز قرار گيرد، اعتراضی آشکار عليه سياست های بشدت سرکوبگرانه در بلوچستان است. وقتی مردم را در بی حقی کامل قرار می دهند و به خواست های ملی و انسانی شان بی توجهی کامل می کنند، تنها تخم نفرت را می کارند. وقتی به اعتقادات مردم توهين می کنند و باعلم به سنی بودن اکثريت مردم منطقه، شيعيان متعصب را بر آن ها حاکم می کنند و حتی به روحانيون شان اجازه فعاليت و تبليغ و ترويج اعتقاداتشان را نمی دهند، بر آتش کينه ی مردم می افزايند. وقتی اجازه نمی دهند در سرزمين آبا و اجدادی شان حاکم بر سرنوشت خودشان باشند و زبان مادری شان را بياموزند و به نشر آثارشان بپردازند يا برنامه های راديو و تلويزيونی به زبان ملی شان داشته باشند، بذر خشم می کارند. وقتی مرزهايشان را با سيم های خاردار و حامل برق مسدود می کنند و ارتباط با خويشاوندانشان در آن سوی مرز را غيرممکن می سازند، به عصان شان دامن می زنند. وقتی به بهانه های گوناگون جوانان و مردان شان را دستگير و در شکنجه گاه هايشان شلاق کش می کنند و در دادگاه های دربسته احکام اعدام صادر کرده وبه چوبه های دار می آويزند، آتش انتقام را شعله ور می سازند. و اين هاست زمينه هايی که عبدالمالک ها را پرورش می دهد . اگر امروز عبدالمالک دستگير می شود فردا عبدالمالک ديگری اسلحه بدست خواهد گرفت و همين راه را ادامه خواهد داد. از اين رو شوق و شعف مقامات حکومتی در پی دستگيری عبدالمالک ريگي، شادمانی ای ميان تهی و زودگذر است.
روشن است که بررسی بسترهای شکل گيری چنين جرياناتی دليلی بر درستی اين راه و اين عصيان گاه کور و متعصابه مذهبی نيست. اقدامات جدا از توده و يا دست يازيدن به اقدامات تروريستی نمی تواند در راه احقاق حقوق ملی مردم بلوچ و رفع ستم ملی مؤثر باشد. اين چنين اقداماتی بهانه بدست جنايت کاران اسلامی حاکم می دهد تا سياست های سرکوبگرانه شان را توجيه کنند و بر فضای امنيتی و پليسی بيافزايند. راه مبارزه برای رسيدن به خواست های ملي، همراهی و پيونند مبارزات مسالمت آميز توده های مردم در مناطق ملی با جنبش ضداستبدادی سراسری است که هم اکنون ارکان حکومت اسلامی را بشدت لرزانده است. حتی اگر کسی سودای جدائی و استقلال در سر دارد، بايد بداند که برای رسيدن به چنين خواستي، تنها در يک ايران دمکراتيک می توان با مراجعه به آراء مردم و قانع کردنشان در چنين راستائی گام برداشت. هر دولت غيردمکراتيکی که بر ايران حاکم باشد، با چنين خواست هايی با نيروی سلاح خواهد جنگيد. در توازن قوای کنوني، و ويژه گی های منطقه اي، اميد به جدائی به اتکای سلاح، توهمی خونين خواهد بود.
اگر بکارگيری شيوه های تروريستی و گاه متکی به اهداف نيروهای سلطه جو، کمکی به خواست های ملی و دمکراتيک مردم نمی کند، اين امر دليلی نمی شود که بر جنايات جمهوری اسلامی چشم فروبسته شود. استبداد دينی حاکم بر ايران، اکنون با دستگيری رهبر "جندالله" بر موج دستگيری هايش در بلوچستان خواهد افزود. بسياری از جوانان و مردان اين ديار دستگير خواهند شد و اين دستگيری ها را به "اعترافات" عبدالمالک ريگی نسبت خواهند داد. "اعترافاتی" که زير وحشيانه ترين شکنجه ها بدست خواهد آمد. از اين روست که برای مقابله با اين سياست جنايتکارانه بايد با تمام قوا تلاش کرد. بايد که از حق انسانی و شهروندی عبدالمالک ريگی و همرزمانش دفاع کرد. بايد به ربودن و شکنجه ی او اعتراض کرد. بايد از نهادهای حقوق بشری در سراسر جهان خواست از حق انسانی او دفاع کرده و به شکنجه ی او اعتراض کنند. بايد دفاع از زندانيان سياسي، عقيدتی و ملی بلوچستان را به مسئله روز تبديل کرد و آن را با دفاع از زندانيان سياسی سراسر ايران پيوند زد. نبايد اجازه داد در زير گرد و غبار مبارزه با تروريسم که رژيم اسلامی به راه انداخته و سلطه گران بين المللی نيز با اين کُر همآهنگ شده اند، حقوق بشر و حق شهروندی دستيگر شده گان پايمال شود.
۵ اسفند ۱۳۸۸ ـ ۲۴ فوري۲۰۱۰
http://bamschad.wordpress.com/
5 اسفند 1388
Reader Comments