اعدام شهلا جاهد سیاسی بود»
خلاصه
اعدام شهلا جاهد با دخالت رهبری و برای سرپوش گذاشتن به عملیات امنیتی زیر نظر بیت رهبری (میگویند خامه ای زندگی بسیار ساده ای دارد از این ملایان مردم فریب همه چیز برمیاید)اعدام او اعدامی برای حفاظت از خامنه ای بود
_______________
محمد مصطفایی وکیل مدافع پروندههای نوجوانان و زنان محکوم به اعدام
«اعدام شهلا جاهد سیاسی بود»
ایرج ادیبزاده
شهلا جاهد اعدام شد؛ زنی که نزدیک به ۹ سال پیش، به اتهام قتل همسر ناصر محمدخانی، فوتبالیست مشهور ایرانی، به مجازات مرگ محکوم شده بود و در این سالها در زندان بهسر میبرد.
او بامداد چهارشنبه، دهم آذرماه (اول دسامبر) در حضور خانوادهی مقتول، لاله سحرخیزان و نیز خود ناصر محمدخانی در زندان اوین اعدام شد.
شهلا جاهد، به گفتهی خود وی، همسر موقت یا صیغهی ناصر محمدخانی بود و متهم به قتل لاله سحرخیزان، در تیرماه ۱۳۸۱ شده بود.
او ابتدا در سال ۲۰۰۴، از سوی دادگاهی به اعدام محکوم شد، اما بعدها اعتراف خود به قتل را پس گرفت و گفت که تحت فشار روانی دست به چنین اعترافی زده است، اما این نکته در حکم اعدام او تأثیری نگذاشت.
حکم اعدام این زن سه بار متوقف شد. بازجوی نخست او گفته بود که در پروندهاش ابهامهایی وجود دارد.
آیتالله شاهرودی، رئیس وقت قوهی قضاییه، در سال ۱۳۸۶ اعلام کرد که پروندهی شهلا دارای ایرادهایی است و باید تحقیقات از نو شروع شود و قاضی دیگری برای پرونده انتخاب شد.
در سالهای اخیر، سازمان عفو بینالملل و مخالفان حکم اعدام، بارها خواستار جلوگیری از اعدام شهلا جاهد شده بودند.
ناصر محمدخانی که بامداد چهارشنبه در صحنهی اعدام حضور داشت، بعد از این رویداد، به قطر رفت.
دربارهی اعدام شهلا جاهد، با محمد مصطفایی، وکیل دعاوی گفتوگو کردهام.
او وکیل پروندهی چند نوجوانان نیز بوده که در ایران به اعدام محکوم شدهاند و نیز وکیل پروندهی سکینه محمدی آشتیانی بود. او در پیوند با این پرونده مجبور به ترک ایران شد. محمد مصطفایی در حال حاضر ساکن نروژ است.
محمد مصطفایی
صبح زود که بلند شدم، به سمت کامپیوتر و اینترنت رفتم. واقعاً از خدا میخواستم که شهلا اعدام نشده باشد. ولی متأسفانه برعکس این خواسته اتفاق افتاده بود. وقتی خبرها را نگاه کردم، متوجه شدم که شهلا جاهد اعدام شده است.
خانم شهلا جاهد در حالی اعدام شدهاند که آقای ناصر محمدخانی که اولیای دم محسوب نمیشوند و حق این را نداشتند که وارد زندان بشوند، داخل زندان بودند و صحنهی اعدام را هم دیدند. خانوادهی اولیای دم هم بودهاند. این خیلی برای من عجیب بود و خیلی متأثر شدم از اینکه شنیدم فرد بیگناهی به پای چوبهی دار رفت و اعدام شد.
برای اولین بار نیست که چنین افرادی اعدام میشوند. بهنود شجاعی هم به همین نحو اعدام شد. دلارا دارابی هم به همین نحو اعدام شد. هزاران نفر از ایرانیها، به همین شکل، بیگناه، به پای چوبهی دار میروند و اعدام میشوند.
تا زمانی که این حکومت بخواهد از قدرت خود استفاده کند و از اعدام افراد به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کند، ما باید شاهد اعدامها باشیم. اینطور نیست که این اعدامها قطع شود، در حالی که این آقایان دارند حکومت میکنند.
دیدگاه خود شما به پروندهی شهلا جاهد چیست؟
من دید دیگری نسبت به این پرونده دارم و آن این است که اعدام شهلا جاهد، یک اعدام سیاسی بوده است. من بعید میدانم که این اعدام یک رویهی عادی را در دستگاه قضایی طی کرده باشد.
دلیلم هم این است که بعد از اینکه آقای لاریجانی به ریاست قوهی قضاییه انتخاب شدند، دستور احکام قصاص و تنفیذ اجازهی اجرای احکام را باید از رهبری میگرفتند. در ماههای گذشته، ما مجازات اعدام برای قاچاقچیان و کسانی را داشتیم که تجاوز به عنف میکردند و یا مجرم سیاسی بودند. در پروندههای قتل و قصاص هم، اجرای حکم اعدام را در مورد پروندههایی که تنفیذ آن از قبل گرفته شده بود داشتیم، ولی در مورد اجرای پروندههای قصاصی که بعد از ریاست آقای لاریجانی بر قوهی قضاییه مطرح بود، رهبری هیچوقت تنفیذ نکرده بود.
گمان من این است و شنیدههایم حاکی از آن است که دستور اعدام شهلا جاهد بهصورت مستقیم از سوی رهبری صورت گرفته و اولیای دم هم تحت تأثیر دستور رهبری این کار را انجام دادند.
چراکه از زمان قتل، حدود ۹ سال میگذرد و تجربه به من ثابت کرده که اولیای دم پروندههایی که نه سال را سپری میکنند، آن تب و تاب انتقامجویی را دیگر ندارند. تب و تاب انتقامجویی طی این زمان از بین میرود. بهخصوص برای افراد خاصی مانند شهلا جاهد.
با توجه به اینکه عدهی بسیار زیادی از افراد خیر، هنرمندان، بازیگران صدا و سیما، نویسندگان، خبرنگاران و رسانهها به اولیای دم مراجعه و با آنها صحبت کردند، اگر چنین شرایطی برای یک فرد عادی رخ میداد، احتمال گرفتن رضایت وجود داشت. آن هم با توجه به گذشت این مدت طولانی، ولی دستوری که آقای خامنهای برای اجرای حکم شهلا جاهد صادر کردند، راه را برای همهی آنها بست.
من فکر میکنم در پروندهی شهلا جاهد، همانطوری که آقای ابهریان، افسر پرونده عنوان کردند، دست مأمورین امنیتی دخیل بوده است و دخالت دست مأمورین امنیتی از سوی بیت رهبری صورت گرفته است.
شهلا جاهد
نتیجه گیری شما چیست؟
باید بیاییم ریشهیابی کنیم و از این طریق سرنخها را پیدا کنیم. نام آقای ابهریان در سال ۱۳۸۵ در پروندهی خانم جاهد مطرح شد. خانم جاهد اعلام کردند: «شخصی به نام ابهریان که مسئول پرونده بود، در حال رسیدن به نتایجی برای اثبات بیگناهی من بود که بعد از مدتی این پرونده از ایشان گرفته شد.»
آقای ابهریان اخیراً در اظهارات خود عنوان کردند که این قتل با انگیزهی سیاسی و امنیتی بوده است. دلایلی را هم مطرح میکنند که جای تأمل دارد.
از طرفی هم، رهبری سریعاً و بدون اینکه تنفیذی نسبت به احکام قصاص در پروندههای دیگری داده باشد، در این پرونده دخالت میکند و حکم حکومتی برای اجرای حکم قصاص شهلا جاهد صادر میکند.
همانطور که شما اشاره کردید، بازجوی نخست شهلا جاهد نامهای نوشته و گفته است ابهاماتی در این پرونده وجود دارد. آیتالله شاهرودی، رئیس پیشین قوهی قضاییه، در بهمن ماه سال ۱۳۸۶ اعلام کرد که پروندهی شهلا جاهد دارای ایرادهایی است و باید تحقیقات از ابتدا آغاز شود. قاضی دیگری را هم مأمور تحقیق کردند. اشارهی شما به این نکته هم هست؟
آقای شاهرودی یکبار نبود که مرقوم فرمودند: «این حکم برخلاف شرع و قانون است.» ایشان چندین بار که پرونده را هم به طور شخصی مطالعه کرده بودند و هم از طریق بازرسهای ویژهای که داشتند به آن رسیدگی کرده بودند، به صراحت ابهاماتی را در این پرونده اعلام کرده بودند.
این ابهاماتی که به آن اشاره میکنید، بیشتر در چه مواردی بوده است؟
خانم شهلا جاهد زمانی که بازداشت شد، در ادارهی آگاهی مورد بازجویی قرار گرفت. در ادارهی آگاهی تهران، بهخصوص در دایرهی ۱۰ که به پروندههای قتل مربوط میشود، با شکنجه و زور و با بدترین شیوههای تحقیقات فنی از افراد اقرار میگیرند. خانم شهلا جاهد ۱۱ ماه در ادارهی آگاهی بود و هیچگونه اقراری بر ارتکاب جرم نداشت. بهدلیل اینکه ایشان مرتکب جرم نشده بود. اگر خانم جاهد مرتکب جرم میشد، در همان بدو امر از او اقرار میگرفتند.
بعد از ۱۱ ماه، چون تحقیقات مقدماتی به اتمام رسیده بوده، خانم جاهد را به زندان بردند. ولی آقای ناصر محمدخانی در این پرونده دخالت کردند و به قاضی پرونده گفتند که میخواهند با خانم شهلا جاهد، به صورت محرمانه ملاقات داشته باشند. آقای ناصر محمدخانی مدتی را با خانم جاهد، بهصورت دونفره درحیاط ادارهی آگاهی قدم میزنند و در آنجا خانم جاهد تحت تأثیر مسائل عاطفی و عشقی خود در گذشته قرار میگیرد و اقرار میکند که این جرم را انجام داده است. اما بعد باز منکر آن میشود.
در یکی از همین مصاحبهها، شهلا جاهد گفته بود که ناصر محمدخانی از او خواسته این قتل را بر عهده بگیرد تا بتواند زمینهی آزادی او را فراهم کند. شما به همین نکته اشاره میکنید؟
دقیقاً همینطور است. ناصر محمدخانی، به نظر من، یک قاتل است. به دلیل اینکه از عاطفهی یک زن، از روحیات یک زن سوء استفاده کرد تا از وی اقرار بگیرد. بدتر از همه، اینکه در جلسهی اجرای حکم هم حضور داشتند و به عینه اعدام شهلا جاهد را دیدند. این دور از انسانیت و دور از مردانگی است. من از شنیدن این برخورد واقعاً متأثر شدم.
بله؛ آقای محمدخانی نباید دخالت میکردند (اگر ایشان در این پرونده دخالت نمیکردند، سرنوشت این پرونده به این صورت درنمیآمد). حال که دخالت کردند باید تا آخر میایستادند برای اینکه شهلا جاهد را نجات بدهند. حتی اگر شهلا جاهد گناهکار بود.
آخرین پرسشام دربارهی اعدامها در ایران است. الان شما نگران جان سکینه محمدی آشتیانی هم هستید؟
هرچند که با اعدام خانم شهلا جاهد، طبیعتاً مقداری ترس و واهمه ایجاد میشود، ولی خوشبختانه شنیدهها حاکی از آن است که قرار است به خانم سکینه محمدی آشتیانی ارفاقی بکنند و از مجازات مرگ نجات پیدا کند. این چیزی بود که ما شنیدیم و وزیر امور خارجه هم آن را تایید کردند
Reader Comments