« سندی در بارۀ سرطان خون آیت الله خامنه ای | Main | تغییر نظام سیاسی حاکم بر کشور؛ مشکلات و راهکارها »

پاسخ بسوالات مهم 

سايت تورکمن صحرا مديا: سئوالات زیر به برخی از شخصیت ها و فعالین سیاسی کشور با دیدگاههای مختلف ارسال گردید که بخشی از این دوستان لطف کرده و دیدگاه های خود را پیرامون سئوالات زیر با خوانندگان ما در میان گذاردند،  در اینجا آورده می شود.

 

پرسشگر: همانگونه که واقف هستید، در میان طیف طرفداران تغییر نظام سیاسی حاکم بر رژیم جمهوری اسلامی دو دیدگاه عمده وجود دارد. یکی دیدگاهی رفرمیستی است که اعتقاد دارد که می توان با شرکت در حکومت و از طریق اقدامات رفرمیستی تدریجی و در یک پروسه به هدف جایگزینی نظام سیاسی دیگری دست یافت، و دیدگاه دیگر با توجه به ماهیت و عملکردهای رژیم در طی سی سال اخیر بر آن است که این تغییر می تواند تنها از طریق یک انقلاب توده ای و فشار از پائین صورت پذیرد. نظرشما در این رابطه چیست؟

پاسخ- حاکمین ایران را  با توجه به شناختی که از رفتار آنان در سی سال اخیر داریم نمیتوان با اصلاحات کنار زد.حاکمان گروهی دین ندار دین مدار هستند که هر جا کم میآورند بارزشهای دینی پناه میبرند تا خود را مقبول  ودرستکار جلوه دهند در صورتی که امروزه معلوم شده است همه اینها فقط برای غصب قدرت و چپاول ثروت کشور ماست.اینها همان خط اقتصادی زمان شاه را با ناشیگری بیشتری ادامه داده اند که حاصلش فقط وابستگی بیشتر کشور بتولیدات بیگانه و تضعیف توانایی های ملی است.این رژیم باید برکنار شود و البته راه های کم خطر تر برای برکناری  آنان  بهتر است.بنظر میرسد که رژیم از درون خواهد پاشید و در این وضعیت آگاهی مردم و تمایل آنان به ارزشهای حقوق بش و اصول دمکراسی بسیار مهم است تا از افتادن بدام استبداد دیگری جلوگیری شود.

  سوال دوم -امروز وجه غالب نیروهای اوپوزیسیون بر آنند که اتحاد گستردهء مجموعهء نیروهای ضد استبداد از احزاب و سازمان های سیاسی راست و چپ داخل و خارج کشور گرفته تا شخصیت های منفرد و سازمان های سیاسی مناطق ملی ضروری چنین تغییری است. بنظر شما این طیف وسیع و ناهمگون زیر چه شعارهایی می توانند متحد گردند؟

پاسخ- تنها راه اتحاد فقط بر اساس ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشری است.نیروهای اپوزیسیون موجود متاسفانه اکثرا فاشیستی هستند مثل سلطنت طلبان- مجاهدین خلق و نیروهای معتقد به کمونیسم. بیش از نود در صد این اپوزیسیون همان مذهبی ها و سلطنت  طلبان هستند که خودشان عاملی برای بازتولید استبداد در ایران هستند.کما این که سرنگونی شاه توسط خمینی فقط به باز تولید استبداد کمک کرد. ینابراین طرفداران واقعی حقوق بشر و اصول دمکراسی تعداد اندکی هستند ولی اینان دارای حقانیت سیاسی هستند یعنی هدف آنان بنفع جامعه ایرانی و توام با ارزشهای انسانی است.این ارزشها استبداد و استثمار انسان از انسان را رد میکند و در پی شکوفایی استعداد های انسانی جامعه است

سوال سوم - سال هاست که احزاب و سازمان های سیاسی مختلف کشور با اینکه بر تغییر این نظام استبدادی و جایگزینی آن با نظامی دمکراتیک اذعان دارند و علیرغم همه تلاش ها و کوشش های اندکی که در راستای همگرایی و نزدیکی بیشتر صورت گرفته است، اما تا به امروز نتوانسته اند به زبان واحد و فراگیری دست یابند. بنظر شما مشکل کار در کجاست و چرا این همگرایی صورت نمی گیرد و یا خیلی کند پیش می رود؟

پاسخ- علت اصلی کمیت زیاد نیروهای ضد حقوق بشری در اپوزیسیون است که مانع اتحاد هستند.نیروهای سلطنت  طلب ؛ مذهبی ها را دشمن میدانند و مذهبی ها هم نیروهای سلطنت لطب را دشمن میبینند.

بنظر من فقط نیروهای معتقد به حقوق بشر و دمکراسی همسو با حقوق بشر میتوانند در سازمانی مجتمع شوند و هدایت این اتحاد را بعهده بگیرند.تشکیل جمعیت جمهوری خواهان سکولار هسته خوبی برای این اتحاد میتواند باشد

   سوال چهارم - فکر می کنم شما هم این اصل مسلم را قبول داشته باشید که بدون مشارکت و در نظر داشت خواست عامه مردم، منجمله ملیت های کشورمان، هیچگونه تغییری در جامعه مان چه از دید رفرمیستی و چه انقلابی امکان ناپذیر است. سئوال این است که چگونه می توان میان خواسته های عمومی کل جامعه ایران و مطالبات خاص ملیت های کشورمان رابطه ای منطقی برقرار نموده و همه آنان را زیر شعارهای واحد گرد آورد؟

راه نجات ایران در برپایی حکومتی دمکراتیک براساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خودکفایی علمی و اقتصادی است. ما باید کوشش کنیم که ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی همسو با آن ارزشها ؛ جزیی مهم از هویت ملی ما ایرانیان بشود.بدون اعتقاد به این ارزشها آینده ای روشن و حاکمان غیر استبدادی برای ایران مقدور نخواهد بود.زیرا عدم اعتقاد به این ارزشها بود که مانع شکست انقلاب بهمن 57 شد .علل دیگر این شکست در انقلاب بهمن عبارت است از  فرهنگ ملی ومذهبی ضد حقوق بشری و وابستگی اقتصاد   بتولیدات بیگانه برای رفع نیازهای روزمره و کلی کشور بود.تا اینها تغییر نکند امکان اتحاد وجود ندارد یعنی حداقل ما باید بسوی این ارزشهای جدید و ضروری برویم تا اتحاد هم بوقوع بپیوندد.

 

سوال پنجم-همانطور که اشاره نمودم، ضرورت اتحاد همه اقشار و نیروهای دمکرات و تحول طلب جامعه از هر فرهنگ و زبان و ملیتی یک امر الزامی است. اما علیرغم این، بنظر شما علت جدایی احزاب و سازمان های سیاسی مناطق ملی از احزاب موسوم به سراسری چیست و چه موانع و مشکلاتی وجود دارد که این نیروها را از نزدیکی و همکاری تنگاتنگ و یافتن زبان مشترک از یکدیگر باز میدارد؟

پاسخ- نبودن ارزشهای همسو با حقوق بشر و هم آهنگ با دمکراسی مانع از آن است که نیروهای قومی به این تشکلها بپیوندند.بر قراری حکومت دمکراتیک همسو با ارزشهای حقوق بشری حلال همه مشکلات قومی از قبیل آموزش بزبان مادری و رسمیت داشتن زبانهای قومی و اعتلای زبانهای قومی از طریق فعالیتهای رسانه ای و تحقیقاتی خواهد بود.البته دمکراسی با خودمختاری و فدرالیزیم تناقضی ندارد ولی این فدرالیزیم نه بر اساس خاک  وخون بلکه بر اساس زبان و فرهنگ خواهد بود و هر کس خودش قومیت وزبان خودش را تعیین خواهد کرد و نه این  خط مرزی بین اقوام مختلف  برای تعیین  مرز مناطق مختلف فدرالی بکار خواهد رفت.  هیچ مرز جغرافیایی  بساکنانمناطق  قومی   تحمیل  نخواهد شد. این نوع از فدرالیسم بسیار مهم است مثلا در شهرهای چند زبانه موثر تر است  تا از درگیریها و کشتار جلوگیری شود.

سوال آخر و سوال ششم- سئوال آخر آنکه، در رابطه با استلزام گردآوری طیف هر چه وسیعی از نیروهای ضد استبداد و دمکرات، دیدگاهی بر آن است که جهت تأمین مطلوب این امر و از آنجا که بسیاری از این نیروها متعلق به نیروهای دمکرات مذهبی غیر سکولار هستند، باید از طرح شعار حکومت سکولاریستی برای جامعه آتی ایران پرهیز نمود، نظر شما در این رابطه چیست؟

از نظر من نیروهای سکولار نمیتوانند با ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی مخالف باشند و هر سکولاری دمکرات هم خواهد بود

این که میگویند مذهب از حکومت باید جدا باشد لازم است اصلاح شود و گفته شود که ایدئولوژی باید از حکومت جدا باشد مثلا آریا پرستی و کورش پرستی شاهان پهلوی خودش یک نوع مذهب بو.د وو مثل اسلام سیاسی ملایان تبدیل به ایدئولوژی شده بود.بنابراین هر بینشی که ضد حقوق بشر باشد و بعنوان ایدئولوژی حکومتی عمل کند غیر سکولار وغیر دمکراتیک خواهد بود و لازم است که حکومت از هر موضوع مقدس شده جدا باشدو البته این موضوع مقدس شده  غیر قابل اثبات با عقلانیت منطقی و آزاد و رها که ماموریتش کشف حقیقت و رفاه وبقای انسانیت فعلی و اینده است خواهد بود.مذهب اعتقادی اثبات نشده است و نمیاولتن با توسل به این اعتقادات اثبات نشده دنیای واقعی را اداره کرد.این اعتقادات  تا آنجا محترم است که مانعی برای اداره کشور بر اساس ارزشهای حقوق بشر و اصول دمکراسی نشود.این مهم نیست که مردم به چه معتقدند این مهم است که رای مردم بالاترین ارزش باشد و این رای را نمیتوان بنا به اعتقادات مذهبی کنترل کرد و وحی را بر خواسته های مردم تحمیل کرد.اگر مذهبیها این موضوع را بپذیرند میتوانند در کنار سایر نیروهای حقوق بشری فعالیت کنند.

 

لینکهای زیر از نوشته های بنده میتواند توضیح بیشتری را در جوابهایی که داده ام ارایه نماید

آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجوداست؟

http://efsha.squarespace.com/blog/2009/2/1/589198939324.html

 

چرا اتحاد حاصل نمیشود؟

http://efsha.squarespace.com/blog/2009/8/16/904546714403.html

 

باز تولید استبداد در ایران چگونه صورت میگیرد

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/17/116421137335.html

 

استفاده درست از عقل و خرد

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html

 

سکولاریسم چیست؟

http://efsha.squarespace.com/blog/2009/10/15/236489364178.html

 

ملاحظاتی در حقوق اقوام ایرانی و فعالیتهای فعالین اقوام ایرانی

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/20/377170922053.html

 

آیا در ایران امروزی قومی بنام فارس وجود دارد؟

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/7/25/017030298464.html

Posted on Tuesday, November 30, 2010 at 11:55PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>