چگونه میشود که یک مشروطه خواه دشمنان مشروطیت را دوست داشته باشد؟
یک کسی که ادعای مشروطه خواهی دارد و در فیس بوک هم عضو است از هر دو عکسی که میکذارد یک عکسش از شاهان پهلوی و خاندان آنان استچگونه است که یک مشروطه خواه عکس دشمنان مشروطه را میگذارد و از آنان تمجید میکند کسانی که دشمن مشروطیت بوده اند. با این باصطلاح مشروطه خواه گفتاری رد و بدل شده است که در زیر میبینید: او مرا افشا بهروزی میشناسد
افشا
محک خوبی است برای شناختن عناصر مشرطه خواهان در جامعه ایرانی که شما به عنوان یک عضو آن جامعه مشغول تبلیغات برای دیکتاتور ها هستید.
تا کسانی در ایران باشند که دیکتاتور ها و در واقع دیکتاتوری را تبلیغ میکنند باز تولید استبداد حتی بعد از رفتن ملایان هم صورت خواهد گرفت. ملت ایران اول باید تکلیفش را با دیکتاتور ها و دیکتاتور دوستان روشن کند
اولین دانشگاه را امیرکبیر با تاسیس دارالفنون کرده است و اولین اعزام محصل بخارج در زمان قاجار بوده است و آوردن تشکیلالت لشکری نوین هم در زمان قاجار شروع شده است که نشانه تفوق غربیان بود و بعدا با مازاد تولید در عرب گسترش شهر نشینی و تسهیلات ترابری برای فروش همان محصولات در کشور های عقب مانده ای نظیر ایران و دیگر کشور های همزمان توشعه اش تشدید شد زیرا در خدمت دولتهای حاکم غربی بود و رضا شاه نوکر هم در همان خط خواسته های انگلیس و غربیان عمل کرد.
January 3
______________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
شرم بر ميهن فروشان كومونيست
رضاشاه بزرگ دشمنان بسياری دارند، ولی جز خشك مغزان ايران ستيز كومونيست، كسی كارهای بزرگی كه برای كشور انجام داده اند را ناديده نمی گيرد.
جای چنين كسانی در همان گولاگ هايی ست كه استوره هاشان، لنين و استالين ساختند.
___________________________________
افشا
مرگ بر دیکتاتور ان از هر قماشی مثل رضا قلدر و محمد دماغ نوکران بیگانه و استالین آدم کش. درود بر آزادی
خودتان هم دیکتاتور بودن رضا شاه را تایید کرده اید و بتبلیغ دیکتاتور مشغولید این که دروغ نیست یا شما مغرضید و یا این که نمیدانید چه میکنید!
با شعار وحرف نمیتوان دلیل آوردمن حقیقت را گفتم
________________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
آقای به روزی، اگر نمی توانيد با ادبانه سخن بگوييد و گمان می كنيد در ميان هم تيپ های خود هستيد، از پيج من بيرون برويد.
من بارها گفته ام رضاشاه بزرگ دموكرات نبوده اند و هرگز همه ی كارهای ايشان را درست نمی دانم. ولی كارهای بزرگی كه ايشان برای كشور انجام داده اند را ناديده نتوانم گرفت.
_________________________
افشا
من این را با عقاید شما مخالف میبینم مشروطه خواه که دیکتاتور نمیتواند باشد. در ضمن بی ادب هم کسی است که بی مقدمه دیگری را خلاف آنچه که هست معرفی کند.مثلا مرا میهن فروش و کمونیست خطاب کرده ایدشاهد هم در نوشته خودتان در بالا.
من گفته ام شما برای یک دیکتاتور تبلیغ میکنید من نه توهین کرده ام و نه حرف ناراستی را زده ام.
شما که در این صفحه غیر حق رفتار میکنید اگر قدرت کشور بدست شما باشد ممکن است حرف کسی را هم نشنوید.
من در این جا به این امید فعالیت میکنم که در فردای ایران هیچ دیکتاتوری به میهن فروشی وزور و ظلم به ایرانیان نپردازد
رضا شاه آنقدر دیکتاتور بوده است که تعیین میکرده است که چه کسی با چه کس دیگری در بین خانواده های سر شناس ازدواج کند تا قدرتش بخطر نیفتد کاری که عمر هم نکرد. رضا شاه آدم لختی بود که در هنگام مرگ فقط هفت هزار روستا را صاحب شده بودچطور ممکن است دیکتاتور خدمتگزار باشد مگر خمینی میتواند خدمت گزار باشد؟
________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
من اگر می خواستم رفتار دل بخواه داشته باشم، هرگز نمی گذاشتم سخنان بی ادبانه ی شما درباره ی كسانی كه برای من و بسياری ايرانيان ميهن پرست ديگر گرامی اند، روی پيج بماند
آيا برای آن چه درباره ی رفتار رضاشاه بزرگ با خانواده های سرشناس می گوييد، مدركی داريد ؟
______________________________
افشا
در مورد رفتار رضا شاه در انتخاب عروس برای پسران تاریخ این را میگوید و حتی برای ازدواج دختران خودش هم از این روش استفاده کرد که اشرف گفت من بزرگترم و باید حق انتخاب بین این دو شوهر (برای او و خواهرش ) داشته باشم
لطفا مطالعه بکنید تا نظرات شما از روی آگاهی باشد
بلوف و دروغی در کار نیستو واقعیت هم همین است که رضا شاه در زندگی خصوصی اشراف هم مداخله میکرد.از استبداد آن هم نوع ایرانی مگر بجز این هم انتظاریمیرود
________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
من وبلاگ شما را خواندم. شما يك كومونيست ميهن فروش جدايی خواه هستيد. شرم بر شما
درباره ی تاريخ هم باز بدون مدرك سخن گفتيد. به راستی كه احمدی نژاد را به ياد می آوريد
____________________________
افشا
شما بی جهت شیفته کسی میشوید و یا و یا دشمنی کسی را بدل میگیرد و این رفتار شما از روی احساسات بشما و مردم ما ضررها خواهد زد.
مشروطه خواه پهلوی دوست
من هم چنان دوست دارم مستندهای شما درباره ی گفته های تاريخی تان را بدانم
كومونيست ها چنان كه كارنامه ی ننگينشان در سراسر جهان نشان می دهد و از آن جا كه يكی از حق های نخستين آدمی ( دارايی ) را از او می خواهند بگيرند؛ دشمن آزادی هستند
_________________
افشا
من کی نوشته ام که دارایی مردم را باید از آنان گرفت؟
در ضمن کمونیستها تک حزبی هستند و مخالف حقوق بشر از این زاویه کمونیستها و سلطنت طلبان از نوع آریامهری و مذهبی که مخالف حقوق بشر و دمکراسی هستند در یک گروه جا میگیرندو با نظر من قرابتی ندارند.
__________________
مشروطه خواه پهلوی دوست
با واژه ها بازی نكنيم جناب به روزی. شما يا ماركسيست هستيد يا نيستيد
همين جور يادآوری می كنم هم چنان چشم به راه مستندها درباره ی گفته های تاريخی تان هستم
_______________________
افشا
دوست بسیار عزیزم؛شما دارید فرافکنی میکنید. من مثل یک پرده سینما هستم و آیینه رخسار شما واین شمایید که واژه ها را تحریف کرده اید ولی درون خودتان را در من میبینید!!شمایید که میفرمایید مشروطه خواه هستید ولی از هر دو عکسی که میگذارید یکی رضا شاه و دیگری پسرش و یا عروسش و یا نوه اش است.شمایید که خود را مشروطه خواه مینامید ولی دشمنان مشروطیت را دوست دارید و برای آنها به به و چه چه میکنیدبعد هم ناخودآگاه مرا متهم میکنید که معنای واژه ها را عوض میکنم و با واژه ها بازی میکنم.
کمونیست نامیدن افراد لازمه اش این است که فرد مورد نظر مخالف چند حزبی باشد و موافق تک حزبی کارگران و زحمت کشان باشد که بنده این اصل را نه تنها رد میکنم بلکه مخالف با آن هستم یعنی بی طرف نیستم
دوم کمونیستها دموکراسی را ناقص و آن را حیله سرمایه داری برای تحمیق توده ها مینامند.مثل سلطنت طلبان آریامهری و یا ولایت فقیه طلبان ملایی که مخالف دمکراسی هستند
چشم جان باز کن که حق بینی
نه که حقگوی راست ناحق بینی.
کدام کمونیستی حقوق بشر را قبول دارد
شما که از من بخودم نزدیکتر نیستید من کمونیست نیستم.من پیروی عقلی هستم که ماموریتش کشف حقیقت و رفاه انسانیت فعلی و آینده است و مستقل و خود کفاست و نوکر هیچ دین و یا ایدئولوژی مثل ایدئولوژی نژاد آریایی و تقدس کورش و یا اسلام سیاسی و ....نیست
آیا پیروی از عقل فوق که مارا بحقوق بشر و دموکراسی میرساند از نظر شما کمونیست بودن معنا میدهد؟
_____________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
پاسخ مرا نداديد جناب به روزی. شما ماركسيست هستيد يا نه ؟
همين جور يادآوری می كنم هم چنان چشم به راه مستندها درباره ی گفته های تاريخی تان هستم
_____________________________
افشا
شما مگر مطالب مرا نمیخوانید؟ در نوشته قبلیم نوشته ام:
شما که از من بخودم نزدیکتر نیستید من کمونیست نیستم
دارم از شما نا امید میشوم
________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
بسيار خب، كومونيست نيستيد. ماركسيست هستيد يا نه ؟
__________________
افشا
کمونیسم مکتبی است که مارکس آورده است و تدوین کرده است کسی که کمونیست نباشد مارکسیست هم نیست. مائوئیسم و ...در مکتب کمونیسم واقعند و زیر گروهی از مارکسیم خواهند بود
مطالب لینک زیر هم با نظرات من نسبت به پهلوی ها موافق است
http://www.facebook.com/ashkan.ashkan?v=feed&story_fbid=235732791365#/note.php?note_id=242299962247&comments
_______________________
مشروطه خواه پهلوی دوست
به هر رو "فكرت و انديشه ی من كارگر"، هر كسی را به ياد ماركسيسم می اندازد
من كاری با داوری شما درباره ی خاندان پهلوی ندارم. شما جدايی خواه و ميهن فروش هستيد ( بر پايه ی وب لاگتان ) و دشمنی مانند شما سربلندی خاندان پهلوی ست. سخن من اين بود كه برای آن چه درباره ی رضاشاه بزرگ و خانواده شان گفتيد، مستند تاريخی ( و نه آشفته گويی يك ناشناس ) بياوريد
______________________
افشا
بنظر میاید دانش کمی ادبیات فارسی دارید.
فکرت و اندیشه من کارگر است معنایش این است که من با فکر و اندیشه کارم را جلو میبرم و احتیاجی به خشونت ندارم
فکرت و اندیشه من کارگر
حاجت من نیست بزور و تبر
کل شعر ... See More
من نه چریکم نه مسلسل بدست
خشونت از دیگری یا من بدست
فکرت و اندیشه من کارگر
حاجت من نیست بزور و تبر
من که پی عشق روان میروم
در پی اسرار جهان میروم
جستجوی عشق بود کار من
در پی حق میرود آثار من
اگر یک کمونیست این شعر را بخواند خواهد گفت شاعر آن یک درویش است!
شما از کجا دریافته اید که من یک تجزیه طلب هستماین رفتار مشابه رفتار سلطنت طلبان آریامهری است که خود با کودتاهای بیگانه بقدرت رسیدند و دیگران را بی وطن و نوکر بیگانه خواندند و خود را وطن پرست.هم آنان غلط اندیشیدنددر واقع میدانستند غلط میگویند فقط نوکری خودشان را پنهان میکردند هم شما غلط میاندیشید
__________________________
مشروطه طلب پهلوی دوست
درباره ی "فكرت و انديشه ی من كارگر" درست می گوييد. بد برداشت كرده بودم. گر چه نمونه های ديگری در گفتار شما از گرايش های سوسياليستی می توان يافت. واژگانی مانند "سرمايه داری جهان خوار" و "بورژوازی" و ...، و همين جور پا فشاری بر آن چه "خود كفايی اقتصادی" می ناميد.
آن چه شما در وب لاگتان از مزدوران رسوايی مانند يونس شاملی گذاشته ايد در كنار نمونه هايی ديگر از اين دست، ديدگاه های جدايی خواهانه ی شما را نشان می دهد.
پادشاهان پهلوی نيز هيچ يك با "كودتای بيگانگان" روی كار نيامدند
__________________________
از افشا
سرمایه داران جهان خوار یک واژه بعد از انقلاب است و تفسیرش را در زیر ببینید:
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/9/16/968384534225.html
خودکفایی اقتصادی مربوط به کمونیسم نمیشود و این عدم خودکفایی اقتصادی سبب استبداد و تاسیس دولتهای وابسته شده است و بنظر من حتی یک حکومت دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری میتواند به بازتولید استبداد در نبود خودکفایی اقتصادی و علمی منجر شود.آن را از نوشته های من در مورد عقب ماندگی بخوانید
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/14/1.html
همه مردم ایران بعد از انقلاب 1357 بفکر خودکفایی بودند ولی دلالان وابسته به جهان خواران بالا آمدند و فعلا حرفی از آن نمیزنند خیلی در مورد صادرات غیر نفتی و پیشرفت آن و خودکفایی تولید گندم در حکومت ملایان هم تبلیغ شد که بعلت بالا آمدن دلالان وابسته به جهان خواران سرمایه دار دارد بسکوت بر گزار میشود... See More
من نوشته یونس شاملی را نقد کرده ام و تایید متضمانه و احتمالی ایشان از خاک و خون را در ایجاد فدرالیسم سبب بالا آمدن فاشیستهای اقوام ایرانی دانسته ام که سبب کشتار و تجزیه ممکن است بشود و آن را رد کرده ام تا تمامیت ارضی ایران را پاس بدارم
از افشا
________________________________________
باز بر پا خاست آذربايجان
تا كه بخشد جان به ايران رايگان
زاد روز بابك افسانه اي
خلق بر پا ميكند افسانه اي
خلق از آزادي خود دم زند
هيبت دزدان حاكم بشكند
حاكم نامرد ضد عقل و دين
پول پرست و بي هنر باشد يقين
ضد ملت بس جنايت ميكند
از بديها هي حمايت ميكند
دست بيگانه اسيرند هم چو موم
حاكمان ابله اين مرز و بوم
ملت ايران بيا كاري كنيم
تا كه رفع اين ستم كاري كنيم
راه ما باشد راه عقل و علم
ما در این ره میرویم با صبر و حلم
تا که ایران را کنیم آباد و شاد
عادلانه میشویم در اتحاد
راه عقل و عدل راه برترین
هر که از این ره نشد خورده زمین
پادشاهان پهلوی با کودتاهای بیگانگان در 1299-1320 و 1332 بقدرت رسیدند یا در قدرت ابقا شدند
تحمیل ازدواج از سوی رضا شاه برای این که قدرت اشراف خطری برای سلطنتش نداشته باشد
اشرف پهلوی خواهر همزاد محمدرضاشاه پهلوی است. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرفالملوک» و «اشرف» تغییر یافت.
وی در سال ۱۲۹۸ ه.ش همزمان با برادرش محمدرضا از زن دوم رضا شاه تاجالملوک آیرملو زاده شد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توصیه پدرش رضا شاه پهلوی0بخوانید به امرش تا بعدا منابع دیگر را هم ببینید) با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از ۲۰ شهریور این امر به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوینیا بود
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81_%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C
دستور رضا شاه برای ازدواج محمد رضا یا فوزیه
ازدواج سياسي شاه و فوزيه
از جمله دغدغههاي رضاشاه در سالهاي پاياني حكومتش گزينش همسر براي وليعهد ايران بود. او براي حل اين مشكل بسياري از افراد را مورد مطالعه قرار داد. ولي اصرار وي بر اينكه وصلت بايد با خانوادهاي پر جاه و جلال صورت پذيرد، دايره گزينش همسر را تنگ ساخته بود.
رضاشاه به ايرانالملوك دختر بزرگ احمد شاه نظر داشت ولي كينه وي از قاجار از يكسو و مصوبه قانون اساسي كه تصريح كرده بود وليعهد ايران نبايد زاده مادري از طايفه قاجار باشد، سبب انصراف او از فرزند احمد شاه شد.
در اين ميان احمد راد وزير مختار ايران در قاهره كه از معتمدين رضاشاه بود به وي پيشنهاد كرد با خاندان سلطنتي ملك فاروق در مصر وصلت نمايد. او گزارشي از خواهران ملك فاروق پادشاه مصر را به انضمام تصويري از فوزيه براي رضاشاه فرستاد كه مورد پسند وي واقع شد. وزير مختار ايران در قاهره با رايزنيهاي خود توانست نظر مساعد ملك فاروق را كسب كند و بدينترتيب زمينه وصلت را فراهم سازد.
علاقه رضاشاه به فوزيه چنان شد كه وي بياعتنا به مصوبه قانون اساسي دستور داد ماده قانوني مربوطه به گونهاي تغيير كند كه ازدواج محمدرضا با يك دختر غيرايراني با مشكل مواجه نشود.
http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=192&SP=Farsi
نامزد است، چه فرقي مي كند!
اشرف پهلوي در سن هفده سالگي به عقد عليمحمد قوام پسر ابراهيم خان قوامالملك شيرازي درآمد. ازدواج اشرف با علي قوام در فضايي آكنده از رنگ و بوي سياسي، بدون پيشزمينههاي عاطفي و اخلاقي لازم براي پيوند زناشويي، به اشرف پهلوي تحميل شد. او از خاطره اين ازدواج به تلخي ياد كرده و ميگويد : « در حالي كه پيراهن سفيد به تن داشتم، در مراسم عروسي مشتركي كه براي من و شمس برپا شده بود، تن به ازدواج دادم. اما اگر پيراهن سياه پوشيده بودم، مناسبتر بود.» ازدواج اشرف پهلوي با عليمحمد قوام بيش از شش سال دوام نياورد و در سال 1322 رسماً به طلاق انجاميد. حاصل اين ازدواج شهرام است كه نام خانوادگي پهلوينيا را براي خود برگزيده است.
http://iran-pahlavi.blogspot.com/2008/02/blog-post.html
.
مدتي بود كه در قصر سلطنتي شايع شده بود كه پدرم (رضاشاه) دو نفر را به عنوان شوهر براي من و خواهرم ...
شمس در نظر گرفته است! هر جاي قصر، هر كسي كه ما را مي ديد با كمال بي شرمي به ما تبريك مي گفت. آخر اين
هم تبريك گفتن داشت؟ مرده شورشان را ببرد. كار به جايي رسيد كه حتي مادرم در كمال سنگدلي به ما تبريك
گفت!
نامزد تو هم بالالاخره آدم است، او در » : من به ناچار مدت زيادي اشك ريختم و هر چه مادرم دلداري داد كه
توي كله من فرو نرفت كه نرفت. اما من دو راه بيشتر نداشتم، يا بايد «... انگليس تحصيل كرده و انگليسي مي داند و
با او ازدواج مي كردم و يا اين كه با او ازدواج نمي كردم! اما اشكال كار اين بود كه اگر با
او ازدواج نمي كردم، رضا شاه پدرم را در مي آورد!
پدرم از انتخاب اين دو نفر راضي و خوشحال بود. اما از آنجا كه او اين دو را
براي ما و نه براي خودش انتخاب كرده بود، ما در دلمان به خودمان حق مي داديم
كه از اين كار او ناخشنود باشيم. اين كار به نظرم خيلي وحشتناك مي آمد و از فكر
ازدواج به خودم ميل رزيدم. خصوصاًًا اين كه هرگز او را نديده بودم!
خصوصاً اما ميت رسيدم كه احساساتم را با رضاشاه در ميان بگذارم.
ميت رسيدم كه او پدرم را در آورد. اين بود كه ناگزير به برادرم
محمدرضا پناه بردم و از او خواستم تا واسطه شود پدرم را از
اين كار منع كند.
برادرم در كنارم نشست و با حالتي دلسوزانه، حرف هايم
را تا آخر شنيد و كلي خوشحال شد. بعد رفت و در حال رفتن
همين قدر كه به حرف هايتان گوش دادم و برايتان دلسوزي » : گفت
كردم، برايتان كافي است. برويد و خدا را شكر كنيد كه نمي روم ماجرا را
«! به پدرم بگويم و گرنه كاري مي كند كه شوهر نكردن يادتان برود
سرانجام من و شمس طي مراسمي با نامزدهايمان ازدواج كرديم. من از
شوهرم بدم مي آمد و او هم از من، و هر دو اين را مي دانستيم! اما او همواره
خوشحال بود كه اسم مقام شوهري يك شاهدخت را دارد! ما از همان روزهاي
اول، زندگي جداگانه داشتيم...
نخستين بار كه دامادهاي آينده ى پدرم را ديدم، آنها داشتند با
برادرم تنيسب ازي مي كردند. شوهر انتخابي پدرم براي
من فريدون نام داشت كه فرزند نخست وزير
محمود جم بود و خواهرم شمس هم بايد
با مردي به نام علي قوام كه فرزند يكي از
كله گنده هاي شيراز بود، ازدواج مي كرد.
متأسفانه بعد از مدتي، خواهرم شمس
به جاي اين كه با نامزد خودش ازدواج
كنند، مشتاق ازدواج با نامزد من شد! او پيش
پدرم رفت و چون از من بزرگت ر بود و امتيازات
بيشتري نسبت به من داشت، توانست موافقت
رضاشاه را جلب كند. به علالاوه ايشان گفته بود كه نامزد،
خاطرات اشرف
http://www.shahedmag.com/ppdf/1824/p0182403970181-A8ZE81.pdf
_______________________
Reader Comments