آزادی ایران

پان ایرانیستها بر ضد دمکراسی و حقوق بشر

نظرات یک پان ایرانیست ضد ملایان و اعراب

ما به شما نشان دادیم كه سیاست این است كه
با اتحاد ها و دوستی ها و پیمان ها و یا دشمنی
ها و .. در هر بازه ی زمانی و تاریخی در نگهداشت
كشور و حاكمیت ملی و تمامیت ارضی كوشید.
امروز ممكن است با انگلیس بر پاد روس هم پیمان
باشید و فردا با روس بر پاد انگلیس و پس فردا با
چین بر پاد امریكا و غیره. این ها تاكتیك های برای
رسیدن به منافع ملی هر كشوری است و تعیین این
پیمان ها و تاكتیك ها هم با طبقه ی حاكمه است كه
خردمندانه بودن این تاكتیك ها از نتیجه ی این كنش
ها روشن میشود ، البته اگر حكومت دمكراتیك باشد، چه بهتر!
چون نتیجه خرد جمعی است ولی اگر هم نباشد، نمیتوان
گفت كه هر تاكتیك و سیاست ان نابخردانه است.

--

اقوام ایرنی هم پس از اسلام هرگز یكپارچه نشده اند و یك


حكومت سراسری ایرانی نداشته اند.كمابیش همه ی حاكمان
ایران، تازی و یا ترك بوده اند، جز استثناهایی مانند سامانیان،
و دیلمیان ،زندیان و پهلوی .

بزرگان ادب و اندیشه هم بوارون گفته ی شما، در زمان حاكمیت
تساهل و تسامح ایرانی مانند سامانیان ( فردوسی و بیرونی و
پور سینا و المسیحی وغیره ) پدید امده و شكوفا شده اند و
در زمان چیرگی تورك و تاتار خاموش و پژمرده شده اند، مانند
روی كار امدن غزنویان و یا تیموریان. سلسله توركمان قجر هم
دو سوم ایران را بر باد فنا داده...

( كه بدست قجر كشته شد) ورضا شاه و محمد رضا شاه هستیم. ۴ تا روشنفكر و دانشگاهی و .. را وامدار همان امیركبیر

**********************

جواب از افشا

این تاکتیک عقلی شما همان حرکت شاهان نوکر پهلوی است که قبلا در ایران جواب نداده است.
خیلی خوشحال هستم که با مثال خواسته های خود را روشن و واضح بیان میفرمایید.
شاهان پهلوی با کودتاهای غربی 1299-1320-1332 بقدرت رسیدند و نوکری خود را بنفع ابر قدرتها و بضرر مردم انجام دادند.
بله شاهان مزدور پهلوی بسیار بهتر از ملایان بودند ولی در عمل هر دو بر ضد ملت بوده اند و یکی از وظایف اصلی آنان نابودی اقتصاد مستقل ملی ایرانیان و وابسته کردن صد در صد ایران ببیگانگان بوده است مثلا در زمان رضا شاه ما خود کفایی خوراکی داشتیم و حتی صادرات غذا داشته ایم ولی در پایان حکومت آنان غذا ملت هم از خارج وارد شده است و در زمان ملایان این حرکت ضد ملی ده بار سریع تر در حال انجام است.هر دو حکومت یک حکومت دلال وابسته بغرب را تشکیل دادند که ضد تولید و سازندگی بوده است (بورژوازی کمپرادور)دیروز بنام وطن پرستی افراطی و امروز بنام اسلام سیاسی که هر دوی آنان از احساسات فاقد منطق و عقل ناشی میشوند و ضد حقوق بشری هستند این خیانتها انجام شده است پس لازم است که اسلام سیاسی و وطن پرستی افراطی از حکومت جدا باشند تا حقوق مردم بنام اسلام و وطن پرستی افراطی(تمامیت ارضی و فارس کردن همه مردم و فعالیت های ضد ملل و اقوام دیگر همسو با اربابان غربی یعنی بر ضد اعراب و ترکان داشته باشند)سلب نشود.
گناه قاجار این بود که تسلیم نوکری غربیان نشد و همین قاجار ده سال با ابر قدرت زمان روسیه جنگید و با انگلستان هم در گیری ها ی نظامی داشت ولی شاهان پهلوی زنجیر نوکری غرب را بگردن انداختند و عروسک خیمه شب بازی آنان شدند.در زمان شاه شوروی چند نقطه مرزی را سالها پس از پایان جنگ جهانی دوم با هلی کوپتر هایش بمباران کرد ولی نه از شاه و نه از غرب جیکی شنیده نشد!
بنظرم شما هم در مسیر همین سیاستهای پهلوی قدم بر میدارید.آن سیاست هم راه تازه ای نیست راه یهودیان است که همواره خودشان را پادوی ابر قدرتان کرده اند و به علت همراهی با قدرتهای ضد مردم جهان منفور شده اند.یک روز یهودیان خودشان را به امپراتوری هخامنشی و یک روز دیگر بمغولها و بعدا به انگلستان و حالا هم خودشان را به آمریکا چسابانده اند.شما این منفور شدن ملت ایران را در سطح اعراب و ترکان جا انداخته اید و میروید که اقوام و ملل دیگر را هم از ایرانیان متنفر بکنید.
کسی که فقط زندیه و پهلوی و دیلمیان و سامانیان را فقط ایرانی بدانید چگونه خواهید توانست پیوند ملی در ایران ایجاد کنید شاید میپندارد با همرهی با سیاستهای غرب که آن هم اشتباه محض است.
شما با این سیاست غلط اقوام غیر فارس را بر ضد ایران ترغیب میکنید و بهانه بدست کسانی میدهید که میگویند ایران پرستان بر ضد مردم ایران و بر ضد حقوق بشر هستند. و چرا ما باید اصرار داشته باشیم با این مردمانفارس که نتیجه فرهنگشان خمینی ها و ملا عمر ها و شاهان نوکر پهلوی زندگی کنیم و خودمان را بخطر بیندازیم.
در ضمن زندیه از لر هاست و نه از فارس.دیلمیان از گیلان هستند و نه از فارس.به همان اندازه که یک ترک آذربایجانی فارسی را میفهمد یک گیلانی هم فارسی را بهمان اندازه خواهد فهمید. همین طور مازندرانی چنین است.در واقعه شما با فارس نامیدن اقوام ایرانی غیر فارس میخواهید روحیه ترک ستیزی خود را برا بکنید چون از فارس که قومیتی در ایران نیست کاری بر نمیآید

چه کسانی فارس زبان در ایران امروز هستند 

قوم فارس در ایران امروز موهوم است.
کسانی که فارسی صحبت میکنند در نتیجه رادیو و تلویزوین دبستان و تحصیلات در بعد از حکومت رضا پالانی است.انگلیس میخواست در ایران حکومت مقتدر بر قرار باشد تا نفت را با سازش با او (در واقع نوکر خودش ) براحتی غارت کند.این کار هم با تقویت رضا شاه صورت گرفت.کسانی که امروز در ایران فارسی صحبت میکنند یا اصلا ترکند یا لرند و یا کردند و یا گیلکند و یا مازندرانی و یا........هستند ولی قومیت فارس ندارند مگر این که کسی  گیلک و مازنی و کرد را بغلط فارس بنامید.
زبان فارسی جدا از قوم فارس است.همان قدر این زبان به  ترکان  مربوط است که بدیگر اقوام ساکن ایران.همانقدر هم آذربایجانی ها با شاعران بزرگ خود مثل نظامی و خاقانی و صائب و همین اواخر پروین اعتصامی و شهریار برشد این زبان همت گماشته اند.این سفسطه است چون قوم فارس موهوم است زبان فارسی هم موهوم است.

من مخالف انگلیس و ایادی داخلی آن مثل رضا شاه هستم.
اصولا زبان فارسی را دری بمعنای درباری مینامند و بقای زبان فارسی هم بسبب کاربرد حکومتی و(درباری آن

پرشیا انجماد تاریخ در زبان یونانی 2500سال پیش است و نام مردم ما ایرانی است و نه پرشن!!!
مثلا حکیم میساری نویسنده دانشنامه علایی در هزار سال پیش نوشته ای دارد که علم طب زمان خودش را در سه سال بشعر فارسی نوشته است که بهمت دکتر بیات زنجانی تصحیح شده است.او میگوید مردد بودم فارسی بنویسم یا عربی (حکیم اهل خراسان بوده است):
و پس گفتم زمین ماست ایران
که بیش از مردمانش فارسی دان
اگر تازی کنم نیکو نباشد
وزان مردم را نیرو نباشد