« خنثی‌سازی یک بمب در هواپیمای اهواز-تهران | Main | نامه ی خانواده های اعضای بازداشت شده ی تعاونی فلزکار و مکانيک به ستاد حقوق شهروندی قوه قضاييه »

فردای روزی که برنده بازی انتخابات ملایان برای دهمین رئیس جمهور مشخص شد

از افشا

ملت ایران با اشتباه خود یعنی با اعتماد بخمینی ضد بشر و ضد ایرانی و رفتار از روی احساسات و بدون تعقل و رعایت نکردن حقوق بشر و اصول دموکراسی (بخوانید سلب حقوق انسانی کسانی که در جمهوری ملا ها اعدام شدندو یا آزار دیدند) خود را در ورطه ای افکنده است که نه تنها مردم را از یک زندگی انسانی محروم کرده است بلکه آینده کشور را هم بخطر انداخته است.
هر روز زندگی در حکومت ملایی بدتر از دیروز آن است و این اصلی است که همواره تکرار گشته است و شکی در آن نیست.
عده ای با استفاده ایدئولوژیک از دین و وسیله قرار دادن دین کشور و اموال آن غارت میکنند و بنوکری خود برای جهانخواران سرمایه دار ادامه میدهند و برای این کار حتی از قربانی کردن مردم مثلا یک میلیون تن در جنگ ایران و عراق (بخوانید جنگ خمینی و صدام زیرا مردم ایران و عراق با هم دشمنی نداشته اندبلکه مزدوران سرمایه داران جهانی یعنی خمینی و صدام برای چرخاندن اقتصاد غرب و مصرف تولیدات نظامی آنان ماموریت داشتند که این جنگ را آغاز و ادامه دهند و برای این کار خمینی از عرق دینی و ارزشهای ضد حقوق بشر اسلام سود برد و صدام هم از عربیت و ناسیونالیسم استفاده کرد هر دوی اسلام وناسیونالیسم ایده هایی میباشند که ضد دمکراسی و حقوق بشر هستند و حکومت را در یک صد سال اخیر در منطقه در دست داشته اند و ثمره کار آنان تاسیس حکومت دلال تولیدات غربی و همسو با منافع سرمایه دارای جهانخوار و ضد یت با مردم بوده است و از این نظر حکومت شاه فرقی در ماهیت با حکومت خمینی ندارد و هر دو دلال تولیدات غربی یا بورژوازی کمپرادور بوده اند).هر کس در دادن حقانیت به این دو گروه حاکم یعنی اسلامیست های سیاسی و بنیاد گرا و یا ناسیونالیستهای افراطی نوکران غرب در منطقه کمک کند(مثلا در بازی انتخاباتی آنان شرکت کند) بر ضد خود و بر ضد دمکراسی و حقوق بشر رفتار کرده است.بدون ارزش قرار دادن دمکراسی و حقوق بشر وبدون رسیدن بخود کفایی علمی و اقتصادی نمیتوان از این استبداد و نکبت خارج شد.
کسانی که بحکومت ملایی و کاندیداهای ریاست جمهوری آن رای داده و در بازی انتخاباتی ملایان شرکت کرده اند در واقع دانسته و یا ندانسته فقط حقانیت ناداشته ملایان را به اثبات سیاسی رسانده اند و بر ضد حقوق بشر و دمکراسی عمل کرده اند و گذشته از آن در تمام بلایای حاصل از حکومت ملایی مثل فقر عمومی و کشتار مخالفان حکومت و غارت کشور و ....با ملایان همدست خواهند بود و مسئولیت دارند.
این که بیست ملیون نفر بگزارش فرضی این مقاله در بازی انتخاباتی شرکت نکرده اند نشانه وطن خواهی و حقوق بشر طلبی مردم ایران است.در واقع از دو گروه وطن پرستان افراطی (بخوانید طرفداران حکومت سابق در طیفهای مختلف که حکومت آنان بر ضد مصالح کشور و بر ضد دمکراسی وحقوق بشر بود و با کودتاهای 1299؛1320 و 1332 بیگانه حکومت را در دست داشتند و نوکری بیگانه را میکردند و دولت بورژوازی کمپرادور همسو با منافع غرب و جهانخواران سرمایه دار تشکیل داده بودند ولی دیگران را بی وطن میخواندند) و اسلامیستهای بنیادگرای سیاسی که همان حکومت شاهی بورژوازی کمپرادور را تشکیل داده اند وبیشتر از شاه بمنافع غرب خدمت میکنند این دو گروه نمیتوانند حکومت دمکراتیک بر اساس حقوق بشر بر پا دارند و کوششهایی که مثلا از طریق کورش زعیم ها برای بازیچه قرار دادن دمکراسی مثل بازیچه قرار دادن خمینی و اعلام این که در حکومت اسلامی دمکراسی حاکم است و حتی کمونیستها هم حق فعالیت سیاسی دارند همه فقط فریب و خدعه است و ملت ایران نباید از این سوراخ دو بار گزیده شود.راه سوم که همان جبهه دمکراسی خواهی است و همان بیست ملیون تحریم کننده نشانه ای از آنان است باید ضمن تحریم نیروهای حاکم ناسیونالیست افراطی و نوکر غرب و اسلامیست سیاسی و نوکر غرب لازم است برای تشکل خود برای بر پا کردن دمکراسی بر اساس حقوق بشر و رفتن بسوی خودکفایی علمی و اقتصادی تمام ارزشهای منفی وطن پرستان افراطی و اسلامیستهای سیاسی را نفی کند و این گروه ها را تولید کننده استبداد و وابستگی و ضدیت با حقوق بشر و دمکراسی بشناسد.از این طریق راه یک رنسانس فرهنگی برای رسیدن بحقوق بشر و دمکراسی در ایران باز خواهد شد. این راه سوم تنها اپوزیسیون دارای حقانیت برای مبارزه با نیروهای استبداد زا و بیگانه پرست دینی و ناسیونالیستی در ایران است.البته من منکر نیستم که این دو نیروی حاکم در یک صد سال اخیر با هم مخالف و فعالیتهای زیادی هم علیه هم داشته اند منتها این فعالیتهای آنان برای نفع شخصی خودشان و فعالیت هردو گروه بر علیه مردم بوده است.
تحریم انتخاباتی ملایان راهی بسوی دمکراسی و حقوق بشر است و بودن یا نبوده احمدی نژاد تاثیر چندانی در آن نخواهد داشت .حکومت و قدرت بر اساس ارزشهای اعتقادی مردم ایجاد میشود و اگر مردم دمکراسی و اصول آن را پذیرفته باشند و زوال ارزشهای اسلام سیاسی و وطن پرستی افراطی را قبول کرده باشند تاسیس حکومت دمکراسی بر اساس حقوق بشر براحتی میسر است

*************


نام:
ای-میل:
14:42 11 خرداد 1388
آقای افشا مگر ملت ایران که این اشتباه بزعم شما را کرده - با مردم ایران را که بورطه بدبختی افتاده اند فرقی دارند؟ ملت را همین مردم تشکیل میدهند و بیش از 98 درصد که به خمینی بقول درست شما دجال اطمینان کرده اند که نمیتوانند اشتباه کرده باشند ! و دو درصد دیگه کار درستی کرده باشند؟ نه آقا جان من این حکومت خواست مردم بوده و حالا هم عشقش را میکنند. والسلام

*******************


نام: افشا
ای-میل: http://efsha.squarespace.com/
09:20 12 خرداد 1388
من در رفراندوم جمهوری اسلامی آری یا نه خودم رای منفی دادم. وقتی که برگه قرمز را برداشتم آخوندکی جوان آنجا بود و گفت برگه قرمز رای منفی است و من گفتم که بنده خمینی را نمیشناسم و از برنامه های سیاسی ؛ اقتصادی و اجتماعی ایشان هم خبر ندارم و بکسی که او را نمیشناسم و از برنامه هایش اطلاعی ندارم رای مثبت نخواهم داد. در برابر حرف حساب بنده آخوندک جوابی نداشت که بدهد.
ملت در رای گیری اشتباه کرد یعنی اعتماد بی جا به خمینی خدعه باز کردکه گفته بود حکومت اسلامی دمکراسی است و حتی کمونیستها هم حق فعالیت سیاسی دارند ولی دیدیم که حتی ببازرگان هم حق فعالیت سیاسی (انتخاب شدن و انتخاب کردن دمکراتیک ) ندادند
حالا این اشتباه از بی سوادی بود و یا از روی اعتماد غیر عاقلانه میتوان علت آن اشتباه را بحث کرد
رفتار مردم در انقلاب ۱۳۵۷ ضد عقلي بود:

تغاري بشكند ماستي بريزد
جهان گردد به كام كاسه ليسان)
شود يك انقلاب مردمانه
ولي سامان رسند مردم فريبان
خدايا ملت ايران نگهدار
ز ملايان شر اين دين فروشان
اگر چه خائنين آماده بودند
بچاپند ثروت و هستي ايران
چرا ما مردمان عاقل نبوديم
نكرديم كارها بر عقل بنيان
پي ملا خميني رفته باختيم
تمام عزت خود را چه آسان

*****************************************

نام:
ای-میل:
12:48 12 خرداد 1388

آقای افشا هرکجای دنیا در یک مملکت بگویی بیش از 98 درصد مردمش اشتباه کرده اند و فقط دو درصد اشتباه نکردند شما را بعنوان غیر منطقی و غیر دمکرات طرد میکنند. این حرف که بگویید بیست و نه میلیون و پانصد هزار نفر اشتباه کردند و فقط پانصد هزار نفر اشتباه نکردند موجب مطرود شدن میشود. آخر یکی نیست براستی بفهمد که مردم ایران بیش از 90 درصدشان مسلمان هستند و حاضر نیستند دست از آن بکشند؟



***********************

کاربر بی نام
شما لازم نیست از دانش بسیار زیاد خودتان بمن درس دموکراسی بدهید. اگر کسی گفته است رای آزاد مردم مساوی دموکراسی است حرف غلطی زده است. مثلا فرض میکنیم بنده بیماری قابل علاجی دارم ولی ملت ایران رای میدهند که من برای درمان به دعا نویس مراجعه کنم. سر پیچی از تجویز این رای ضدیت با دموکراسی نیست! زیرا دموکراسی ضدیتی با علم (عقل و عقلانیت که سر منشا علم است ) ندارد. اصولا رای گیری برای مواردی است که راه مشخص و علمی  برای آن وجود ندارد.در انتخابات آزاد و نه بازی انتخاباتی ملایان مردم بنا به عقیده خود بکسی رای خواهند داد که مثل آنها فکر کند.پس دموکراسی مساوی رای اکثریت نیست. در ضمن در دموکراسی اکثریت حق دیکتاتوری کردن و زیر پا گذاشتن حقوق بشر را ندارند.مثلا اگر ملت در زمان رفراندوم جمهوری اسلامی اشتباه کرد باید ازاد باشد که اشتباه خود را جبران کند و آن رای گیری اگر مبنایی برای دیکتاتوری و استبداد قرار بگیرد غلط است و این را خمینی دجال هم گفت که رای پدران ما رای ما نیست ما نسل جدیدی هستیم و خودمان حاکمین خودمان را انتخاب میکنیم. شما که بنظر میاید از طرفداران حکومت هستید  و مسئول در برابر فقر و فحشا و فساد موجود در جامعه ایرانی هستید باید حداقل حرف خمینی را بپذیرید.چگونه است که رای بنفع ملایان در سال 1358 داده شده است و نباید این رای  تا ابدالدهر بر گردد و رای گیری دوباره ای در مورد آن تکرار نشود؟
در پایان اگر میخواهید بدانید که دموکراسی چیست به آدرس زیر مراجعه فرمایید

دموکراسی چیست؟

 

http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html
انسان اگر تنها باشد ممکن است بدلخواه خود بتواند زندگی کند ولی اگر انسان در اجتماع زندگی میکند نمیتواند بدلخواه خودش زندگی کند(یعنی بر اساس رای اکثریت بر مبنای ضد علمی و ضد عقلی اگر رای بدهند) و لازم است رفتار انسانها طوری باشد که حقوق دیگران را هم مراعات کند. مذاهب نمیتوانند این حقوق را تعیین و تعریف کنند زیرا تاریخ نشان میدهد مذاهب مثلا ابراهیمی و سامی همه موافق برده داری و استبداد و آدم کشی مثل آدم سوزی پاپها و یا کشتار 1367 خمینی بوده اند که ضدیت با بشر و حقوق اوست راهنمایی که حقوق بشر را تعیین میکند عقلی است که آزاد و رها و خود بنیاد است که هدفش کشف حقیقت و یافتن راه هایی برای رفاه انسانیت امروز و آینده است.این عقل با عقل اسلامی که هدفش یافتن راهی برای اثبات حرفهای محمد است که عقل آزاد و رها نیست بلکه عقلی است که نوکر دین است خیلی فرق دارد .

*********************************

سفر به آينده
ارسالی بی نام


! فرداى انتخابات
اگر قصد شركت در انتخابات را نداريد لطفا به احساسى كه فرداى انتخابات از شنيدن خبر پيروزى احمدى نژاد خواهيد داشت فكر كنيد.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
شنبه، بيست و سوم خرداد سال
شنبه، بيست و سوم خرداد سال هزار و سيصد و هشتاد و هشت.

شب

چند ساعتى از اعلام اتمام نتايج شمارش آرا در كليه حوزه هاى راى گيرى مى گذرد و محمود احمدى نژاد رئيس جمهور فعلى بار ديگر موفق به كسب حداكثر مطلق آرا شد و در همين دور اول با پشت سر گذاشتن ساير رقيب هاى انتخاباتى اش براى چهار سال ديگر سكان دار اداره كشور شد.

در اين انتخابات كه حدود بيست و پنج ميليون نفر شركت كرده بودند. احمدى نژاد با كسب هفده ميليون راى با اختلاف زياد از ساير رقبايش پيش گرفت و حداكثر آرا را كسب نمود. در اين انتخابات احزاب اصلاح طلب با تمامى پتانسيل هايشان شركت كرده بودند و حتى محمد خاتمى رييس جمهور پيشين نيز كه از محبوبيت بسيارى نزد قشر جوان و تحول خواه برخوردار است بعد از كناره گيرى از مبارزات انتخاباتى حمايت صريحش را از مير حسين موسوى اعلام كرد. مير حسين موسوي، نخست وزير پيشين كه با حمايت تمامى گروه هاى اصلاح طلب و شخصيت هاى شناخته شده دو جناح و پشتيبانى خاتمى وارد عرصه انتخابات شده بود، على رغم اميدهايى كه به او مى رفت در نهايت رقابت را به حريف خود احمدى نژاد واگذار كرد. در اين انتخابات همانند سه چهار انتخابات پيشين حدود بيست ميليون نفر از واجدين شرايط در انتخابات شركت نكرده اند. تحليل گران معتقدند اكثريت خاموش جامعه به علت سرخوردگى از روند كنونى برگزارى انتخابات و يا وابستگى به گروه ها و تفكرهايى كه امكان كسب سهمى از سطوح بالاى قدرت ندارند، با عدم شركت در انتخابات راه را براى پيروزى اقليت صاحب قدرت كه از تمامى اهرم هاى لازم براى كسب آرا برخوردارند و از طرف ديگر سازماندهى منسجمى جهت هدايت آرا طرفدارانشان در اختيار دارند، هموار ساخته اند.

محمود شبسترى تحليل گر و پژوهشگر اجتماعى از تهران در اين باره مى گويد:

"اكثريت جامعه ايران را معترضينى تشكيل مى دهند كه از وضعيت عمومى جامعه نگران و ناراضى اند. اين افراد كه بعد از دوره خاتمي، به علت عدم تعريف دقيق مطالبات مردم و ظرفيت هاى موجود در كشور و در نتيجه سردرگمى اجتماعى ناشى از نبود احزاب شناخته شده و صاحب برنامه و ايدئولوژي، دچار سرخوردگى شده و تصميم به انزوا و انفعال سياسى گرفتند. " شبسترى معتقد است روند اتفاقات كنونى با توجه به عدم توسعه سياسى و فكرى قابل پيش بينى بود. وی در ادامه مى گويد:

"انزوا و انفعال اين اكثريت خاموش، كه گروه صاحب حاكميت نيز به هر نحوى به آن دامن مى زند، اين قشر از جامعه كه اكثرا شهرنشينان و تحصيل كردگان هستند را در اغماى سياسى فرو برده است. اغمايى كه نه مرگ است و نه زندگى. و همين بلاتكليفى باعث شده كه قشر خارج از حاكميت، يا به اصطلاح اصلاح طلب، براى به هوش آوردن آنها اميد به معجزه و كرامات داشته باشند تا دارو و درمان و نسخه."

از طرف ديگر ارسطو دقايقى فيلسوف چپ گرا معتقد است كه:" انتخابات در ايران بازى قدرت مداران براى كسب وجهه دموكراتيك است و شركت در اين نمايش نه تنها تاثيرى در سرنوشت ملت ايران ندارد بلكه به مشروعيت نظام كمك مى كند."

دقايقى در پاسخ خبرنگار شب آنلاين كه پرسيده بود:" با توجه به اينكه 55% مردم در انتخابات شركت كرده اند آيا به نظر شما مشروعيت نظام از بين مى رود؟ و يا اگر ده درصد اين آراى خاموش به صندوق مير حسين واريزياکروبی مى شد و انتخابات را از حالت تك قطبى خارج مى كرد، با يك مشاركت 65 يا هفتاد درصدى آيا مشروعيت نظام خيلى بالاتر از اكنون مى شد؟ و اصولا تحليل شما در اين مورد كه عدم مشروعيت نظام چه تاثيرى در بهبود وضعيت مردم و كشور دارد؟" گفت:

" بنده هم معتقدم كه 50% و 60% مشاركت مردم تاثيرى در مشروعيت و سرنوشت نظام ندارد. هدف ما سوق دادن مردم به سمتى است كه روزى در چنين انتخابات غير دموكراتيكى هيچ كس جز همان اقليت 15% نظام حاكمه شركت نكنند تا چهره زورمدار جمهورى اسلامى بر همه عالم مشخص شود."

دقايقى در پاسخ خبرنگار كه پرسيده بود: " شما فكر مى كنيد چند سال زمان براى رسيدن به اين هدف لازم است؟" گفت: "شايد صد سال شايد هم دويست سال اما ما اميدمان را از دست نخواهيم داد."

سعيد روانى زاده كه از فعالان دانشجويى است در اين باره مى گويد:
تصور اين كه چهار سال ديگر احمدى نژاد رئيس جمهور باشد مثل كابوس است."



مهرداد مدنى عضو انجمن دام پزشكان ايران و از فعالان حقوق بشر در مصاحبه با شب آنلاين گفت:

" روانشناسى جامعه ايران بر خلاف نظر برخى از جامعه شناسان، اصلا امر پيچيده اى نيست. از يك ماه قبل از انتخابات به وضوح قابل پيش بينى بود كه مردم در انتخابات شركت نمى كنند و با اميد به معجزه در خانه هايشان مى نشينند و فرداى انتخابات كه احمدي‌نژاد پيروز بشود، با به ياد آوردن فجايعى كه در اين چهار سال بر سرشان آمده و چهره ماموران گشت ارشاد و قيمت هاى اجناس سوپر ماركت ها، به شدت از كرده خود پشيمان مى شوند و دچار اضطراب و حملات وحشت شده و تا يك هفته پس از انتخابات در تمامى گردهم‌ايى ها بحثهاى سياسى و ابراز نگرانى ها اوج مى گيرد."

مدنى معتقد است جامعه ايران، به نقطه اى از اضمحلال روانى رسيده كه از نظر عصبى در مرحله پلاستيك قرار دارد و امكان بازگشت به شرايط طبيعى برايش وجود ندارد. به همين دليل اكثريت جامعه غوطه ور در يك نشئه تخديرى مهلك، با اين كه ضرر خودش را مى داند، اما باز هم در نهايت چيزى را انتخاب مى كند كه به او صدمه بزند.. مدنى كه دكتر دام پزشك است بر اين نظر است كه در بين تمامى گونه هاى جانوري، تنها انسان ها و آن هم در شديدترين مرحله آشفتگى رواني، هستند كه اين نوع خود آزارى را از خود بروز مى دهند.

فرهاد سرحدى زاده، جراح پلاستيك و متخصص نازايى كه دبير كل جامعه اسلامى مهندسين فيزيك ايران است در بررسى علل شكست موسوى از احمدى نژاد مى گويد:

" مردم به خصوص جوانان نه خاطره واضحى از مير حسين داشتند و نه ميرحسين و هوادارانش برنامه جامعى براى شناساندن خود به مردم و هم چنين اهداف و برنامه جذابى براى اداره كشور ارائه كردند. در مقابل احمدى نژاد آراء و طرفداران ثابت و جيره خوار خودش را هم چنان در كنار خودش حفظ كرده بود. به همين دليل موسوى كه همگى به فهميدگى و كارآمدى و صداقتش ايمان داشتند به علت اين كه نتوانست غرايز هيجانى مردم را تحريك كند از ايجاد شور انتخاباتى بازماند.

در نهايت مردم ايران بر اين مساله واقف نيستند كه طبيعى است كه اگر به رقيب احمدى نژاد راى ندهند، او انتخاب مى شود. و در واقع عدم شركت مخالفين يك جريان در انتخابات به نفع طرف مخالف تمام مى شود و مثل اين است كه رايتان را به صندوق او ريخته ايد.

سرحدى زاده در حاليكه از خشم سرخ شده بود گفت:

"تمام كسانى كه در انتخابات شركت نكرده اند در واقع به احمدى نژاد و رفتارهاى فاجعه آميزى كه در جهت نابودى كشور دارد راى داده اند و تا ابد نسبت به آينده و ويرانى ايران در پيشگاه تاريخ مسوولند."


اگر قصد داريد به هر عنوان و به هر دليلى در انتخابات شركت نكنيد يك لحظه به روز بيست و سوم خرداد فكر كنيد. آيا حاضريد روز شنبه بيست و سوم خرداد را با خبر پيروزى احمدى نژاد آغاز كنيد؟

10 خرداد 1388 20:36

Posted on Sunday, May 31, 2009 at 03:36PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>