مقایسه احمدی نژاد و اوباما
رييس جمهور آنها
|
رييس جمهور ما
|
|
عکس |
|
|
نام |
باراک
|
محمود
|
محل تولد |
هونولولو
|
ارادان
|
محل تولد والدين |
پدر اولی (کنيا، آفريقا)، پدر دومی (اندونزی)، مادر (آمريکايی با ريشه آلمانی و ايرلندی)
|
پدر اولی و دومی (ارادان)، مادر (ارادان)
|
رابطه با پدر |
پدرش را از دو سالگی به بعد فقط يک بار ديد و در موردش يک کتاب نوشت
|
هميشه با پدرش بود و هيچگاه در موردش حرفی نميزد
|
سن |
44
|
51
|
نوع انتخاب |
رقيبش نظامی بود، به همين دليل انتخاب شد
|
رقيبش غيرنظامی بود، به همين دليل انتخاب شد
|
قد |
ده سانت بلندتر از قد متوسط مردم
|
بيست سانت کوتاهتر از قد متوسط مردم
|
نوع عينک |
عينک ندارد
|
عينک طبی در جلسه، عينک دودی در سخنرانی
|
نامه نويسی |
هر هفته به بيست نامه علاقمندانش و دو نامه رهبران جهان پاسخ میدهد
|
دفترش هر هفته صد هزار نامه مردم را بدون پاسخ بايگانی ميکند و سالی ده نامه اش برای رهبران جهان بدون پاسخ ميماند
|
لباس |
توسط بهترين خياط شهر دوخته شده است و مشاور تشريفاتش آن را ست کرده است
|
توسط مسئول تشريفات در چهار اندازه خريده شده و هر بار يکی از آنها را با جوراب سفيد ميپوشد
|
نوع لباس همسر |
کت و دامن، خوش لباس ترين زن سال
|
عينک دودی
|
تحصيلات |
ليسانس و فوق ليسانس پنج سال، دکترای هاروارد سه سال، دوازده سال تدريس
|
ليسانس هشت سال، فوق ليسانس پنج سال، دکترا در بيست دقيقه، دوازده سال تدريس در تهران در هنگام فرمانداری در اردبيل
|
واکنش در مورد خاورميانه |
ابتدا نرم ترين موضع را داشت، بعد به تدريج موضع تندی گرفت
|
ابتدا تندترين موضع را ميگيرد، بعد به زور وادار ميشود کاملاً عقب نشينی کند
|
نحوه تصميم گيری |
با حضور ده مشاور
|
در حضور ده هزار نفر در هنگام سخنرانی در يک شهرستان
|
يک روز پس از انتخابات |
همه مردم احساس قدرت ميکردند و از خوشحالی ميرقصيدند
|
همه مردم احساس وحشت ميکردند و نميدانستند چه خاکی به سرشان بريزند
|
موضوع پايان نامه |
نقش قانون اساسی در توسعه دموکراسی و آزادی مدنی
|
نقش سوراخ و تونل در شهرسازی
|
حقوق بشر |
يکی از موضوعات مهم زندگی در ده سال گذشته
|
يکی از مهمترين مشکلات دوره رياست جمهوری
|
برنامه روزهای آخر هفته |
ماندن در کاخ سفيد و آشپزی برای همسر و بچه ها
|
سفر به آمريکای لاتين يا سخنرانی در مشهد و قم و شهرستان
|
مهارت های فردی |
بسکتبال، نواختن گيتار، آشپزی، رقص، تفريح با همسر و فرزندان
|
فوتبال، دروغ گفتن بدون اينکه تغيير حالت دهد، محاسبه بودجه کشور بدون نياز به کامپيوتر و ماشين حساب، داستان پردازی در حين سخنرانی، سؤال کردن از خبرنگاران
|
جلوی دوربين |
دوربين را نميبيند و همان کار معمولش را ميکند
|
غير از دوربين هيچ چيز را نميبيند
|
آرايش مو |
معمولاً موهايش به اندازه يک سانت بلند است
|
معمولاً موهايش به همان حالتی است که صبح از خواب بيدار شده
|
موضوع جالب دوران دانشگاه |
رييس نشريه تخصصی بخش حقوق دانشگاه هاروارد بود
|
در دوره فوق ليسانس استادانش موفق به ديدنش شدند
|
آخرين فيلم ديده شده |
هفته قبل يک فيلم وسترن ديد
|
چهار سال قبل فيلم محمد رسول ا... را برای نهمين بار ديد
|
بيماری يا نارسایی جسمی |
در سن ده سالگی زمين خورد و پايش شکست
|
بی اشتهايی، ناراحتی عصبی، بی خوابی، احساس خستگی مفرط، کم خونی، ضعف، توهم، آلزايمر انتخاباتی، پارانويا، وسواس
|
وضع سابق خانواده |
اعضای خانواده پدری در آفريقا و اعضای خانواده همسرش در يک محله قديمی شيکاگو هستند
|
اعضای خانواده در يک روستای اطراف گرمسار زندگی ميکردند
|
وضع کنونی خانواده |
اعضای خانواده پدری در آفريقا و اعضای خانواده همسرش در يک محله قديمی شيکاگو ميمانند
|
اعضای خانواده در دفتر رياست جمهوری کار و در تهران زندگی ميکنند
|
Reader Comments