« کیهان :روزی نامه استبداد | Main | دولت اسراییل حکومت نازی دوم »

ملایان حقانیتی ندارند

عکس ها: مريم مجد

ساعت ۱۱ امروزصبح (بيست و دوم دی ماه )گروهی از فعالان زن مقابل سفارت فلسطين در تهران با پلاکاردهايی که بر آنها شعارهايی در محکوميت حمله اسرائيل به غزه نوشته شده بود با يک بلند گوی دستی شعار صلح و پايان دادن به نسل کشی در غزه را فرياد می زدند . آنها به دعوت گروه مادران صلح خود را به آنجا رسانده بودند . در ضلع غربی خيابان فلسطين تجمع کرده بودند و به رهگذران و خودروهايی که از خيابان عبور می کردند بروشور می دادند و از آنها می خواستند جنايت اسرائيل در غزه را محکوم کنند . مردانی از فعالان جنبش های اجتماعی و سياسی نيز دقايقی بعد به آنها ملحق شدند .

تعدادی عکاس روبروی در سفارت فلسطين که چند سرباز و افسر نيروی انتظامی هم آنجا ايستاده بودند، از معترضين عکس و فيلم می گرفتند .

جمعی از حقوقدانان، اعضای کانون نويسندگان، برخی از اعضای جنبش زنان ايران و روزنامه نگاران نيز به دعوت جمعيت مادران صلح برای دفاع از مردم غزه به مقابل سفارت فلسطين در تهران آمده بودند و خواستار پايان نسل کشی اسرائيل در غزه شدند .

رييس موزه صلح که خود يک جانباز جنگ است، فريبرز رييس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نويسندگان ، شرف الدين، رييس سازمان دفاع مقدس، احمدزاده، فيلمنامه نويس جنگ ، سيمين بهبهانی، شاعر و حبيب الله پيمان از فعالان سياسی ايی بودند که در ميان جمعيت حضور داشتند. بر پلاکادرهايی که در دست اين جمعيت بود ، جملاتی چون آيا بايد فلسطينی ها را به دريا ريخت؟ و جنگ و خونريزی اسرائيل محکوم است ، ديده می شد . اغلب سخنرانان اين جمع هم همراهی آمريکا با اسرائيل را در اين نسل کشی محکوم کردند .

حدود ساعت يازده و نيم شعارهای "الله کبر ، خامنه ای رهبر" در ميان شعارهای صلح خواهانه معترضين شنيده شد . تعدای از لباس شخصی ها که مشخص بود روابط حسنه ای با پليس دارند کمی بالاتر از معترضان جمع شده بودند و مرتب خود را به آنها نزديک می کردند . آنها با شعارهای" مرگ بر امريکا" و "خامنه ای رهبر" مانع شنيده شدن گفته های سخنرانان می شدند که با يک بلند گو دستی صحبت می کردند . صدای بلند گو به حدی ضعيف بود که به راحتی شنيده نمی شد . چه برسد به اين که با شعارهای لباس شخصی ها که با تمام توانشان فرياد می زدند ،در هم بياميزد.

زمانی مهندس سحابی در گفت و گو با خبرنگاری گفته بود که" برخی از تماشاچيان و نمايندگان در مجلس اول برای جلوگيری از سخن گفتن آنها مرتب شعار الله اکبر ، خمينی رهبر سر می دادند و صلوات می فرستادند . همينجوری هم شد که با پررويی و لات بازی همه را از صحنه بيرون کردند ."

آيا پس از اين همه سال صاحبان اين طرز تفکر راه های جديدتری به ذهنشان نمی رسد ؟ شايد هم چون از اين روشهای قديمی نتايج مورد نظر خود را گرفته اند ،همان ها را تکرار می کنند.

تعدادی از انها با شکم های برآمده و گردن های کلفت و چفيه بر گردن و شلوارهای نظامی ، در حالی که شعار می دادند ، با تنه زدن به زنان و مردان خود را به ميانه جمعيت رساندند . معلوم بود که چندتايی از آنها تازه از محل کارشان به اينجا برای ماموريت آمده بودند . برای همين هم وقت نکرده بودند لباس های نظامی شان را عوض کنند . انگار با بچه های محل هم تماس گرفته بودند و يک جمعی را تشکيل داده بودند .

تعدادی از زنان ضمن همراهی نشان دادن با شعار " مرگ بر اسرائيل " لباس شخصی ها ، سعی کردند تا حدودی مانع بر هم خوردن جو و از بين رفتن فضای ارام حاکم بر مراسم شوند . اما به نظر می رسيد آنها برای بر هم زدن مراسم ،به سبک خودشان،عمل می کنند و توجهی به اطرافشان نداشتند .

صدای " حاجی به گوشم " از پشت سرم شنيده شد. يکی از آنها داشت احتمالا با فرمانده و يا يکی از بالادستی هايش صحبت می کرد .

جمعيت برای جلو گيری از برخورد به ضلع شرقی خيابان رفتند و لباس شخصی ها در ضلع غربی . دو گروه روبروی هم قرار گرفته بودند . خانمی گفت : " ما که نمی توانيم سر موضوع قتل عام فلسطينی ها با هم کنار بيائيم ، پس چه اميدی به کارهای ديگر است ."

جمعيت شعار " صلح " سر می داد و لباس شخصی ها و نيروهای امنيتی شعار " مرگ بر صلح طلب" . کسانی می خواستند که توجهی به لباس شخصی ها نکنند و رويشان را به طرف سفارت فلسطين برگردانند ،شايد که آنها را با بی اعتنايی خود از ميدان به در ببرند . اما انگار نه انگار !گوش آنها بدهکار اين حرفها نبود.

يکی از تظاهر کنندگان گفت:" فکر کنم همان هايی هستند که برای مبارزه با اسرائيل و عمليات انتحاری ثبت نام کرده اند . اما چون جرات رفتن به آنجا را ندارند تلافی اش را سر ما درمی آورند . "

کمی دورتر از جمعيت يکی - دوتا از لباس شخصی ها به راحله عسگری زاده عکاس وب سايت "تغيير برای برابری" حمله کردند. او را زدند و دوربينش را گرفتند . جمعيت به دور آنها حلقه زده بود . يکی می گفت : "به چه حقی با مردم اينگونه برخورد می کنيد ؟ يکی هم موضوع پول نفت را به ميان کشيد و اين که آنها با پول نفت اجير شده اند . کسی هم که خودش را پليس معرفی می کرد از جمعيت خواهش می کرد خودشان را کنترل کنند تا دوربين اين عکاس را پس بگيرد . اما لباس شخصی ها توجهی به او نمی کردند ، حالا يا واقعا زورش به لباس شخصی ها نمی رسيد و يا سعی می کرد نقش يک پليس خوب را بازی کند . "

جمعيت برای جلوگيری از هرگونه برخورد و درگيری ، يکی دوبار محل استقرار خود را تغيير داد . در مقابل لباس شخصی ها هم مرتب آنها را تعقيب می کردند .

در ميان لباس شخصی ها يک مرد ژنده پوش با لباس هايی بسيار کثيف مرتب شعار مرگ بر اسرائيل می داد . از او پرسيدم تو هم می خواهی با اسرائل بجنگی ؟ فقط خنديد . با خودم گفتم شايد پولی به اوداده اند که بيايد . به يکی از بچه های عکاس گفتم بد نيست از او هم يک عکسی بگيرد .

چندتايی از لباس شخصی ها مرتب با الفاظ رکيک زنان را خطاب قرار می دادند . به نظر می رسيد آنها می خواهند هر طور شده کار را به درگيری برسانند . يادم آمد که همين چند روز پيش قشقاوی ، سخنگوی وزارت خارجه در باره کسانی که به محل کار و خانه شيرين عبادی يورش برده بودند و بر در و ديوار خانه اش شعارهای توهين آميز نوشته بودند ، گفته بود که آنها تعدادی دانشجو با نظرات مخالف خانم عبادی بودند ،خانم عبادی و دوستانشان بايد تحمل شنيدن سخنان منتقدين را داشته باشند . " ايا اينها هم از همان دانشجويان بودند ؟ نمی دانم . اما هر چه هست انگار فقط منتقدين حکومت بايد تحمل شنيدن نظرات مخالف خود را داشته باشند و نه خود حکومت.

زنی از ميان جمع فرياد زد: "بابا اين چه مملکتی است؟ يک روز می گويند اسرائيل جنايت می کند، شيرين عبادی حمايت می کند. يک روز هم که ما شعار پايان جنگ و جلوگيری از خون ريزی در غزه توسط اسرائيل را فرياد می زنيم، باز هم ما را می زنند." و کسی ديگر از ميان جمع گفت :"بايد هم اين کار رابکنند . چون تا حالا افرادی مثل ما را همراه اسرائيل و حقوق بگير آمريکا و غرب خطاب می کردند . حالا نمی توانند مخالفت ما را با اسرائيل ببيند و گرنه تمام دروغ هايشان نقش بر اب می شود ."

معلوم بود کاری هم از آن کسی که خود را پليس معرفی کرد برای باز پس گيری دوربين عکاس که به سختی هم کتک خورده بود بر نمی آيد . شخصی ای را که دوربين را گرفته بود پيدا کرديم و از او خواستيم آن را پس بدهد . شروع به داد و فرياد کرد و با فحش دادن چندتايی از همکارانش را دور خود جمع کرد . يک دفعه يکی از انها با مشت به بينی من کوبيد . خون از صورتم جاری شد. يکی ديگرشان قوطی اسپری فلفل را به طرفم گرفت و برصورت و چشم هايم پاشيد. دو- سه ثانيه که گذشت احساس کردم چشم ها و صورتم می سوزد . يکی از مادران صلح برايم دستمال کاغذی اورد و خون ها را پاک کرد . وارد يک مغازه شد م و آبی به سرو صورتم زدم تا شايد از سوزش چشمهايم کم کند . اما بدتر شد . به زحمت می توانستم ببينم . دو سه نفر از تظاهر کنندگان مرتب به من توصيه می کردند که بهتر است زود محل را ترک کنم . بعد از چند دقيقه که با چند نفر از مادران صلح به طرف شمال خيابان رفتيم ،آنجا هم نيروهای لباس شخصی با زنان درگير شده بودند . همان پليس که نقش پليس خوب را بازی می کرد ، با يکی دوتا از زنان درگير شده بود . ظاهرا ديگر نمی توانست بيش از اين نقش بازی کند و آيدا سعادت ،روزنامه نگار را نيز مضروب کرده بودند . خديجه مقدم از فعالان کمپين مرتب می گفت :" شناختمش .او آقای ... يکی از بازجوهای پرونده زنان است . برويم پزشکی قانونی و با گرفتن گواهی ضرب و جرح ، از آنها شکايت کنيم ."

يکی گفت :" بابا کدام قانون ؟ آن همه دانشجو را در کوی دانشگاه زدند و کشتند آخرش فقط يک سرباز را به جرم دزديدن يک ريش تراش محکوم کردند . مگر تا به حال کم شکايت کرديم ، فايده ای داشته است؟ اين جا که قانون حاکم نيست . "

يکی از لباس شخصی ها هم مدام در حال فيلم برداری بود . کسانی دست تکان دادند و علامت پيروزی را با انگشتان خود به آنها نشان دادند . شايد حالا دارند فيلم کارهای امروزشان را نگاه می کنند . بالاخره بايد برای کارهايی که می کنند سند و مدرک داشته باشند . تا حقوقی را که به قول آن آقا از بابت نفت می گيرند ، حلال باشد و با راحتی خاطر نوش جان کنند . در ادامه مراسم خانم ها برای نشان دادن اعتراض خود نسبت به برخورد اسرائيل با مردم غزه همگی در يک اقدام نمادين به سازمان انتقال خون رفتند و خون دادند . تعدادی از لباس شخصی ها دست از تعقيب آنها حتی به هنگام خون دادن برنداشتند.

وقتی نظر يکی از تجمع کنندگان را در باره برخورد لباس شخصی ها جويا شدم ،گفت :

"ماموريت آنها اين است که مانع هرگونه تظاهراتی از سوی منتقدين حکومت حتی نسبت به اسرائيل شوند . حکومت می خواهد همه مسائل را به نفع خود مصادره کند و حتی اعتراض به کشتار فلسطينی ها را هم موضوع انحصاری خود می داند ،درست مثل خيلی چيزهای ديگر."

در حاشيه

به علت حمله لباس شخصی ها به عکاس ها فعلا ‌عکسی از حمله پليس ايران به طرفداران فلسطين و صلح طلب ها پيدا نکرديم

Posted on Thursday, January 15, 2009 at 12:04AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>