« 4................نگاهی بنظرات سکسی ملایان جمهوری اسلامی | Main | 2..........نگاهی بنظران سکسی ملایان جمهوری اسلامی »

3................نگاهی بنظرات سکسی ملایان جمهوری اسلامی

شمشاد: عشق در ايران امروز


نوشته احسان شمشاد http://www.shemblog.tk/



با خبر شديم که در دانشگاه بوعلي سيناي همدان در روز جمعه 9 ارديبهشت 84 بين ساعت نه و ده صبح يک پسر دانشجوي نيمه حضوري همکلاسي دختر خود را با قمه مورد حمله قرار داد و بدنش را با چهارده ضربه قمه پاره پاره کرد. دختر مضروب که اهل شهر کرج بوده است، هم اکنون در آي سي يو بيمارستان امام خميني همدان بستري است در حالي که يک چشم او بکلي خالي شده و حداقل يک انگشتش را از دست داده است. همچنين گفته مي شود صدمات جدي به طحال و کبد او وارد آمده است.

تا اينجاي ماجرا را حتما در روزنامه ها و خبرگذاريهاي ديگر شنيده ايد اما باقي ماجرا که نگارنده از قول دانشجويان همان دانشگاه نقل مي کند، چيزي نيست که هيچ روزنامه اي جرئت نوشتن آن را داشته باشد. پسر ضارب، مرتظي جعفري، که قمه را بصورت پنهان از چشم نگهبانان وارد دانشگاه نموده بوده است، اهل همدان و فرزند يکي از آخوندهاي با نفوذ اين شهر مي باشد. گفته مي شود اين پسر از دو سال پيش چشمش به دنبال دختر مضروب(سپيده ا.) بوده اما دختر خواسته او را اجابت نکرده تا اينکه در حوالي تعطيلات عيد که دختر در شهرستان کرج و در خانه پدري به سر مي برده است، براي خواستگاري از او روانه خانه اش مي گردد. آنجا هم جواب رد مي شنود و گويا خود دختر در مجلس حاضر مي شود و تاييد مي کند که نامزدي دارد که مي خواهد با او ازدواج کند. پسر آخوند زاده که به شکلي مجنون وار عاشق دختر بوده، با شنيدن اين حرف راضي نمي شود و در کرج سرگردان مي ماند. گويند روزها براي ديدن دختر در ايستگاه متروي تهران- کرج بيتوته کرده و شب را بسر برده تا اينکه نگهبانان مترو او را آنجا دستگير مي کنند. همچنين گفته مي شود که به طرق مختلف از قبيل تلفن عمومي و ... مزاحم خانواده دختر و خود دختر شده تا اينکه برادران دختر او را جايي تنها گير مي آورند و کتک مفصلي نثارش مي کنند. همچنين بخاطر همين مزاحمتها و اعمال غير قانوني، چيزي حدود دو هفته زنداني بوده است. حال اين پدر مسئول و خادم دين مبين اسلام در اين مدت به چه کاري مشغول بوده که سراغي از فرزند عاشق پيشه اش نمي گيرد، خدا عالم است. پسر بلافاصله بعد از اينکه از زندان آزاد مي شود راهي همدان گشته و قمه اي تهيه کرده و در دانشگاه به سراغ دختر مي رود و آنگونه مي شود که شد. اکنون دختر رو به قبله است و پسر در بازداشت. دختر زيباروي امريکايي مدل و خواننده و ستاره سينما مي شود و با پولهايي که در جواني با عرضه کردن زيبايي خود گير مي آورد يک عمر مرفه زندگي مي کند و دختر زيباروي ايراني گوشت قصابي پسر آخوند مي گردد!

منابع نه چندان موثق نگارنده نقل مي کنند که از ديروز تا کنون تشکلهاي مختلف مراسم تحصن و فحاشي نسبت به غلامي، رئيس دانشگاه بوعلي برگزار مي کنند تا بدين وسيله خود را حافظ منافع دانشجو نشان دهند و با اين فرصت نام تشکل خود را مطرح نمايند. بسيج دانشجويي از سويي با ديدگاه ارتجاعي خود پيشنهاد جدا کردن دختر و پسر در دانشگاه را مي دهد و هم پيشنهاد بکار گرفتن افراد قلچماغ و لمپن به عنوان ماموران انتظامات که دانشجو را سرکوب کنند و هرکسي وارد دانشگاه مي شود مورد تفتيش بدني قرار دهند تا ببينند آيا قمه دارد يا نه. جالب اينکه در تحسن بسيجيها خود اين به اصطلاح معترضان به خشونت، يک انجمني را که به گفته هاي ايشان اعتراض کرده بود را مورد ضرب و شتم قرار دادند و راهي بيمارستان کردند. همچنين در سالهاي گذشته در حوادثي چون حمله انصار حزب الله به مجلس سخنراني علي افشاري، حمله انصار و بسيج به اعتراضات دانشجويي 29 خرداد 1382 و نيز رفراندوم نمادين انجمن اسلامي، دانشجويان بسيجي دانشگاه بوعلي سينا خود در کتک زدن و سر و دست شکستن سنگ تمام گذاشته اند.

انجمن اسلامي نيز که اين روزها سخت دستخوش افکار سوسياليستي و ضد سرمايه داري شده، منشا حادثه را در پذيرفتن دانشجويان نيمه حضوري در دانشگاه مي بيند و اينکه چرا هر لات و لمپني به موجب پول و موقعيت پدرش بايد بتواند وارد دانشگاه شود.

کسي نگفت آخر ماموران حراست و انتظامات که نبايد جلوي قتل و جنايت را بگيرند. کار اول ايشان اين است که نشريات انتقاد گر و بي پروا را تعطيل کنند، دانشجويان سياسي منتقد نظام را به دادگاه بکشانند و اگر وقتي هم باقي ماند، به دختر و پسرهايي که باهم قدم مي زنند و سخن مي گويند، گير بدهند. اگر باز هم وقتي و نيروي انساني اضافي داشتند، مي توانند به آستينهاي کوتاه و ريشهاي مدل دار پسرها و آرايش صورت و تنگي مانتوي دخترها گير بدهند. با اين همه مشغله و گرفتاري، آيا فرصتي براي برخورد با قاتلان و جانيان باقي مي ماند؟ بخصوص که اين قاتل خود بسيجي و حزب اللهي يا فرزند آخوند باشد!

تا کي بايد ملا و بسيجي خون ملت را بخورند؟ اقازاده علي فلاحيان را بخاطر داريم که بمثابه عدي و قصي توله هاي صدام دختري را به قصد تجاوز ربوده بود و مامور نيروي انتظامي که قصد نجات دختر از دست او را داشت، به قتل رساند. 6 بسيجي در کرمان ده نفر مرد و زن بي گناه را به حکم استخاره به قتل رساندند و دست آخر تنها کسي که مجازات شد روزنامه هاي پيگيري کننده اخبار آن پرونده بودند و اگرچه دو قاضي متوالي حکم اعدام براي هر شش تاي اين خونخواران بسيجي صادر نمودند اما هربار ديوان عالي کشور با حکمي که به حکم حکومتي نايب امام زمان شباهت داشت، اعدام را نقض نمود.

جوان بسيجي اي که به عنوان ضارب علي حجاريان به ملت معرفي شده، الان آزاد گشته و براي خود يک روزنامه دارد و در آن افکار فاشيستي حزب الله را تبليغ مي کند تا جوانان بيشتري را به دامهايي چون کارناوال خواهران زيتون بياندازد. بعد از اين همه سال که از ماجراي قتلهاي زنجيره اي و کوي دانشگاه مي گذرد، تنها کساني که مجازات شدند وکلاي خانواده هاي قربانيان بودند. از ماجراي زهرا کاظمي نمي گويم که خود بهتر از من مي دانيد. اين است آنچه مقام عظماي وقاحت، عدل علوي مي نامد!

.....................................
بسيجيها مي گويند بايد دختر و پسر در دانشگاه از هم جدا شوند تا دانه عشقي در دلها کاشته نشود که حاصلش چنين گردد. چندي پيش در دانشگاه آزاد تاکستان نيز پسري زاده قشر مزهبي قلب دختر مورد علاقه اش را با چاقو دريد، زيرا از او جواب رد شنيده بود. دوستم در دانشگاه آزاد دزفول به چشم خويش ديده بود که يک بسيجي با لحني تحکم آميز و خشن به دختري پيشنهاد دوستي داد و چون دختر پيشنهاد او را رد کرد، واکمنش را گرفت و بر زمين کوبيد و شکست. سوال من از اين بسيجيها که خود کلکسيون عقده هاي جنسي هستند اين است که بيست و پنج سال همه جا دختر و پسر را از هم جدا کرديد. حاصلش چه شد بجز هر سال چندين مورد قتل و جنايت جنسيو ناموسي و تجاوز پدر به دختر و برادر به خواهر؟ تازه فقط آنهايي که مانند غلامرضا خشرو(خفاش شب)، سعيد حنايي، محمد بيجه، مرد عنکبوتي، باند عقرب، پدر و پسر کودک آزار و ... منجر به قتلهاي مکرر و سريال مي شوند به رسانه ها راه مي يابند و من و شما مطلع مي گرديم. از سالها پيش اخبار اسيد پاشي و انتقام جويي عاشق از معشوق موضوع اصلي روزنامه هاي زرد ايران بوده اند. آيا حاصل جدايي جنسي اي که ملاها در اين بيست و پنج سال تحميل کرده اند، چيزي به غير از رواج عقده هاي جنسي و عشقهاي مجنون گونه ديوانه وار که در نتيجه و حاصل، تفاوتي با هم ندارند، بوده است؟ پسري که در شرايط سالم و در کنار جنس مخالف بزرگ شده باشد هرگز به اين شکل ديوانه وار عاشق دختري که علاقه اي به او ندارد، نمي گردد. به عنوان يک پسر عاشق پيشه سابقه دار مي گويم: کشش چو نبود از آن سو، چه سود کوشيدن؟

به اعتقاد نگارنده، قبل از رئيس دانتشگاه مسئول حراست (بخوانيد مسئول گير دادن به دختر و پسرها)، بايد پدر ضارب پاسخگو باشد که چرا چنين جانوري را به جان جامعه انداخته است؟ اگر حيوان تربيت کرده است جاي او باغ وحش و سيرک است نه دانشگاه. او که هر روز به قصد تربيت و ارشاد مردم جامعه به فراز منبر مسجد مي رود چرا از تربيت و ارشاد فرزند خود عاجز است؟

و چه بسيارند ملاها و حزب اللهي هايي که از تربيت فرزند خود به شکل دلخواه خويش عاجز مي مانند. دختر ملا حسني نماينده ولي فقيه در اروميه را هنوز به ياد دارم که خود را به آتش کشيد تا زير فشار ارتجاع و جهالت پدر مجبور به تحمل سالها بردگي و کنيزي نشود. پسر سردار محسن رضايي، کانديداي اصولگراي رياست جمهوري که دختر باز و پناهنده به اجنبي از کار درآمد. پسر علي فلاحيان مشاور ارشد ولي فقيه، در راه دختر بازي مامور نيروي انتظامي را به قتل رساند. پسر سردار سازندگي، رفسنجاني را با نماينده زيباروي سفارت ايتاليا در وضع بدي گرفتند. پسر سردار رانندگي، محسن رفيق دوست در روزنامه جامعه بر ضد جناح و تفکر سياسي پدرش قلمفرساييها کرد. پسران واعظ طبسي و دري نجف آبادي و ... در پرونده شهرام جزايري آنقدر افتضاح کرده بودند که دادگاه صلاح ديد رسيدگي به موضوع را پشت درهاي بسته ادامه دهد و ... .

در پايان توصيه من به دختران جوياي علم و دانش اين است که براي تحصيلات دانشگاهي هرگز شهري را انتخاب نکنند که آيت الله اعظم و مرجع تقليدش، همو که فتواي قتلهاي زنجيره اي مي داد و اخيراً هم براي همايش دخترا ن زيتون پيام فرستاده بود، در سن هشتاد سالگي دختر 18 ساله را به همسري اختيار مي کند و براي امام جمعه ا از روستا دختر 14 ساله را به عنوان پيشکش تقديم مي کنند.


Shemshad (5/1/2005

Posted on Tuesday, March 18, 2008 at 03:06AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>