آزادی ایران

:سوالی برای افشا

 ما توي كشوري زندگي ميكنيم كه به دلايل مختلف ، به فلاكت افتاده و افراد اندكي ، هنوز به فكر نجات كشورشون هستند يا بهتره بگم درصد اين افراد خيلي كمه . به هر حال اين مملكت هميشه اينجور نبوده و سوال من هم تو اين تاپيك همينه كه بفهمم چي به سر اين مملكت اومد كه اينجوري شد ؟ شايد با رسيدن به پاسخ اين سوال بتونيم به راههاي ريشه كن كردن اون عوامل بپردازيم . مسايلي كه شما در رابطه با علل كنوني عقب ماندگي ايران مطرح كرديد كاملا بجاست ولي باز هم اين سوال مطرحه كه ريشه اونا از كجاست مثلا اينكه مدريت ،‌ مجلس ، ساعات كار مفيد ، اقتصاد ،‌ شركتهاي دولتي ، تجارت ، صادرات ، واردات ، نظام آموزش و پرورش ،‌تفريحات ،‌ نظام مالي و بانكي ، جايگاه علم و تخصص در جامعه و …. همه تو كشور ما مشكل دارند ، شكي درش نيست ولي چرا ما اينجوري شديم ، بخصوص از دوران صفويه يا قاجار كه سير نزولي ايران بيشتر شد ، علت چيست ؟
************************************

:پاسخ افشا

مسئله بسيار مهمي را مطرح فرموديد. به نظر من علت عقب ماندگي ما نداشتن توليد است. آن چه را هم كه مصرف ميكنيم از بيگانه ميخريم. اين زير بناي مسئله است. اما رو بنا ها هم در اين مورد وجود داردكه از سوي حاكمان مورد سوء استفاده قرار ميگيرد تا قدرت خودشان را تحكيم كنند. مثلا رژيم خميني از اسلام براي تحكيم قدرت خود و كوبيدن نيرو هايي كه توسعه اجتماعي و اقتصادي را ميخواستند ؛ سوء استفاده كرده است. و گفته خميني كه : اقتصاد مال خر است؛ نشانه بارزي از ديد ضد توسعه اين پيرمرد نادان بود. در كل رژيم شاه گر چه خيلي بهتر از رژيم خميني در اين مورد عمل كرده است ولي راه آن رژيم هم در نهايت هموار كردن نياز ما به بيگانه و وابسته شدن بيشتر بوده است.
ما براي رسيدن به توسعه احتياج به يك همكاري در سطح ملي داريم؛ به اين معنا كه همه بايد اين موضوع را بدانند كه راه وابستگي به توليدات بيگانه برابر است با نابودي كشور و بايد سعي نمائيم كه عوامل توسعه ساز و بر آورنده خود كفايي را تقويت كنيم. اين عوامل شامل عدالت اقتصادي و اجتماعي؛ دموكراسي ؛ جدايي دين از حكومت؛ ثبات سياسي ؛ اجتماعي و اقتصادي كشور و وجود اراده ملي براي توسعه است. البته اگر مردم ما ببينند كه در اين مورد حكومت كار ساز است از هيچ كمكي دريغ ندارند.