13..................عقب ماندگی ایران
نظراتی در مورد عقب ماندگی ایرانیان
بحث عقب ماندگي ايران به گمان من از عقب ماندگي جهان اسلام جدا نيست. هيچ يك از كشورهاي مسلمان نتوانسته اند از پيله عقب ماندگي خارج بشوند. بنابراين اولين عامل را بايد عامل فرهنگي در اين عقب ماندگي دانست. نگاه كنيد به بنيادگرايان كه هنوز ميخواهند زندگي كوه نشيني و چادر نشيني و قبيله سالاري را باب كنند. مثل بن لادن ها و ديگران . گويا در حوزه و افق ديگري زندگي مي كنند. پس ابتدا بايد ببينيم كه چرا بخشي از جهان اسلام نمي توانند با تفكر مدرن آشنا بشوند. شما لندن هم كه برويد د رمهد تمدن آزادي خواهي اروپا مي بينيد كه گروهي در هايد پارك جمع مي شوند و از بافته هاي صدها سال پيش مدهبي دفاع مي كنند. بگويا چشم و گوششان به واقعيت هاي عصري بسته است. براي من بحث روانشناسي شناخت مطرح است . كه چرا برغم اينهمه روشنگري هنوز گروه كثيري دل به خرافات و اسطوره ها بسته اند و در شناخت سنتي آنان خللي بوجود نمي ايد؟ در عقب مانده نگه داشتن خود اصرار دارند. يعني بيشتر دراين بحث متوجه فلسفه ذهن هستم. كه اين ذهن چرا با شناخت علمي و انتقادي اخت و همراه نمي شود. از اينجا متوجه ساختار شرطي ذهن مي شوم كه طي قرنها شكل گرفته و به مولفه هاي دنياي مدرن كه همان فلسفه انتقادي است جواب نمي دهد. در اين باب دو نظر وجود دارد گروهي مي گويند كه بايد پلوراليسم را توسعه بدهيم . يعني بگوييم كه قرائت ها و روايت هاي گوناگوني از دين وجود دارد و آن قرائتي به روز جواب مي دهد كه انعطاف داشته باشد. بحث وجود قرائت هاي مختلف از دين البته درست است. ولي آيا به مشكل فرهنگي وعقب ماندگي ما جواب مي دهد ؟ آيا ما زمان را همچنان از دست نمي دهيم ؟ در برابر اين شكل از بينش . استاد ملكيان نظر ديگري را مطرح كرده و آن اين است كه دين بشكل گذشته با مولفه هاي دنياي مدرن از جمله عقلانيت انتقادي وعلمي نگري نمي خواند. نبابراين ما نياز به معنويت داريم . معنويتي كه هم مي تواند نشانه ديني داشته باشد و هم نشانه سكولار. البته نقطه نظر هاي ديگري هم وجود دارند
كه مجال بحث آنها اينجا نيست .بعنوان يك پرسش فربه عرض مي كنم كه آيا مشكل ما مربوط به فرهنگ سنتي و پيش علمي و پيش انتقادي نيست ؟ فرهنگي كه ظرفيت دمكراتيك زندگي كردن را بما نمي دهد تا دريك فضاي دمكراتيك بتوانيم بباليم و شكوفا شويم ورشد كنيم ؟
***************************
در رابطه با اينكه عوامل فرهنگي نقش بسزايي در عقب ماندگي يا پيشرفت يك جامعه دارند شكي نيست . متاسفانه كساني كه از عقب نگه داشته شدن جوامع سود ميبرند ، از ابزارهاي مختلف حداكثر سوء استفاده را ميكنند . يكي از بهترين ابزار عقب نگه داشتن يك جامعه ، سوء استفاده از باورهاي مذهبي آنهاست . زيرا اكثر افراد مذهبي آموخته اند كه در مورد مسايل مختلف فكر نكنند و با تقليد ، مسئوليت تفكر را به ديگران واگذار كنند . با اين باور ، به چنين انساني ميتوان هر چيزي تحميل كرد و در صورتي كه به وي فشاري آمد ميتوان از مسائلي از قبيل رضاي خدا
ونصيب و قسمت و جبر سخن گفت.
بنابر اين با شما موافقم كه اديان و مذاهب راه را براي سوء استفاده سودجويان باز ميگذارند . بخصوص اسلام كه به گفته يكي از بزرگان آن همانند پوستيني شده كه وارونه پوشيده باشند و بسياري از اصول و فروع آن كه شايد زماني جوابگوي نياز جوامع بود وارونه جلوه داده شده يا تفسير شده.
بنابر اين همانطور كه شما هم اشاره كرديد ، ما هنوز به فرهنگ تفكر و انتقاد و … نرسيده ايم و بنابر اين ظرفيت دموكراتيك زندگي كردن را نداريم .
حال سوال اين است كه با توجه به وضع موجود و شرايط جامعه و اعتقادات عامه مردم ، چه بايد كرد ؟؟؟
***********************
امروز داشتم در باره حلقه مفقوده علل عقب ماندگي فكر مي كردم. جزيي نگري اگر چه پسنديديه است ولي در حوصله اين گفتگو نيست. به گمان من فقدان دمكراسي عامل اصلي عقب ماندگي ماست . البته مي توانيم در باره اينكه چرا ما به دمكراسي نرسيديم بحث كنيم و عللش را بررسي كنيم . ولي خب ما رو به آينده داريم . به نظرمن بايد ظرفيت دمكراسي را در جامعه بالا برد. يعني بايد راهكارهايي براي بالا رفتن ويا بردن ظرفيت دمكراسي در جامعه يافت . از اينجا راه براي شكوفايي در همه بخش ها آغاز مي شود. تحمل ما كم است. تصور ما اين است كه به يقين رسيده ايم. حركت از موضع يقين كار پژوهش و دانشگري را مشكل مي كند. تعصب مي آفريند و سردي مي زايد. موانع دمكراسي در جامعه ما كدام است ؟
******************************************
:از افشا
دموكراسي پيش شرطي براي توسعه و بقاي توسعه است
دموكراسي ما را براي رسيدن به علم و توليد و خودكفايي كمك خواهد كرد.دموكراسي جنبه اجتماعي توسعه است.اگر ما ايرانيان دمو.كرات شويم ولي به اجنبي متكي باشيم؛ اين اتكا سبب تحليل و از بين رفتن دموكراسي خواهد شد. پس دموكراسي شرط لازم است و كافي نيست.با دموكراسي ما بسوي توليد و رشد علمي خواهيم رفت.
***************************
دموكراسي ما را براي رسيدن به علم و توليد و خودكفايي كمك خواهد كرد.دموكراسي جنبه اجتماعي توسعه است.اگر ما ايرانيان دمو.كرات شويم ولي به اجنبي متكي باشيم؛ اين اتكا سبب تحليل و از بين رفتن دموكراسي خواهد شد. پس دموكراسي شرط لازم است و كافي نيست.با دموكراسي ما بسوي توليد و رشد علمي خواهيم رفت.
Reader Comments