« اقتصاد نيولیبرالی ایران در حکومت جمهوری اسلامی- غارت ملت و کشور توسط حاکمان | Main | مسایل ما از ایدئولژی است پیش بسوی دمکراسی حقوق بشری غیر ایدئولژیک »

دمکراسی خواهان باید مستقلا عمل کنند تا جبهه متحد دمکراسی حقوق بشری تاسیس کنند


گروه های فعال سیاسی در کشور را میتوان به دو گروه قدیمی .گروه های جدید متولد شده در یکصد سال اخیر نظیر دمکراسی - کمونیسم و ناسیونالیسم تقسیم کرد. دو گروه اسلامیست و سلطنتی طلب گروه های قدیمی هستند . در گروه اسلامیستی گروه هایی نظیر مجاهدین خلق و یا شیعه ولایت فقیهی که بدعت تازه و مذهب جدیدی در شیعه است در واقع با یک نوع نوگرایی - سعی کرده اند که با توسل به ابزار های امروزین و بدون تغییر فکر و اندیشه دینی خود قدرت سیاسی را در اختیار بگیرند. خمینی این کار را با ساخت و پاخت با ارتجاع سرمایه داری جهانی انجام داد. در گروه سلطنت طلبی این دگر گونی شدیدتر و بروز تر بوده است. سلطنت طلب های حاکم بدون از دست دادن قدرت حکومتی استبدادی خود با ناسیونالیسم نوع هیتلری آمیختند و به ناسونال فاشیسم تبدیل شدند . اینها حتی بیشتر جلو رفتند و با تایید حق رای زنان و اصلاحات ارضی گروهی از ئایه های خود ( زمینداران بزرگ و فئودالها را از بین بردند که این امر موجب تقویت اسلامیستهاشد زیرا فئودالها و اسلامیستها از صدهای قبل با هم همسو بوده اند) . تا زمانی که حکومت دست این گروه های قدیمی است احتمال رهایی از استبداد- حق کشی - دزدی و فساد و آدم کشی حکومت وجود نخواهد داشت. ایران هم عقب مانده باقی خواهد ماند. هر فرد و گروهی که اسلامیسم و سلطنت نوع آریامهری را تبلیغ می کند - دشمن ایران و ایرانی است. گروه های جدید شامل دمکراسی خواهان و کمونیستها و ناسیونابستها هستند. کمونیستها و ناسیونالیست ها در داشتن ایدئولژی با گروه های قدیمی مشترک هستند. دمکراسی و حقوق بشر نمی تواند ایدئولژیک بشود در نتیجه با کمونیسم ماهیت متفاوتی را دارد . در نتیجه دمکراسی خواهان نمیتوانستند با کمونیستها و با ناسیونالیست های ایرانی که عملا ناسیونال فاشیست از نوع باورهای هیتلری و ضد بشری بودند- همکاری سیاسی بکنند. در ضمن ناسیونالیست نوع ایرانی مثل ناسیونال فاشیسم آریامهری ضد دینی بودند و در این مورد ناسیونالیسم ایرانی با ناسیونالیسم عربی که ضد دینی نیست با هم فرق دارند. حزب سومکا نه تنها با اعراب و یهودیان حتی با افغانستانی و ع=ایرانیان برگشته از عراق هم مخالف بود.
تضاد موجود در جامعه ایران تضاد بین مدرنیته و سنت است . سنت یعنی چه؟ بنظر من سنت همان فرهنگ متراکم از دانشهای گذشته است که برای سرو سامان دادن به اجتماع بکار گرفته میشود.منابع اطلاعاتی قابل توجه ما انسانها از جهان پس از عصر جادو و در ابتدای تاریخ بشر(ده تا دوازده هزار سال پیش) ناشی از انقلاب کشاورزی و ایجاد فرهنگ یک جا نشینی بوده است.فرهنگ یک جا نشینی توام با انبار کردن غذا بود و ناشی از تولید زیاد غذا که موجب میشد بشر اولیه با استفاده از این مزیت بتواند زندگی خود را راحت تر اداره کند وهم چنین بتواند آینده را هم بهتر پیش بینی کند.این انقلاب کشاورزی توسط آدمیان دارای هاپلوگروه Y- Chromosome Hyplogroup J انجام گرفته است که یک سوم جمعیت فعلی ایران را تشکیل میدهد.این افراد از اطراف ساحلی شرقی و پر آب دریای مدیترانه تا سرزمینهای پر آب در غرب ایران وآناتولی زندگی میکردند (منطقه هلال بارور)زندگی میکردند اختراع کشاورزی حدودا دوازده هزار سال پیش اتفاق افتاده است. اعراب و یهودیان هم به این گروه از انسانها متعلقند.اعراب جز زیر گروه جی یک و مردمان ناحیه شمالی تر نظیر ایران و ترکیه و یونان و ایتالیایی ها زیر گروه جی دو هستند. فرهنگ کشاورزی زاینده مکتبهای دینی تک خدایی است و بهمین علت تمام ادیان تک خدایی غالب در دنیای امروز از انقلاب کشاورزی حاصل شده است و پس از هزاران سال هنوز هم تاثیر گذار هستند ولی حالا ما در عصر مدرنیته ناشی از عصر روشنگری هستیم .ما مواجه با پی آمدهای انقلاب صنعتی هستیم که از عصر ماشین بخار و ماشینهای مختلف و هواپیما و عصر اتم گذشته ایم و وارد عصر کامپیوتر و انقلاب انفورمانیک هم شده ایم و این انقلاب تا صد ها سال مردم جهان را تحت تاثیر قرار خواهد دادو ما هنوز در تاثیر وزش بادهای اولیه این طوفان هستیم .ما باید آماده باشیم تا بتوانیم این طوفان انقلاب صنعتی که که همه فرهنگها را تحت تاثیر قرار خواهد داد سربلند و پایا بیرون آییم. اگر امروز ما ماشین را ساختیم و بکار بردیم نخواهیم توانست بعقب برگردیم و آن را انکار کنیم.ما در این جبر هستیم و علم را نمیتوان متوقف کرد علت تحولات اجتماعی قدرت فناوری جامعه است و میزان و نحوه تولیدات یک جامعه علت تحولات اجتماعی چیست؟ http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/6/879034266340.html جامعه متحول میشود تا بقاداشته باشد و اگر جامعه با تحولات زمانه نتواند هم آهنگ بشود از بین خواهد رفت.اگر جامعه بقایی داشته باشد لازم خواهد بود برای بقایش سنتهایی را تغییر دهد تا بتواند با تحولات جدید همراه شود.انقلاب اسلامی ناشی از نبود تولید داخلی و وابستگی کشور به تولیدات خارجی و حاکمیت دولت دلال تولیدات خارجی در ایران- درکنار فرهنگ ضد دمکراسی و ضد ارزشهای حقوق بشری بود در واقع ما از ارزشهای انقلاب کشاورزی بسوی ارزشهای مدرنیته گذر میکنیم و ملایان و سلطنت استبدادی که حامل مسمومیت فرهنگی ما و مانع ما برای پرش از این ارزشهای قدیمی بسوی ارزشهای جدید هستند باید نابود میشدند.این آخرین فرصت برای شاهان و ملایان بود که خودشان را با مدرنیته همراه کنند ولی اینان در خلاف جهت آب شنا کردند و نابود خواهند شد. انقلاب صنعتی نه تنها ما را بلکه همه جهان با شلاق تحول بجلو خواهد راند و هیچ قدرتی نخواهد توانست علم و فنآوری را متوقف کند.برای بقای خودمان - ما در تولید علم جدید باید جایی داشته باشیم وتا بتوانیم باقی بمانیم و گر نه کلاهمان پس معرکه است بنابراین لازم است که هویت ما هویتی نزدیک به مدرنیته و انقلاب صنعتی باشد و این هویت هویتی حقوق بشری و دمکراتیک خواهد بود یعنی تا زمانی که اکثریت ایرانیان معتقد به ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشری نباشند هویت ایرانی مشکلی از انان را حل نخواهد کرد.در نود سال اخیر که ارزشهای ناسیونالیستی فاشیستی و سپس ارزشهای فاشیستی دینی و اسلام سیاسی حاکم شده اند نه تنها عقب ماندگی ایران تشدید شده بلکه استبداد حاکم هم تشدید شده است که نشانه غلط بودن هویت ایرانی ناسیونالیستی و یا هویت مذهبی ایرانی بوده است نوشته زیر ترجمه ای از نوشته بالا برای نشان دادن تداوم استبداد و علت عدم اتحاد اپوزیسون است وضعیت آچمز درضعف نیروهای دمکراتیک و نبود اتحاد نیروهای دمکراسی طلب و در اکثریت بودن اپوزیسیون استبدادی حاکمیت اسلامی است. نیروهای مرتجع فعلی اسلامیستهای ولایت فقیهی و مجاهدین و طیفهای مجاهدین انقلاب اسلامی و غیره بهمراه آریا طلبان اریامهری فاشیسم هستند که متاسفانه اکثریت اپوزیسیون را تشکیل میدهند یعنی اپوزیسیون ما ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی و سکولاریسم است با این اپوزیسیون وضعیت آچمز ادامه خواهد یافت. منظورم از وضعیت اچمز ادامه استبداد و نبودن راه رهایی از ان است که بعلت مقدور نبودن اتحاد برای این اپوزیسیون استبدادی و خود محور است که بجز خود هیچ نیرویی را قبول ندارد و به هیچ اعتقادی که همه ایرانیان را پوشش بدهد هم مسلح نیستند.دیگر حنای ناسیونالیسم افراطی و اسلام سیاسی ریخته است نیروهای دلسوز و مترقی جامعه مثل روشنفکران -دانشجویان - کارگران لازم ا .ست سعی نمایند که جبهه حقوق بشری و دمکراسی طلبی قوی در کشور تشکیل بشود.در نبود جبهه مشترک دمکراسی طلب حول ارزشهای حقوق بشری این وضعیت آچمز ممکن است سالها ادامه یابد و یا بین اپوزیسیون استبدادی و حاکمیت استبدادی جابجا شود و ملت هم چنان در استبداد غوطه ور بماند و عقب ماندگی هر روزه تشدید شود.ما لازم است به این مسئولیت تاریخی خود بها بدهیم و موانع اتحاد را که همان باور های ضد حقوق بشری در بین آحاد ملت واقتصاد دلالی و کمپرادور در ایران است را در هم بشکنیم تا از با زتولید استبداد در ایران جلوگیری کنیم. در واقع جمهوری اسلامی بی قدرت است و تاثیری بر اپوزیسیون خود ندارد بلکه این گسل های بین اپوزیسیونهای مختلف خودش را با تبلیغات و همکاری ارتش سایبری و خرابکاری و بمب گذاری و غیره تشدید می کند تا اپوزیسیونی که ذاتا نمیتواند متحد شود از هم دیگر دورتر بشوند. واقعیت هم این است که اتحادی بین نیروهای قدیم و جدید صورت نخواهد گرفت و اتحادی بین کمونیستها و دمکراسی خواهان هم بعید است. در صد سال اخیر آشتی دادن نیروهای اسلامیستی و سلطنتی پیروز نشده است و امکان اتحادی در بین اپوزیسیون با همدیگر و یا بین حکومت جمهوری اسلامی و اپوزیسیونش وجود ندارد. تنها راه ما این است که همسو با تحولات جهانی نیروهای دمکراتیک حقوق بشری جبهه متحد دمکراسی خواهی تاسیس کنند و اگر این گروه چنج در صد اپوزیسیون هم باشند با کار سازمانی می توانند قدرت سیاسی را بدست گیرند و بنا به مواضع انسانی و درست و عدالت خواهانه و برنامه های عقلانی خود اکثریت خاموش را بسوی خود جلب کنند.
Posted on Wednesday, May 3, 2023 at 02:30PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>