کمونیست ایرانی میگوید
والا شعار دادن دردی را دوا نمیکند!! دردها و آلام اجتماع بشری زمانی التیام و شفا می یابد که طبقه و طبقه بندی انسانی محو و نابود شود مانند طبقه اعیان و اشراف؟؟؟ طبقه سرمایه داران ، طبقه تحصیل کرده ، طبقه کارگر ووو...
همه انسانند و هرکسی شایسته خوشبخت بودن است ، نه طبقه دارد و نه زن و مرد!!! زنده باد و مرده باد یا جاوید باد و نابود باد و اینگونه شعارها دلخوشکنک است و چاره ساز نیست. |
جواب به این خانم ایرانی از سوی گویندگان قبلی
خانم محترم ؛ این رژیم ج.ا. بیشتر از آنچه شما فکر میکنید مزدور ، خائن و و ابسته است خمینی با توافق سران کشورهای امپریالیستی در کنفرانس "گواد آلوپ " جانشین شاه شد . " رمزی کلارک " وزیر دادگستری آمریکا در نوفل لوشاتو با خمینی ملاقات داشت وخمینی از مدتها قبل از رفتنش به نوفل لوشاتو به امپریالیسم قول همکاری داده بود ...... و همین سه هفته پیش فاش شد که اسرائیل توسط یک شرکت واسطۀ دانمارکی به جمهوری اسلامی وسایل استراق سمع و فیلترینگ اینترنت و شکنجه به قیمت ده ها میلیون دلار فروخته ، و این برای اولین بار و آخرین بار نیست که اسرائیل با رژیم جمهوری اسلامی چنین معاملاتی میکند ، مانند رسوایی " ایران گیت و مک فارلین " در سال 1986 و ده ها و ده ها سند دیگر مزدوری رژیم جمهوری اسلامی را برای همه روشن کرده . این مسائل نهانی را باید افشا نمود تا آن بخش از اپوزیسیون که در برابر این رژیم متوهم مانده دریابد که ماهیت واقعی رژیم جمهوری اسلامی چیست . در واقع تضاد اصلی تضاد خلق با امپریالیسم است .
افشا میگوید
عملا اینها خط آمریکا و سازمان بی المللی پول را بپیش میبرند.ولی خوب از سویی هم با چسبیدن بخرافات قرون وسطا مانع برای فرهنگ سرمایه داری و سبب دردسر آنان هستند.اینان نمیتوانند هم جبهه داخلی را سرکوب کنند و خواسته های خود را مثل رژیم خرافی عربستان بپیش ببرند و در خارج هم مزاحم فرهنگ سرمایه داری باشند.این همه تبلیغات برای دمکراسی و حقوق بشر برای سرمایه داران غربی لازم است تا بتوانند توده ها را بفریبند و با پنبه سر ببرند که کارساز نبوده است و منجر به حرکت اشغال وال استریت شده است.بنابراین درست است ده ها بار پیش از شاه به آمریکا سود رسانده اند ولی نتوانسته اند با ارزشهای آمریکا همراه شوند مثل رژیم اپارتاید در افریقای جنوبی هستند وباید بروند
|
نوشته ای از سه سال قبل
سیاستهای خمینی و تعاون و همکاری او با ریګان بقوت ګرفتن سرمایه داری جهانخوار کمک کرد و خمینی برای محبوبیت ریګان و این که نشان دهد او چقدر از ریګان می ترسد ګروګانهای آمریکایی را هم زمان با مراسم تحلیف ریګان انجام داد تا این حس غلط را به ناسیونالیستهای آمریکایی و مردم آمریکا بدهد که آمریکا زیر نظر ریګان آمریکای واقعی است ولی کارتر رییس جمهور قبلی بی عرضه است و نتوانست غلطی بکند!!!!
ریګان بهمراه مارګارت تاچر سیاستهای ضد کارګری و طبقات ضعیف اجتماع را بېیش برد و موجب ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیر تر شدن فقیران حتی با وجود توسعه اقتصادی در جهان شد و خمینی هم شریک او در این ېیروزی ها بود ولی کارتر حداقل زنده ماند و کتابی نوشت که سیاستهای اسراییل را نیبت به فلسطین محکوم کرد و آن سیاستها را آېارتاید و ضد دمکراسی نام نهاد.این عمل کارتر موجب راه افتادن تبلیغات ګمراه کننده علیه وی از سوی اسراییل و محافل سرمایه داری جهانخوار شد حتی با وجود این که او ریییس جمهور سابق آمریکا هم بوده است.
اصولا سیاست شاه و خمینی هیچ فرقی ندارد هر دو دلالان تولیدات غربی هستند ولی رژیم خمینی آدم کش تر و دزد تر است
سیاست کورش بازی و آریا بازی همان ماسکی است که دلالان حاکم تولیدات غربی (حکومت شاه در ابتدا و ملایان ېس از وی)بچهره خود زده بودند تا همسویی و نوکری خود برای غربیان را از چشم ملت ایران ېوشیده نګه دارند که متاسفانه با ماسک اسلامی ولایت فقیه ملت ایران اسیر حاکمانی مثل شاه شد مثل شاه بمعنای نوکر غربیان جهانخوار و دلال تولیدات غربی ولی البته خونخوار تر و خرافاتی تر از شاه ولی در یک خط و یک سیاست با شاه هستند.
آنچه مى خوانيد ماجراى ايران كنترا مى باشد كه از زبان آقاى هاشمى رفسنجانى جارى گرديده است. اين بخش مهم در ماهنامه خواندنى �شماره 37 (البته به نقل از گفتگوى روزنامه همشهرى با ايشان) قابل رويت است.
خريد سلاح در زمان جنگ
كار براى خريد سلاح از كجا شروع شد؟
هاشمى رفسنجانى:اولين نامه اى كه به من نوشته شد از سوى فردى به نام قربانى فر بود. او نوشت كه در جلسه ناهارى كه با بوش و ريگان داشتم، بحثى در مورد ايران مطرح شد. در آن جا گفته شد كه آمريكا دارد اشتباه مى كند. چون روى بازنده ى جنگ سرماى! ه گذارى كرده است و اين سوال طرح شد كه چرا آمريكايى ها با ايران كار نمى كنند؟ قربانى فر نوشته بود كه در آن جلسه، اين منطق پذيرفته شد.
آقاى مهندس مير حسين موسوى مشاورى به نام آقاى كنگرلو داشت كه نامه ى قربانى فر را براى من آورد و اين چيزها در آن نوشته شده بود. به اين ترتيب تعامل ها شروع شد. هم آن ها با احتياط عمل مى كردند و هم ما مواظب بوديم. مقامات مهم كشور و سران سه قوه هم در جريان كار بودند و كارها با نظم پيش مى رفت. موضوع هم اين طور لو رفت كه اين ها يك مقدارى از اقلامى را كه به ما دادند گران فروختند، براى اين كه پول اضافه اش را به نيكاراگوئه ببرند.! چون در آن جا خرج داشتند. بعدا در اسنادش ان مشخص شد كه اين پول ها را براى آن جا مى بردند. ما چون قيمت ها را مى دانستيم حدود 5-6 ميليون دلار از پولشان را نداديم. قربانى فر گفت: من اين پول را خودم داده ام. چون اين پول را از قبل مى گيرند و بعدا اسلحه مى فرستند. از طرفى اين جا هم حساب و كتاب بود و ما نمى خواستيم پول اضافى بدهيم. مدتى معطل كرديم و بالاخره هم آن 5-6 ميليون دلار را نداديم، چون با ما گران حساب كرده بوند. قربانى فر نامه اى به آقاى منتظرى نوشت و شكايت كرد كه پول مرا نمى دهند. احتمالن افرادى كه در دفتر آقاى منتظرى بودند اطلاعات را به مجله "الشراع" داده بودند و آن نشريه هم چاپ كرد. احتمال ديگرى! كه عده اى به آن معتقد بودند اين است كه اسراييلى ها اين موضوع را فاش كردند. چون اسراييلى ها دستشان در كار بود و بعدها متوجه شديم بعضى از محموله ها از انبار آمريكا در اسراييل مى آمد. يك بار محموله گلوله هاى هاگ به فرودگاه رسيده بود، نيروهاى ما ديدند مارك اسراييلى روى آن است. همان جا نگه داشتند. گفتيم ما از اسراييل نمى خواهيم و آمريكايى ها بايد خودشان بدهند.
ايران نگار:چند نكته را مى توان در اين گفتگو يافت:1- قربانى فر كيست كه هم مى تواند با بوش پدرو ريگان ناهار بخورد و هم مقامات ايران را در جريان مذاكرات خود با آن ها قرار دهد. او احتمالن يك فرد قدرتمند سياسى- اقتصادى بوده است كه توانست ه 5-6 ميليون دلار از جيب خود خرج نمايد و البته اين خرج نمودن براى اين نبوده كه دل نگران منافع ايران بوده است چون پس از پرداخت نشدن اين مبلغ از سوى ايران به آيت الله متنظرى گلايه نامه اى نگاشته است. 2- در همان زمانى كه سلاح ها به ايران فروخته مى شده است سخنگوى وزارت خارجه ايران ادعاهاى ريگان مبنى بر حضور نيروهاى ايرانى در شمال نيكاراگوئه را رد مى كند(3 ارديبهشت 1364). در 24 آبان 1365 ريگان موضوع فروش سلاح هاى ايران را به صورت رسمى فاش مى سازد. او مى گويد: ما به مدت 18 ماه در رابطه با ايران يك طرح ديپلماتيك سرى داشتيم. اين طرح به دليل ساده ترين و بهترين منظورها انجام شد كه عبارتند از : تجديد رابطه با ايران و عراق، از بين بردن تروريسم دولتى و خرابكارى و تسريع بازگشت سالم گروگان ها. ريگان همچنين به اجازه انتقال مقدار كوچكى از تسليحات دفاعى و قطعات يدكى براى سيستم دفاعى ايران اشاره مى كند. هرچند تازمان اعتراف رسمى مك فارلين اين قصه رازالود بود. رابرت مك فارلين در همان تاريخ فاش مى سازد كه ماموريت مخفى وى به ايران در اواخر سال گذشته مسيحى از طريق يك ميانجى در لندن ترتيب داده شده بود. در 5 آذرماه 1365 هنگامى كه قضيه فروش سلاح ها و سفر مخفيانه ى مك فارلين سروصداى زيادى به پا مى كند مشاور امنيت ملى ريگان و معاون و! ى بركنار مى شوند... 3- مك فارلين در ماموريت خود به ايران با چه كسانى ملاقات مى كند؟ پاسخ به اين پرسش مى تواند روشن كننده ى بسيارى از قضايا باشد.
http://209.85.173.132/search?q=cache...lnk&cd=7&gl=us
ميبينيد که مذاکره را خود هاشمی رفسنجانی شروع کرده است و بدون اجازه خمينی هم مک فارلين و هواېيمايش نميتوانست به ايران بيايد و دفاع خمينی از رفسنجانی و جمع و جور کردن قضايا هم نشانه ای از اين رفتار خمينی و آګاهی او از قضييه است و حتی اولين دستور بوش حمله کننده بعراق و بر اندازی صدام اين بود که اسرار دولتی ايران کنترا افشا نشود با اين که زمان افشای آن اسرار قانونا بسر آمده بود زيرا همسويی ملايان و آمريکا را بخوبی افشا ميکرد که ېدر همين بوش و معاون ريګان از سر دمداران آن مساله بودند و موجب تنفر آمريکاييان و ايرانيان از آنها ميشد.
______________
ابوالحسن بنی صدر اولين رييس جمهور ايران:
پرسش: پيش خودتان ترديد داشتيد که آيا سکوت کنيد يا نه؟
پاسخ: بله، اين ترديد را داشتم که سکوت کنم، گوشهای بنشينم و به قول آقای خمينی به تأليف بپردازم. ولی اصل قضيه اين بود که اين آقايان زدوبند محرمانهای با دستگاه ريگان و بوش کرده بودند که بعد به افتضاحهای "ايران گيت" و "اکتبر سورپرايز" تبديل شد. اينها نميگذاشتند من در گوشهای ساکت بنشينم. کسانی را هم که مطلع بودند، سرشان را زير آب کردند.
مساله دومی که در گفتگو با دوستان پيش! آمد و من قانع شدم که بايد به صحنه اصل� � آمد تا بتوانيم مبارزه را ادامه بدهيم، اين بود که با اين زدوبند محرمانه و ادامه جنگ، ماندن در ايران و سکوت کردن به اين معنا است که عمری را که گذاشتيم برای اين که جامعه به سوی استقلال و آزادی برود، هدر رفت. پس بايد به جايی برويم که ميتوانيم اينها را افشا کنيم. قضيهء "اکتبر سورپرايز"، "ايران گيت"، فسادهای بزرگ و ترورها، همه را من و دوستانام افشا کرديم.
منبع
http://www.newsecularism.com/2009/02...-Interview.htm
*******************************
روايت جديد از ماجراى مك فارلين
مقام هاى فعلى و سابق وزارت خارجه مطرح كردند؛
اعتماد ملى: حسين شيخ ا! لاسلام قائم مقام وزارت امور خارجه و محمدجواد لاريجانى معاون سابق وزارت امور خارجه و عباس ملكى معاون اسبق وزارت خارجه در جلسه اى روايت جديدى از ماجراى مك فارلين را مطرح كردند. به گزارش ، حسين شيخ الاسلام قائم مقام وزارت خارجه در جلسه اول نشست مذاكرات ديپلماتيك در 30 سال انقلاب اسلامى در دانشگاه صنعتى شريف گفت: ارتش عراق دو برترى زرهى و هوايى بر ما داشت، آن زمان بحث قطعنامه 598 مطرح بود و ما براى رفع اين نقيصه مذاكرات با مك فارلين را انجام داديم، قصد ما اين بود كه با يك عمليات مهم شرايطى ايجاد كنيم كه خواسته هايمان در قطعنامه گنجانده شود به همين دليل كسى كه از طرف ما با آمريكايى ها مذاكر ه مى كرد قيافه اى داشت كه به نظر مى رسيد بهره هوشى خيلى كمى دارد ولى آمريكايى ها گول خوردند. وى افزود: مك فارلين رئيس شوراى امنيت ملى آمريكا بود، آدم بسيار باشخصيتى بود وقتى شكست خورد اقدام به خودكشى كرد كه نجات پيدا كرد. او با آن منصب و پست و شخصيتش تنها درخواستش از ما اين بود كه در هتل استقلال تهران بايستد و آقاى هاشمى رفسنجانى كه رد شد به او سلام كند. شيخ الاسلام اضافه كرد: مذاكرات خوب پيش مى رفت، ما موشك هاى و مى خواستيم، آمريكايى ها نداشتند و از ذخايرشان در اسرائيل براى ما فرستادند، وقتى آقاى هاشمى فهميد، گفت: آنها را برگردانيد، در جنگ با يك ك! شور عربى نمى شود از آنها استفاده كرد.
قائم مقام وزارت خارجه گفت: ما قصد داشتيم مهم ترين حمله خود به فاو را انجام دهيم، تحليل ما اين بود كه اگر فاو را بگيريم عراق مثل افغانستان مى شود و هيچ راهى به درياى آزاد نخواهد داشت. مى دانستيم در اين حمله، عراق نقطه به نقطه فاو را خواهد زد ولى در اين حمله ما نمى توانستيم هواپيماى آنها را در تهران بزنيم. وى افزود: 76 هواپيماى عراقى را در فاو سرنگون كرديم، اگر حمله به فاو نبود قطعنامه عليه ما صادر مى شد ولى ما توانستيم دو خواسته اعلام آغازگر جنگ و پرداخت غرامت را در قطعنامه 598 بگنجانيم، هرچند عده اى در مجلس ا! عتراض كردند و امام(ره) دستور دادند اعتر اضات متوقف شود، اگر امام نمى ايستادند مشكل ايجاد مى شد، اگر مذاكرات مك فارلين و موضوع موشك هاى و نبود نمى توانستيم در فاو پيروز شويم.
در ادامه اين جلسه محمدجواد لاريجانى هم درباره مك فارلين گفت: ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا در حال سقوط بود لذا استراتژى كار با ايران پيروز را مطرح كرد ولى صهيونيست ها توسط دو جاسوس موساد كه در هيات مك فارلين بودند و بعدا در سقوط هواپيما در آمريكاى لاتين كشته شدند مذاكرات را به هم زدند.
عباس ملكى هم در دومين نشست مذاكرات ديپلماتيك در 30 سال انقلاب اسلامى درباره خاطرات خود از مذاكرات مك فارلين گفت: در ژانويه سال 1981 ريگان رئيس جمهور آمريكا شد، گروگان هاى آمريكايى در ايران آزاد شده بودند و ايران هم به دنبال موشك هاى هاگ بود. يك دلال اسلحه پيدا شد و گفت موشك هاى هاگ را براى شما تهيه مى كنم، با آمريكايى ها مذاكره كرد، آنها هم قبول كردند كه از اين موشك ها به ايران بفروشند چون پول آن را براى ضدانقلابيون نيكاراگوئه لازم داشتند و نمى توانستند از طرق رسمى و بودجه مصوب كنگره اين پول را تهيه كنند. بعضى ها در كنگره مخالف اين كمك بودند. اين موضوع يك دليل موافقت دولت ريگان با فروش اسلحه به ايران بود، دليل ديگر اينكه فكر مى كردند از اين طريق مى توانند به ايران نزدى! ك شوند چون ايران مهم ترين كشور منطقه بو د. بعدا گفته شد دو هواپيماى حامل اسلحه به ايران آمدند و روى سلاح ها آرم اسرائيل بوده است.
وى افزود: مك فارلين با كيك و انجيل آمد چند روزى هم در تهران بود و رفت. چون سلاح ها آرم اسرائيل داشته همه را پس داديم. ظاهرا قصدشان اين بود كه پس از استفاده ما از اين سلاح ها، عراق از اين آرم ها عليه ايران به عنوان همدست اسرائيل استفاده كند. وى اضافه كرد: جريان مك فارلين ابتدا توسط روزنامه الشراع نقل شد و آقاى هاشمى رفسنجانى بهتر ديد كه خودش در مورد اين مذاكرات صحبت كند. كسى هم كه اين خبر را به الشراع داده بود دستگير شد.
وى به ملاقات خود و جواد لاريجانى با ! آندره گروميكو رئيس جمهور روسيه در جريان جنگ ايران و عراق اشاره كرد و ملكى گفت: هر بار كه ايران به نيروهاى عراقى حمله مى كرد و غنيمت جنگى مى گرفت، اكثر غنائم اعم از تانك و كاميون و... نو و صفر كيلومتر بودند و حتى روكش صندلى ها و برخى اتيكت هاى آنها هم كنده نشده بود.
اين نشان مى داد كه يك پل هوايى بين مسكو، پاريس، لندن با بغداد براى رساندن اسلحه به اين كشور وجود دارد. روسيه خود را متعهد به معاهده 1972 با عراق مى دانست. وى افزود: فرصتى پيدا شد و هياتى از ايران به روسيه رفت تا جلوى اين روند را بگيرد.
بعد از پايان مذاكرات آقاى لاريجانى به گروميكو گفت! ، اميدواريم شما را در تهران ببينيم. گرو ميكو گفت، چطور؟ من كه تازگى ها تهران بودم. ما تعجب كرديم، لاريجانى سوال كرد، كي؟ گروميكو گفت، همين چند وقت پيش، سال 1942 با استالين به تهران آمدم. اين سخن گروميكو يعنى اينكه شما خيلى جوان تر از آن هستيد كه بخواهيد مرا به اين راحتى ببينيد.
ملكى افزود: بعضى ها فكر مى كنند هرچه در تكنولوژى پيشرفته تر باشيد در مذاكرات سياسى هم پيشرفته تريد در حالى كه اينگونه نيست. در مذاكره يك ديپلمات ارزشى كمتر از جبهه رفتن نداشت. الان همه فكر مى كنند آمريكا در مذاكرات بهتر از همه است در حالى كه اينطور نيست، آنها با آن همه تكنولوژى پيشرفته در افغانستان هرجا را مى ! زنند به عنوان مثال از قضا مجلس عروسى است در حالى كه فكر مى كنند محل تجمع طالبان است.
در ويدئو زير بنی صدر اولین رئيس جمهور حکومت ملايان علت فريب خوردنش را از خمينی شرح ميدهد
http://www.youtube.com/watch?v=w83FVM5Tx9U&feature=related
ایرانی دیگری میگوید
پاسخ یکی از ایرانیان قبلی
همین سازمانها و اشخاص سیاسی که نام بردید بعلاوه رژیم ج. ا. و امپریالیسم همگی دشمن طبقۀ کارگر وخلق ایران و کمونیستها و انقلابیون واقعی میباشند . و تمامشان گرچه ظاهراً هم با یکدیگر به فحاشی مشغولند ولی در باطن و پشت پرده از یکدیگر پشتیبانی میکنند .
زیرا هدف همۀ این سازمانها و اشخاص سیاسی که نام بردید و رژیم جمهوری اسلامی و امپریالیسم حفظ نظام ننگین سرمایه داری است . همۀ اینها دشمن طبقۀ کارگرند .
طرفدار فداییان خلق میگوید
خواهش می کنم بی انصافی نکنید و اعظمی و ماسالی را که هر دو چریک فدایی بوده اند کنار رضا پهلوی و آهی نگذارید .ماسالی به عنوان نماینده سازمان فدایی در ظفار بوده است اعظمی هم از فداییان قدیمی است .
افشا پاسخ میدهد
قطب زاده بعنوان نماینده خمینی در کنفرانس گوادلوپ شرکت کرده است و آمریکا ژنرال هایزر را فرصستاده است تا ارتش را از اقدام بر علیه وی هشدار دهد و در خواست بی طرفی ارتش را بگوش فرماندهان ارتش برساند .خمینی در کودتا علیه مصدق هم در همین جبهه بوده است و در انقلاب هم وقتی که از سخنرانی فلسفی واعظ بنفع کوتای شاه و آمریکا در پادگان رشت صحبت کرده بود و عده ای در اوایل انقلاب مطرحش کردند خمینی با صراحت از فلسفی و موضع سیاسی اش دذر آن زمان دفاع کرد. ریگان بوی کیک و انجیل امضا شده فرستاده است و با کمک خمینی به آزاد نکردن گروگانها در زمان ریاست جمهوری کارتر بمقام ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شدو برای این که وجهه ریگان را بالا ببرد خمینی گروگانها را درست در زمان سوگند ریاست جمهوری ریگان آزاد کرد تا موقعیت ریگان را تقویت کند و ریگان و تاچر دمار از روزگار کارگران تمام جهان در آوردند ولی شما میگویید اینها مدرک نیست!!!!
در ضمن استقلال سیاسی بدون استقلال اقتصادی نمیتواند مطرح باشد آلمان با این که غذا صادر میکند و خودکفا است و یا فرانسه و انگلیس این اندازه وابسته به سیاست آمریکا هستند چگونه است که رژیم ایران که تمام نیازش و در آمدش فقط از خارج امین میشود مستقل باشد؟ اینها در امور داخلی استقلال دارند هر چقدر بخواهند کشتار کنند منتها مزاحم امپریالیستها و وجهه سیاسی و فرهنگی آنها نشوند ولی در عمل دستهای امپریالیستها در حمایت از این رژیم و نوکری این رژیم ملایی بشدت رو شده است.بالا آوردن ملایان یک دلیلش هم برای نابودی اسلام خواهی در منطقه بوده است.در ضمن خود اقتصاد دلالی بر اساس واردات که در رژیم ملایان و رژیم شاه مشترک است با نوکری و استبداد و دیکتاتوری همواره توام است و مانعی برای استقلال سیاسی است.اصلا به تاسیس جمهوری اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی عراق نگاه کنید که با کمک ملایان به آمریکا توسط آمریکا برای زدودن رقبای ملایان انجام شده است.نیروهای مجلس اعلای عراق هم همزمان با نیروهای انگلیس از ایران وارد عراق شده اندنیروهایی که بیست سال توسط ملایان پروار شدند و مشابه نیروهای مجاهدین خلق در عراق بوذه اند.این چگونه استقلالی است که ملایان دارند ولی کل عمل کردشان بنفع آمریکا و همسو با منافع آمریکا است
خانم قبلی دوباره پاسخ میدهد
افشا پاسخ میدهد
بنظرم چنین میآمد که دوستانی که از استقلال ملایان میگفتند با نظر مثبت به ملایان نگاه میکردند که این نظر مثبت داشتن غلط است و ملایان بجز نحسی و بدبختی چیزی ببار نیاورده اند حتی اگر از نظر سیاسی مستقل . اگر به این کارها باشد شاه هم در تاسیس اوپک خلاف نظر آمریکا کار کرده است و باید مستقل بوده باشد.روی این رفتار ها نمیتوان استقلال را بکسی نسبت داد.استقلال سیاسی وقتی است که استقلال اقتصادی و علمی داشته باشیم که نداریم.منافع حاکمیت ایران در نود سال اخیر با منافع تولید کنندگان جهانی (آمریکا و انگلیس و اقمار آنان در زمان خود) همسو بر ضد منافع مردم ایران و تولید داخلی بوده است.تنها در زمان مصدق که وی کوشش کرد صادرات بیشتر از واردات شد آن هم هنگامی که نفتی هم صادر نشد
راه مصدق راه ماست
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/18/454200915799.html
که ارتجاع داخلی یا سرکردکان دلالان وارد کننده اجناس خارجی بکمک همانها زیر آبش را زدند و بر علیه اش کودتا کردند.شاه نوکر بود و ملایان هم با ادامه همان اقتصاد شاهانه منتها بارها دلالی تر نوکر هستند.تقویت بنیادهای اسلامی منطقه بنفع اسراییل است که خود اسراییل در تاسیس حماس دستی داشته است تا جناح مذهبی را بر علیه جناح ناسیونالیستی و سکولار الفتح تقویت کند و الفتح را تضعیف کند و نتیجه دو تکه شدن فلسطین بود.سیاست ملایان هم در خط اسراییل و آمریکا در این مورد است یعنی تضعیف مقاومت و بردن آن بسوی ارتجاع.بجای جنبش امل حزب الله را با پولهای دزدیده شده از مردم ایران ساخته اند تا جناح ارتجاعی را در منطقه تقویت کنند.ملایان مرتجع و نوکر خارجی و دیکتاتور . دزد هستند وباید بروند