آیا مولوی مقدس و بدون خطاست؟
Friday, January 23, 2015 at 09:54PM
افشا



مولوی یکی از ستون های بزرگ عقلانیت  اسلامی است.عقل اسلامی عقلانیتی است که هدفش اثبات گفتار محمد و کتاب اوست.این که در اسلام میگویند بدنبال علم تا چین باید رفت مراد فیزیک و شیمی نیست ، یافته های عقلانیت اسلامی است که چیزی مشابه عقلانیت هیتلری است یا پشتیبانی کردن از عقاید هیتلر وکشتار یهودیان و بد بودن کمونیستها و ...مثلا:
پای استدالیون چوبین بود
 پای چوبین سخت بی تمکین بود
خودش بر ضد عقلانیت ازاد و رهاست.تازه این را مولوی از چه دریافته است؟ مگر از طریق عقل خودش درنیافته است؟ آیا با عقل میتوان عقل را زیر سوال برد؟ کار مولوی سفسطه است و بر ضد توسعه عقلانیت در جامعه است و جامعه راوادار به گریز از عقلانیت و تعطیل کردن عقلانیت میکند که مساعد است برای حکومتهای استبدادی ما.

خرد هم وسیله ای مثل وسایل دیگر است! مثل چاقو و یا ماشین.شما میتوانید استفاده خوب از خرد بکنید و یا استفاده بد از خرد بکنید باید سعی کرد با ارزشهای عادلانه وعاقلانه جلوی استفاده بد از خرد و عقل را گرفت .همانطوری که جلوی استفاده بد از چاقو را میگیرند: اگر با چاقو به کسی حمله شود مجازات دارد ولی اگر با همان چاقو جراحی شود و بیمار را از مرگ نجات دهند تشویق هم میشوند و جایزه هم میگیرند.استفاده بد از خرد باید مجازات داشته باشد:
استفاده بد از خرد جایی است که ارزشهای حقوق بشری پامال شده باشدمثلا  آزادی بیان نباشد آزادی تحصیل نباشد _ آزادی انتخابات نباشد و ....
عقلی که مورد حمایت قرار باید بگیرد عقلی است که خودکفا و آزاد و رها باشد و هدفش کشف حقیقت و رفاه انسانهای امروز وآینده باشد
عقلی که آزاد و مستقل و خودمحور است و نوکر دین و یا ایدئولوژی نیست پرستش کورش را بعنوان سلاحی علیه حقوق بشر مردم ایران رد میکند.
بعضی از عقلها عقل ناقص و نوکر هستند مثلا عقل مسیحی عقلی است که در خدمت اشاعه عقایدی است که در انجیل بیان شده است و هیچگاه آن عقل حق ندارد(یعنی خودفروخته است) که مسیح را انکار کند با این که فردی بنام مسیح حتی در تاریخ مدون وجود ندارد! یا عقل هیتلری عقلی است که در خدمت اثبات حرفهای هیتلر و ایدئولوژی نازی است یعنی عقل هیتلری حق ندارد که نازیسم را انکار کند وو سوال کند چرا باید یهودیان را کشت و چرا ملت آلمان برترین است.از این لحاظ عقل هیتلری عقلی ناقص و نوکر است و به همین ترتیب عقل اسلامی هم عقلی است که سنت محمد و نوشته های قران او را تایید کند و نه تنها حق ندارد علیه آن نوشته ها و سنن دلیلی ارائه کند بلکه اگر دیگران هم دلیلی بر رد عقاید و نوشته های قران آوردند این عقل اسلامی باید آنها را بچالش بگیرد و نتیجه آن عقل اسلامی علمی است که در اسلام میگویند باید بدنبال آن علم بود منظور از علم اسلامی شیمی و فیزیک و ... نیست بلکه پیدا کردن تاییدیه ای بر قران و سنت محمد است.اسلام هم مثل هر دین دیگری با علمی که حرفهای محمد و دیگر پیامبران را انکار کند ضدیت دارد.
عقلی که کورش پرستان بکار میبرند عقلی است که نمیتواند کورش را رد کند. اگر در آن ایدئولوژی یکی بگوید کورش دیکتاتور بود و آدم میکشد و کشور گشایی میکرد ضد ایرانی و ضد کورش تلقی شده و دشمن شمرده میشود.از این عقل بنام خرد در تبلیغات کورش پرستان میاید باید بر حذر بود. 
بنابراین همه ما باید یاد بگیریم که چگونه از عقل و خرد استفاده درست بکنیم.

استفاده درست از عقل و خرد

 http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/…/303615225111.html
بحثی در باره مولوی در رادیو مانی بوده است و پوستری بشرح زیر منتشر شده است


نوشته های پوستر با مقیاس امروزی درست است.اما  نمیتوان مولوی را با مقیاس امروزین و حقوق بشر و سکولاریسم و ...سنجید.ولی ما حق داریم نشان دهیم این ارثیه ادبی و تاریخی و ملی ما کجایش درست است و باید حفظ شود و کجایش غلط است و باید فراموش بشود.اسلام پرستی مولوی و ضدیتش با عقلانیت آزاد و رها باید فراموش شود در غیر این صورت جامعه ما عقب گرد خواهد داشت 

با عرفان و تمایلات ضد عقلانی در جامعه چه باید کرد

http://efsha.squarespace.com/blog/2011/2/…/859409882159.html


در بحث بالا میبینیم که عرفان هم  سنخ با مذهب و ضد عقلانیت آزاد و رهاست و سبب عقب ماندگی میشود و ما حق نداریم که بین بد تر(اسلام آخوندی و حوزوی) و  بد منظور( عرفان ) فقط یکی را انتخاب کنیم .ما حق داریم که بهترین را انتخاب بکنیم که همان تکریم عقلانیت آزاد و رها و حکومت دمکراتیک همسو با
ارزشهای حقوق بشری است
هر چند مولوی را میتوان یک نابغه دانست منتها نبوغ او برای تحکیم  اسلام و خرافات ضد علمی بکار رفته است
___________________________

زین همرهان سست عناصر، دلم گرفت؛
شیر خدا و رستم دستانم، آرزوست.
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او؛
آن نور روی موسی عمرانم، آرزوست.
زین خلق پرشکایت گریان، شدم ملول؛
آن‌های هوی و نعره مستانم، آرزوست.
گویاترم ز بلبل، اما ز رشک عام،
مهرست بر دهانم؛ و افغانم ،آرزوست.
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
گفتند یافت می‌نشود ؛جسته‌ایم ما؛
گفت آنک یافت می‌نشود، آنم، آرزوست.
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.
می‌گوید آن رباب ،که مردم ز انتظار؛
دست و کنار و زخمه عثمانم، آرزوست.
من هم رباب عشقم ؛و عشقم ربابی‌ست.
وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست.
باقی این غزل را ای مطرب ظریف،
زین سان همی‌شمار ؛که زین سانم آرزوست.
"مولانا"
از افشا:
با شير خدا ، رستم دستان
قدرت برسد به بد ، به پستان
آن شاه كه مى پرست رستم
از (شير خدا) آخوند زند دم
هشيار شويد اى جماعت
بيدار شويد ازين غم و تب
تا حق بشر عزيزتان نيست
نشناسی كه مستبدتان كيست


Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.