محمد رضا شاه با رفرم کامل سیستم سلطنتی ایران را با دولتی مدرن و امروزی هماهنگ می نماید
نوشته فوق را سلطنت طلبان اعلام میکنند جمله بالا انتخابی از یک نوشته مفصل تر زیر است که درباره مقاله منتشر شده در سایت گویا است متن این مقاله در لینک زیر دیده میشود
http://news.gooya.com/politics/archives/2014/04/178643.php
مردم نیستند که استبداد پرورند بلکه سیستمهای اجتماعی در عینیت شرایط ذهنی لازم برای استبداد و دیکتاتوری را فراهم ساخته است شما به صد ساله ی اخیر اشاره فرمودید اما در همین یکصد سال ما شاهد انقلاب مشروطه کودتای رضا شاه شورش ها و جنبشهای خیابانی میرزا کوچکخان در شمال و پسیان در مشهد همینطور جنگ جهانی دوم و تحولات وسیع آن در زمان رضا شاه و در زمان محمد رضا شاه هم ما با انقلاب پیشه وری تحولات فدرالیزم در کردستان سال 32 و ملی شدن نفت شورش 15 خرداد 42 جریانات چریکی دهه ی 40 و 50 و همینطور تحولات سال 56 و 57 در تبریز و اصفهان و تهران و گسترده شدن ان به کل کشور که نتیجه ی آن سرنگونی محمد رضا شاه بود در زمان جمهوری اسلامی دهه ی خونبار 60 را داشتیم که صدها هزار نفر قربانی را به همراه داشته و یکی از خونبارترین دوران حیات تاریخی ایران به شمار می رفته است از سال 57 با اعدامها و سرکوبها در مدرسه علوی گرفته تا ترکمن صحرا کردستان آذربایجان و خوزستان و دوران دهه ی 57 تا 67 اوج سرکوب خونبار مردم از کوچه و خیابان گرفته تا حتی زندانها هم ادامه داشت . هیچگاه مردم ایران استبداد را نه پذیرفته اند و نه پرورش داده اند اما یک واقعیت در مقاله ی شما وجود دارد چرا ؟ و چرا با اینهمه جان فشانی مردم ایران یعنی بیرون کردن محمدعلیشاه احمدشاه رضا شاه محمدرضا شاه و جمهوری اسلامی ما باز هم در چنبره ی استبدادی در پی استبداد دیگر اسیر هستیم ؟ این نکته ایست که متاسفانه تحلیل گران بدان توجه نشان نداده اند دوران مشروطه همانطور که تاریخ نگار برجسته علی میرفطروس نگاشته است ما با چند جریان روبرو هستیم نظام استبدادی سرمایه ی جهانی که نماینده ی تولید کلان هستند بازار و خرده کسبه و دهقانان و در نهایت تولید کننده های داخلی اعم از پیشه وران گرفته تا تولیدکنندگان داخلی . اینجا جواب ناپیدا برای مبارزه همه را سردرگم کرده بود که چه کسی علیه چه کسی ست سیستم فئودالی با نمایندگی نظام که امتیازات ویژه را به خارجی ها میداد یعنی با سرمایه جهانی وارد معامله شده بود دهقانان پیشه وران سنتی و روحانیون که خارجی ها را نجسو کافر میدانستند اما همین روحانیون دستگاه ایدئولوژیک نظام استبداد سلطنتی را در اختیار داشتند و یا تولید کنندگان و سرمایه داران محلی که تازه وارد چرخه ی تولید صنعتی شده بودند که از سوئی در رقابت با سرمایه کلان خارجی درگیر بودند از سوئی نظام فئودالی آنها را در استبداد خود خفه می کرد و از سوئی دیگر نیروهای سنتی که هم دشمن خارجی ها بودند و هم دشمن تولید کنندگان و صنایع مدرن داخلی و متاسفانه ما می بینیم تولید کنده ی صنعتی داخلی در مقابل صنعت بزرگ و مدرن علیرغم منافعش در کنار نیروهای مرتجع سنتی قرار می گیرد تا استبداد سلطنتی را به زانو درآورد زیرا نیروهای سنتی مردم عقب مانده را با خود همراه می کردند و این نیرو در معادلات قدرت باید مورد محاسبه قرار می گرفت از اینرو نیروهای مدرن و تحول خواه در درون خودشان جریانی مستبد را حمل میکرد و در اولین چالش استبداد متولد میشد . برنده و بازنده هر دو بازنده بودند فقط این مستبدان بودند که برنده ی واقعی بودند نظام قاجار سرنگون میشود اما نیروهای سنتی در انقلاب مشروطه مشروطه را مشروعه می کنند اختلاف بال میگیرد جریان سلطنتی مستبد با کمک سرمایه ی کلان دوباره نیروهای سنتی و تحول خواهان مدرن داخلی را سرکوب می نمایند رضا شاه هم نماینده ی فئودالهای داخلی ست و هم مورد حمایت نیروهای خارجی سعنی نماینده ی سرمایه ی کلان و مدرن جهانی هم هست نظامی مبتنی بر نیازهای روز جامعه مانند ارتش نوین دادگستری مدرن و همینطور سیستم اداری مدرن را پی ریزی می کند تا اینکه محمد رضا شاه با رفرم کامل سیستم سلطنتی ایران را با دولتی مدرن و امروزی هماهنگ می نماید . می بینید اینها واقعا سرگیجه اور است و در هیچ کشوری اینگونه نیروهای خودی در دو جبهه علیه یکدیگر قرار نگرفته بودند و اینهمه تناقض جای شگفتی دارد . اما دلیل همه ی عقب ماندگی ها و سرکوبها نیروهای سنتی و تولیدکننده های داخلی که مدرنیزم را مانع منافع خویش دانستند زیرا این شیوه های تولید از سوئی قادر به رقابت با سرمایه ی جهانی و کلان نیستند از سوئی برای حفظ خود بازار سود داخلی را به انحصار خود درآورده اند و این انحصار یعنی بوجود آوردن سیستمی استبدادی که با منافع انحصارگران همساز است همانطور که محمد رضا شاه از دیدن چشم آبی های امریکائی و اروپائی متنفر بود و داعیه ی وطن پرستی و کمر بسته ی امام رضا بود خامنه ای هم همان تنفر و همان خادم امام رضاست تا مانع صنعت مدرن و همینطور سیستم مدرن اداره ی کشور شود . و اینست که استبداد در سیاست دائما بازتولید میشود و مردم هزینه ی جانی و مالی وحشتناک آنرا باید بپردازند . و هم اکنون نیز جریانات سنتی اصلاح طلبان حکومتی و ملی مذهبی ها و همینطور شیفتگان سلطنت نیروهائی هستند که استبدا آینده را بازسازی خواهند کرد . زیرا سود انحصاری این جماعت تنها از مقابله با جامعه ی جهانی و مدرنیزم تامین خواهد شد .
............................................................
شما نوشته اید:
تا اینکه محمد رضا شاه با رفرم کامل سیستم سلطنتی ایران را با دولتی مدرن و امروزی هماهنگ می نماید
آیا منظورتان تاسیس تک حزبی رستاخیز است؟ منظور شما در استفاده از( دولت مدرن و امروزی) ایجاد تک حزبی مانند ملل کمونیست آن زمان است یا منظورتان مثل ملل غربی شدن است؟ تحلیل شما ناقص است. ملت ایران خودکفایی عقب مانده دوره قاجاری را از دست داده است و بجایش خودکفایی جهان مدرن امروزی را نتوانسته است بنشاند.این علت العلل است زیرا فرهنگ قاجاری همان فرهنگ مسموم باورهای ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی بود.البته قشر این باورها با انقلاب مشروطیت شکسته شد ولی با کودتایهای بعدی محمد علی شاه و رضا شاه ترمیم شد.کودتای را اول محمد علی شاه بر ضد مشروطیت کرد که شکست خورد و بعدا کودتای دوم را رضا شاه بر علیه مشروطیت کرد، کودتای رضا شاه موفق شد و در اثر آن بساط مشروطه در هم پیچیده شد و همان باورهای مذهبی بشکل باورهای ملی موهوم پان ایرانیستی بمیدان آمد و احساسات ملی و پان ایرانیستی بجای احساسات مذهبی غ بر جامعه غلبه کرد.احساسات پان ایرانیستی که توسط رضا شاه و پسرش توسعه یافت در واقع سلاح ارتجاع ایرانی بود که در عمل برای تجزیه و تضعیف اجتماع ایرانی و اختلاف بین اقوام ایرانی باز تولید شد.
آیا از زمان قاجاریه تا کنون پیشرفته تر شده ایم و یا این که عقب مانده تر شده ایم؟بنظرم در واقع ما عقب مانده
تر شده ایم.زیرا نه تنها به صنایع تولیدی جدید که خود کفایی ما را تامین کند و نیاز ما را ببیگانه از بین ببرد ،دسترسی پیدا نکرده ایم بلکه همان خود کفایی فئودالی خودمان را هم از دست داده ایم
خرابی اقتصاد ایران از زمانی آغاز شد که سیاست دولتهای نفتی ضد تولیدات داخلی بود، یعنی از زمان رضا شاه این دولتهای نفتی یواش یواش رشد کرده اند تا بوضع امروزی و در جمهوری اسلامی رسیده اند.مشخصه کلی این دولتها نوکری بیگانه در سیاست خارجی و ضد یت با تولیدات داخلی و دامن زدن به اقتصاد دلالی بر اساس واردات بوده است
.زمان احمد شاه اگر ما آبگوشت میخوردیم همه چیزش ایرانی بودولی در زمان محمد رضا شاه گوشتش استرالیایی ؛ نانش آمریکایی و حبوباتش هم از هند میامد.این اقتصاد کمپرادوری در دوره رضا شاه پایه گذاری شد و استعمار اقتصادی ایران شروع شد و این اقتصاد در زمان فعلی هم ادامه دارد و باعث تضعیف ایران و اقتصاد آن است و نشانه نوکر بیگانه و عامل بیگانه بودن خمینی مثل رضا شاه هم میباشد.
شاه دولت مدرن و امروزی مثلا مثل دولت هلند نداشت. شاه ، خمینی سوار کالسکه قدرت سیاسی در ایران شدند که ایران را بسوی نابودی میبرد.یا باید همسو با کالسکه میرفتند و یا این که باید از کاسکه پرت میشدند و یا باید اسب را بسمت درست هدایت میکردند.اینها قادر به اصلاح مسیر اسب و کالسکه نشدند و فرق بین شاه و خمینی در سرعت کالسکه است که در زمان ملایان چهار نعل بسمت مرگ ملی میرانند.ماهیت این دو رژیم یکی است.نجات ایران در بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و اقدام این حکومت برای رفع عقب ماندگی های علمی و اقتصادی است
هم شاه و هم خميني خدمت غرب كرده اند
گر چه كه ضد همند يك سكه ضرب كرده اند
ملت ايران بيا حل معما بكن
نه كراوات را طلب نه فكر عمامه كن
تا كه عقب مانده ايم در ره علم و هنر
آمده اين فاجعه بر سر ما چون شرر
تا كه به دريوزگي دست بريم سوي غرب
نان و غذا و دوا خواسته از كوي غرب
مهره غربي شديم كشور و دين رفت ز دست
هان منشين بي هنر چاره اي آور بدست
علم نداري به كف بنده هر نا كسي
علم و هنر پيشه كن تا كه به عزت رسي
ملت ايران بيا كار دليرانه كن
تا كه به چنگ آري علم همت شيرانه كن
گر نرسيم ما به علم نوكر غربي شويم
هر كه كند رهبري برده غربي شويم
حالا ملایان شیپور را از ته آن میدمند و میگویند ما نمیخواهیم مثل فرانسه بشویم ما میخواهیم امام زمان داشته باشیم.این گوی و این میدان
نوشته خواننده دیگری هم این مسئله را از زاویه دیگری مورد توجه قرار داده است هم خواندنی است
شاید نوشته بنده هم از زاویه دیگری این مسئله را نمایش بدهد