از افشا
این که اسلام سیاسی ولایت فقیه همان اسلام اصلی استو این که همان اسلام اصلی حتی در رابطه با خخدای اصلی عالم است هیچ وقت اثبات نشده است و بضرب شمشیر و منافع دست راستی های دوران مختلف تاریخ به مردم جهان تحمیل گشته است.
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/3/21/833077848413.html
حجاب اسلامی هم گفته میشود که مربوط بزنان پیامبر بوده است تا از بردگان زن مشخص شوند.این بردگان زن که در زمان قبل از اسلام و کمی هم در زمان محمد اربابان آنان این زنان برده را وادار بهمخوابگی با دیگران برای بدست آوردن پول میکردند.بنظر میاید این وضع بعدا به ازدواج موقت تبدیل شده است مثلا صاحب برده میتوانست زن را بعقد یکی در آوردو سپس با رعایت عده اسلامی وی را طلاق دهد.لابئ برای مدت معین هم میتوانسته مطابق فقه شیعه پول بگیرد.زیرا صاحب برده بر زندگی فردی و مال برده صاحب بوده است. اسلامی که ادعا اعتلای انسانیت را دارد با برده شمردن انسان و حیوان دانستن انسان بزرگترین نوهین را بهمراه دیگر ادیان سامی یهودی - مسیحی به انسانیت کرده است
______________________________
پيش از سه دهه از اجباری شدن حجاب ميگذرد
مردمک: مريم صبا:در جمهوری اسلامی ايران حجاب، اجباريست و هدف از آن نيز به گفته حاکمان «مصونيت» است؛ پيش از سه دهه از اجباری شدن حجاب ميگذرد و اخبار و گزارشها از «مصون» نبودن زنان و تجاوزهای گروهی هر روز ابعاد تازهای به خود ميگيرد.
مدتی پس از انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ايران، «حجاب» برای زنان اجباری شد و زنان بسياری به دليل آنچه «بيحجابی» يا «بدحجابی» خوانده ميشود، در اين سالها در معرض فشار بودهاند. اين فشارها به ويژه در سالهای اخير با راهافتادن گشتهای «امنيت اخلاقی» متمرکزتر شده و به صورت سازماندهيشده افزايش يافته است.
از چند سال گذشته تا کنون، گزارشها و ويدئوهايی از برخورد و بازداشت زنان در خيابانها و اماکن عمومی منتشر شده است، اما باوجود اين فشارها، همچنان اين پرسش مطرح است که تا چه اندازه پوشش و لباس زنان در اين سالها تغيير کرده است؟ معيار مشخص پوشش زنان و برخورد با آنها چيست؟ و اينکه اين برخوردها تا چه اندازه اهداف حاکميت اسلامی را برای تامين آنچه «مصونيت» زنان خوانده ميشود، تامين کرده است؟
برخی مسئولان ميگويند که دليل اصلی اين فشارها و برخورد با زنان، افزايش امنيت آنها و ايجاد «مصونيت» زنان دربرابر «آزار و اذيت مزاحمان نواميس» است، آنها علاوه بر اين حجاب را مطابق دين اسلام ميدانند و ميخواهند که پوشش زنان را يکدست کنند.
با اين حال در مواقعی که فشارهای نيروی انتظامی تشديد ميشود، برخی دختران و پسران جوان به دليل نگرانی از بازداشت و برخورد، پوشش خود را به آنچه خواست جمهوری اسلامی است نزديک ميکنند اما برخی ديگر کمتر تحت تاثير اين فشارها قرار ميگيرند.
«آرايش غليظ، مانتو و شال کوتاه و پوششهای نامتعارف و غربی و آرايش و لباس مبتذل در مورد پسران»، از مصاديقی است که نيروی انتظامی برای برخورد با «بدحجابی» مطرح کرده است.
احمد روزبهاني، رئيس پليس امنيت نيروی انتظامی نيز به تازگی اعلام کرده که «بدحجابها» جريمه نقدی هم ميشوند.
در همين رابطه، فريده غيرت، وکيل دادگستري، در گفت و گو با مردمک، درباره تاثير گشتهای امنيت اخلاقی برای مبارزه با آنچه «بدحجابی يا بيحجابی» خوانده ميشود، چنين ميگويد: زنانی که به دنبال اين بودند تا با افکار انحرافی و خلافکاری جامعه را تحت تاثير قرار دهند، کار خودشان را کردهاند و حتی در مواردی با پوشش کامل مورد نظر جمهوری اسلامی هم دست به اين اقدامات زدهاند.
درعين حال به گفته اين حقوقدان شمار زيادی از زنان که ميخواهند در اين جامعه زندگی کنند و درست قضاوت بشوند، رعايت پوشش موردنظر جمهوری اسلامی را به اجبار يا با ميل پذيرفتهاند.
سعيده، شهروند سی ساله متاهلی که از پوشش چادر استفاده ميکند و در تهران زندگی ميکند به مردمک ميگويد برخوردها با «بدحجابان» در قالب گشت ارشاد و يا گشت امنيت اخلاقي، بر خود او تاثير بسيار منفی داشته است. سعيده ميگويد: اگر ببينم روزی ماموران به خاطر چادری که بر سر دارم حتی به من گل ميدهند، همان جا چادر را از سر بر ميدارم.
زهرا متاهل و ۳۸ ساله، شهروندی که از چادر استفاده نميکند، هم ميگويد: برخورد با «بدحجابان» در قالب گشت ارشاد و يا گشت امنيت اجتماعي، باعث جريتر شدن يک عده ميشود و هيچ وقت هم به نتيجه نرسيده است.
زهرا پيشنهاد ميدهد که بعد از گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی در ايران، رفراندوم بگذارند تا مردم خود نوع حجابشان را انتخاب کنند؛ «مانند کشور مالزی که هر کس خودش نوع پوشش را انتخاب ميکند».
موضوع گشت امنيت اخلاقی و برخورد با آنچه «بدحجابی» خوانده ميشود، اين روزها و با آغاز فصل تابستان، در شرايطی بار ديگر به متن جامعه و رسانهها کشيده شده که ماهها در اظهارنظر مسئولان در حاشيه قرار گرفته بود.
حسين ساجدی نيا، رئيس پليس تهران ميگويد که در اين دوره از برخوردهای گشت امنيت اخلاقی که از اواسط خرداد ماه آغاز شده، در سطح شهر تهران «هنجارشکنيها» ۲۰ درصد کاهش يافته و «مزاحمت نواميس» نيز به ۵۰ درصد رسيده است.
نيروهای انتظامی تهران هنوز تعريف رسمی و دقيقی از آنچه «هنجارشکنی» يا «مزاحمت نواميس» مينامند ارائه نکردهاند.
در عين حال به گفته پليس تهران، ازجمله برخوردهای «شديد» نيروی انتظامی برای «تامين امنيت اخلاقی» مردم که به «خواست خود آنها» انجام ميگيرد، «شناسايی و پلمپ مراکز شوهای زيرزمينی که اقدام به فروش لباسهای قاچاق و نامناسب ميکنند» بوده است.
در مورد «خواست مردم برای تامين امنيت اخلاقی» نيز هنوز آمار مستقل يا رسمی منتشر نشده است که بر اساس آن بتوان به قضاوتی دقيقتر رسيد.
همچنين از ديگر اقداماتی که نيروی انتظامی قصد دارد برای «تامين امنيت اخلاقی مردم» انجام دهد «برخورد با فروشندگانی است که لباسهای نامناسب را در پشت ويترين مغازه خود قرار داده و يا آنها را عرضه ميکنند».
شهيندخت مولاوردي، حقوقدان و کارشناس مسائل زنان در اين باره به مردمک ميگويد: برخورد با موضوع «بدحجابی يا بيحجابی»، در فصول خاصی از سال تشديد ميشود و مقطعی است و از نوع برخورد با معلول است نه علت. به گفته وي، موضوع پوشش از جنس موضوعات فرهنگی است و نميشود با برخوردهای سخت افزاری و شديد، با آن روبهرو شد.
خانم مولاوردی ميگويد: در اين سالها اظهارنظرهايی مطرح شده مبنی بر اينکه زنان در دامن زدن به مفاسد اخلاقی در جامعه مقصر هستند و اگر دولت زنان را کنترل کند، جامعه مدينه فاضله موردنظر حاکميت محقق ميشود، اما اينکه در جامعه انگشت اتهام به سمت زنان نشانه گرفته شود، مسئلهای را حل نميکند.
در همين رابطه، سپيده، شهروند مجرد و ۲۶ ساله که از پوشش مانتو استفاده ميکند، بر اين نظر است که برخورد با بدحجابان در قالب گشت ارشاد و يا گشت امنيت اجتماعي، بر وضعيت حجاب در کشور تاثير منفی دارد زيرا اين طرح واکنش تدافعی در جامعه ايجاد ميکند. او به مردمک ميگويد اگر روزی مسئوليتی در اين جامعه داشته باشم، اعلام ميکنم که با حجاب اجباری به طور کامل مخالفم.
مريم نيز که خود پوشش مانتو دارد و متاهل و ۲۳ ساله است، دراين باره به مردمک ميگويد: برخورد با «بدحجابان» تاثير منفی دارد و وضعيت حجاب و پوشش زنان با اجرای اين طرحها بدتر از آن چيزی شده که مورد نظر حکومت است، زيرا برخی از مردم با اين حکومت که ادعا ميکند مظهر اسلام است، مخالف هستند و بنابراين با اقدامات آن نيز مخالفت ميکنند.
با اين حال هستند زنانی که از برخی برخوردهای امنيتی با موضوع حجاب استقبال ميکنند و «بدحجابی» را «معضل اجتماعی» ميدانند؛ آسيه، شهروند ميانسال مشهدی از جمله اين افراد است. آسيه به مردمک ميگويد: «حجاب» يک موضوع دينی و در کشور اسلامی رعايت آن اجباری است.
به گفته آسيه مقامهای امنيتی لازم نيست در اين مورد نظر مردم را جويا شوند، چرا که در اين مورد نظر دين اهميت بيشتری دارد.
پوشش زنان و تجاوزهای گروهی
در هفتههای اخير که ماجرای چند مورد تجاو، از جمله در خمينيشهر، در رسانههای رسمی جمهوری اسلامی مطرح شد، برخی مسئولان در اظهارات خود تجاوز و اذيت و آزار زنان را با نوع «پوشش» آنها ارتباط داده و زنان قربانی تجاوزها را عامل آن دانستند.
بهعنوان نمونه، غلامحسين محسنی اژهاي، دادستان کل ايران پس از ماجرای تجاوز گروهی به چند زن در خمينيشهر گفته بود: «به خانوادهها سفارش ميکنيم تا اقداماتی که موجب خدشهدار شدن عفت عمومی ميشود، انجام ندهند. برخی از تعرضات به دليل کوتاهيهای اوليه است».
به نظر رئيس پليس آگاهی اصفهان، «اگر اين زنان [قربانيان تجاوز] لباس مناسب داشتند، شايد اينطوری نميشد».
فريده غيرت، وکيل دادگستری در اين رابطه به مردمک ميگويد: توضيح و تفسير اينکه کسی آرايش يا پوشش نامناسب دارد، کار سادهای نيست. ممکن است پوششی از نظر يک مسئولی بد و از نظر مقام ديگری مناسب تلقی شود و معيار مشخصی در اين باره وجود ندارد. نوع رنگ و مدل لباس ممکن است باعث برداشتهای مختلف شود.
خانم غيرت ميگويد: «من نميدانم اين زنان که مورد تجاوز قرار گرفتند دارای چه پوششی بودند اما در موارد بسيار زيادی ديدهام که زنان با پوشش کامل که جامعه ميپسندد هم، مورد تجاوز قرار گرفتهاند».
به گفته اين حقوقدان، موضوع پوشش و لباس زنان در حدی نيست که تمام تجاوزها به زنان را توجيه کند. مسائل اجتماعی عميق است و مسالهای انتزاعی نيست که بگوييم اگر زنی لباس نامناسب داشته باشد بايد مورد تجاوز قرار بگيرد. چنين اظهارنظرهايی خود زمينه مساعد برای تجاوز ايجاد ميکند.
شهيندخت مولاوردی نيز در اين رابطه به مردمک ميگويد: چنين نگرشی از سوی مسئولان تنها «ناتوانی و ضعف ضابطان قضايی و پليس در برخورد با مجرمان و متهمان را توجيه ميکند و بهجای آنکه لرزه بر اندام عاملان اذيت و آزار زنان بيندازد، ترس و هراس بيشتری در ميان زنان و قربانيان ايجاد ميکند».
مريم از شهروندان تهرانی در اين باره به مردمک ميگويد: اظهارات برخی مسئولان که تجاوزهای اخير را به دليل «بدحجابی» زنان ميدانند، قبول ندارد زيرا به نظر او، اين موضوع هيچ ارتباطی به حجاب و پوشش زنان ندارد و رسانهای کردن چند نمونه از اين اتفاقات، سياستی برای ايجاد رعب و وحشت است.
از ديگر نمونههای اخير تجاوز گروهی که در رسانهها مطرح شد، تجاوز به يک زن در روستای قوژد، از توابع کاشمر در استان خراسان رضوی بود. از ديگر پروندههای جنجالی در سالهای گذشته، تجاوز سه نفر به زن سرايداری در مقابل فرزندان خانواده او در لواسان بود. همچنين در يک مورد ديگر که در رسانهها مطرح شد، تجاوز شش نفر به يک زن در منطقه قيامدشت تهران در سال ۱۳۸۸ بود.
گفتوگو در مورد حجاب اجباری زنان از ابتدای انقلاب اسلامی و در دايرههای گوناگون فکری و سياسی مطرح بوده است. اينک بيش از سی سال از برخوردها و فشارهای حکومت بر زنان ميگذرد. در اين زمان جامعه ايران هم از نظر سنی و اجتماعی و هم از نظر فرهنگی و عقيدتی تغييرات بسياری کرده است. نسل تازه و جوانی در آن زندگی ميکنند که خود در دگرگونيهای دهههای پيش و پس از انقلاب تاثيری نداشته و نقشی نيز بازی نکردهاند. در ميان آنها نيمی از جامعه نه تنها با فشار مضاعفی در مورد پوشش خود روبهرو بوده بلکه قربانی اصلی تجاوز نيز بوده است؛ زنان.
در اين ميانه نيروهای امنيتی ايران نيز گهگاه و بسته به شرايط سياسی و حتی آبوهوايي، مثلا با رسيدن تابستان، در خيابانها جمع ميشوند تا نوع خاصی از «امنيت» شهروندان را تامين کنند؛ امنيتی که مقامهای ايرانی آن را «امنيت اخلاقی» مينامند.