ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی - احمد آل حسین
https://rahetohid.wordpress.com/2011/06/08/iranian-intellectuals/
ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی - 1
هشتم ژوِِئن 2011
مقدمه
این مقاله محصول تأملات شخصی این نویسنده بر روند تولید تحلیل های سیاسی، فرهنگی و فلسفی نیروهای روشنفکری اپوزیسیون ایرانی است در سایه تحولات اخیر منطقه و نسبت به فراگیر شدن حداقل ده شیوه بیمارگونه تولید معرفت اجتماعی در میان این نیروها اخطار می دهد. شیوه هایی که بدون نقد و تامل کافی از جانب گروهها و اشخاص مختلف بکار می روند و به سبب ناروایی و نارسایی اثری بس مخرب بر شکل گیری ذهنی نسل های جدید خواهند داشت. در پایان مقاله بخش کوتاه و ناتمامی را به راههای درمان و جلوگیری از طاعونهای فکری اختصاص داده ام.
در ابتدای این نوشته به جدّ تاکید می کنم که نه قصد کلیشه سازی دارم، نه برچسب زنی و اتهام به هیچ گروه و شخص خاصی. این مقاله همچنین نه از سر نا امیدی از فضای فکری-سیاسی امروز نوشته شده (که اگر این چنین بود بایستی سالها پیش نگاشته می شد) و نه به انگیزه سیاه نمایی و پاشیدن گرد بدبینی. ادعای ارائه یک برداشت اکادمیک علمی و تخصصی از معضلات جنبش های روشنفکری مخالف یا منتقد نظام را هم ندارم به دو دلیل: (1) در این زمینه هیچ کار علمی جامعه شناسانه منسجم و پژوهش نظام مند و نظریه پردازانه نیافته ام که بتوانم حداقل به عنوان پیشینه گفتار و ادبیات تحقیق از آن استفاده کنم؛ (2) اوضاع سیاسی فکری اپوزیسیون ایرانی را آشفته تر و پیچیده تر از این می بینم که امید وار باشم چارچوب های پژوهشی موجود که عمدتا همان نمونه های نشخوار شده و کپی برداری شدهء نظریه های علوم اجتماعی غربی هستند بتوانند روزنه ای برای ارائه تحلیل شرایط امروز فراهم کنند. انواع دهگانه بحرانهای فکری که در این نوشته تشخیص داده ام فقط جهت ارائه ابزاری برای مقایسه و سنجش و تحلیل بوده و افراد و گروههای واقعی به میزانی که به این نمونه های آرمانی نزدیک ترند به همان میزان بدان بحران ها و بیماری های فکری مبتلا تر.
اصطلاح «شبه روشنفکری» در این مقاله هم صرفا یک اصطلاح آرمانی است. در دنیای واقعی تشخیص اینکه چه کسی باید داغ شبه روشنفکری و چه کسی مارک روشنفکری تام را بخورد نه ممکن است و نه مطلوب. اما اینکه یک فرد یا گروه یا رگه فکری تا چه حد و کجا ها شبه روشنفکر است و تا چه حد و کجا روشنفکر تمام عیار شاید کمتر دشوار. ملاک تعریف شبه روشنفکری هم ابتلا به همین بیماری های فکری است که در این مقاله معرفی شده اند و بدیهی است به میزانی که بدین بیماری ها گرفتاریم شبه روشنفکریم (یعنی تحصیل کرده ای که فکر می کند درک روشن فکرانه تر و درست تر و دقیق تری از واقعیت نسبت به عوام دارد، اما در عمل سیاه چاله های زیادی در اندیشه اش می توان سراغ گرفت و متاسفانه به سبب همان توهم روشنفکری خود را از پذیرش کژی هایش معذور فرموده است و از درک پویایی های جامعه که توسط رابطه عوام با قدرت رقم می خورد عاجز می ماند).
بنابراین از این همین ابتدا باید اخطار دهم که جملات و گفته های ارجاع شده از افراد مختلف (هرچند در بیشتر موارد نامشان ذکر نشده است) هم نه به انگیزه دسته بندی ایشان در این انواع طاعون زدگی های فکری و نه به قصد برچسب زنی به ایشان بلکه صرفا جهت نمونه آورده شده اند.
_____________________
* استفاده از کلمه غربتی در این مقاله در اشاره به آن تیپ روشنفکرانی است که چه در داخل ایران چه در غربت، چنان با واقعیت های زندگی اجتماعی مردمانشان غریبند و بیگانه که در نتیجه در معرض طاعونهای ذکر شده فکری در این مقاله قرار گرفته و خطر انتقال آن طاعونها را به روان و ذهن نسل های جوان ما تقویت می نمایند. همچنین کلمه غربتی به شکل استعاره ای به معنی کولی گری یا تعمدانه بر موضع و سبک فکری خویش اصرار کردن و تحول ناپذیر بودن است.
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (9)
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (8)
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (7)
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (6)
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (5)
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (4)
- ده آفت معرفتی در میان روشنفکران غربتی (3)
- ده آفت معرفتی در بین روشنفکران غربتی (2)
Reader Comments