تحریف تاریخ مشروطیت و جواب ستار خان به پاختیانوف
Monday, March 31, 2014 at 03:19AM
افشا
قبل از هر حرفی نگاهی بمنابع تاریخ مشروطیت بیندازیم
http://www.iichs.org/index.asp?id=308&doc_cat=1

 

محمد معيني

 

نهضت مشروطه خواهي حركت اجتماعي و سياسي بسيار مهمي بود كه در تاريخ ايران به ظهور رسيد، و درباره آن گاه به گزاف سخن گفته و گاه به تحريف حقايق آن برآمده اند، و گاه حقيقت و افسانه را به هم آميخته اند و گاه به تخطئه اش برآمده اند.

 

با بررسي تاريخنگاري انقلاب مشروطه اين نكته مسلم به نظر مي رسد تاريخ مشروطيت ايران غالباً با نگاهي يك سويه و جهت دار نوشته شده و به ويژه كساني كه سنگ بناي نگارش اين بخش از تاريخ را نهاده اند، پيش از آنكه در صدد كشف و تبيين بي طرفانه حقيقت باشند، مخدوش سازي چهره جناح مغلوب و توجيه اعمال جناح غالب در آن برهه حساس را مد نظر داشته اند. طبيعي است با چنين رويكردي به تاريخ، متون مزبور از تحريف حقايق و كتمان واقعيت مصون نخواهد بود. به خصوص اينكه تاريخنگاري مشروطيت ايران به جهت وجود نزاعهاي سياسي همواره آلوده به غرضورزي بوده و همين باعث كتمان حقايق و شايع شدن مشهورات نادرست شده است. «چون غرض آمد هنر پوشيده گشت.»

 

در اين مقاله سعي كرده ام بدون آنكه قضاوتي درباره تاريخنگاري و تاريخنگاران اين دوره كرده باشم، صرفاً آراء تاريخنگاران و قضاوت ايشان را درباره يكديگر منعكس كنم تا خواننده خود حديث مفصل بخواند از اين مجمل.

 

مطالعه بر روي خصوصيات نويسندگان تاريخ مشروطه و حالات و اقدامات آنها ما را در اين جهت رهنمون است كه: در عرصه نگارش يكي جيره خور دربار بوده 1 و آن ديگري خواسته يا ناخواسته عامل بيگانه شده 2 سومي ترسيده 3 و چهارمي تاريخ نويسي را با چاپلوسي در هم آميخته4، پنجمي نگارش تاريخ را وظيفه ملي خويش دانسته تا لغزشها و خطاهاي تاريخي ديگران را تصحيح كند. 5 ششمي 6 و هفتمي7 در جهت رفع اتهام خود دست به نگارش زده 8 و برخي هم از جهت اينكه از غافله رقابت دور نيفتند و از حريف خود عقب نمانند دست به نگارش تاريخ جنبش مشروطه زده اند. 9 اگر نويسنده اي قصد حقيقت جويي داشته يا ناقص نوشته (يادداشتهاي ملك المورخين10) يا اينكه ناچار حقايق را با شايعات در هم آميخته (خاطرات عين السلطنه11) يا اينكه تاريخش بنا بر ملاحظاتي در گوشه اي دور از دسترس باقيمانده (تاريخ انقلاب مشروطه ايران تفرشي12) برخي منابع نيز اگرچه در دسترس عموم بوده ولي هيچ گاه مورد استفاده كامل نويسندگان قرار نگرفته و يا كسي مجال مطالعه و دقت در معاني آن را نداشته و يا به ارزش واقعي آنها كمتر توجه شده و گاه به آن اشارتي مي رفته و گاه به كلي ناديده گرفته شده، از جمله آنها خلاصه مذاكرات مجلس13 و روزنامه مجلس مي باشد.

 

---------------------------------------------------------------

1- اين اتهام به وكيل الدوله و برخي ديگر از جمله مجدالاسلام كرماني، و سيد جمال الدين كاشاني مدير و نويسنده روزنامه حبل المتين وارده شده است .

2- منظور يحيي دولت آبادي است. رجوع كنيد به: فريدون آدميت، ايدئولوژي مشروطيت، جلد دوم، (مجلس اول و بحران آزادي)، ص386. و نيز اسناد بايگاني راكد انگليس سند شماره 107 قسمت چهارم گزارش ... به نقل از اسماعيل رائين، فراموشخانه و فراماسونري، جلد 1، ص 572 .

3- منظور شيخ مهدي شريف كاشاني و ناظم الاسلام كرماني است كه هر دوي آنها خود اعتراف به ترس خود كرده اند كه به خاطر ترس از برخي افراد انجمنها از گفتن حقايق خودداري كرده اند. در اين خصوص رجوع كنيد به: ناظم الاسلام كرماني. تاريخ بيداري ايرانيان، بخش دوم، ص154 و نيز خبر نامه همايش نخستين سده انقلاب مشروطيت، شماره2، ص14.

4- منظور ناظم الاسلام كرماني است. كسروي و ملك زاده ايراد مزبور را بر او وارد كرده اند. رجوع كنيد به: كسروي، تاريخ مشروطه، ص4 .

5- منظور مهدي ملك زاده است. فريدون آدميت در اين خصوص سخن بسيار گفته است. رجوع كنيد به: فريدون آدميت، ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران، جلد دوم، مجلس اول و بحران آزادي، ص402. و نيز گفت و گو با دكتر عباس زرياب خويي، نظريه تاريخ و تاريخنگاري، ص84-85 .

6- منظور يحيي دولت آبادي است كه در بين خودي و بيگانه سابقه خوبي ندارد با اين حال انگليسيها نهايت استفاده را از وجود او نموده اند. رجوع كنيد به: گزارش يكي از اعضاي سفارت انگليس به نام گراهام اسناد وزارت خارجه انگليس سند شماره 107 به نقل از اسماعيل رائين، فراموشخانه و فراماسونري... جلد1، ص576 (زيرنويس) .

7- محسن صدرالاشراف است كه ضمن نوشتن خاطرات و شرح وقايع و بيان نكات، سعي در رفع اتهام از خود، در جريان وقايع باغشاه را دارد .

8- كتاب حيات يحيي، از يحيي دولت آبادي، و كتاب خاطرات محسن صدرالاشراف از اين دست مي باشند .

9- منظور نويسندگان انگليسي و روسي و آثار آنها در خصوص انقلاب مشروطه ايران، از جمله ادوارد براون انگليسي و رينويف و ايوانف روسي. همچنين كتابهاي آبي و نارنجي است، و حال آنكه اسناد مهم آرشيوهاي انگليس و روسيه درباره حوادث مشروطه ايران مي توانست منعكس كننده حقايقي از چهره آن باشد، در حالي كه در تاريخ نگاري ايران بازتاب بسيار اندكي داشته است. دو مجموعه اي كه به نام كتاب آبي و كتاب نارنجي به فارسي ترجه شده تنها گزيده اي است از كوهي از اسناد خارجي در زمينه حوادث مشروطه ايران كه برخي حوادث و وقايع تلخ و دردناك پشت پرده با قلمي نيشدار و توهين آميز گزارشگران و نويسندگان هر كدام كوشيده اند نقش دولت خود را در حمايت از ملت ايران برجسته كرده و مثبت نشان بدهند و از اين بابت نيز منتي بر ملت ايران دارند، كه انقلاب مشروطه ايران با حمايتهاي بي دريغ دول غربي به خصوص انگليس و فرانسه به پيروزي رسيد، ولي ايرانيها قدر آن را ندانسته و حدود آن را رعايت نكردند و آن را از دست دادند .

10- منظور كتاب مرآت الوقايع مظفري و يادداشتهاي ملك المورخين، نوشته عبدالحسين خان سپهر است. اين كتاب با تصحيحات و توضيحات و مقدمه مرحوم دكتر عبدالحسين نوايي، انتشارات زرين، 1368 به چاپ رسيده. در مورد اين كتاب، مرحوم دكتر نوايي در مقدمه مرآت الوقايع مي نويسد: «اين نكته جالب است كه تواريخ مربوط به مظفرالدين شاه ناقص مانده است، از جمله افضل التواريخ فقط تا 1316 و منتخب التواريخ تا 1322 و مرآت الوقايع مظفري تا 1316 است و بقيه ندارد. يادداشتهاي ملك المورخين از سال 1320 تا چند ماه به مشروطيت و مرگ مظفرالدين شاه است؛ گويي روزگار نخواست براي او تاريخي تمام و كمال يادگار بگذارد .

اگرچه اطلاعات كتاب مزبور كامل نيست، ولي نكات تازه و مطالب سودمندي، در مورد بروز جنبش مشروطه در آن وجود دارد كه در ديگر منابع يافت نمي شود. به خصوص در مورد مهاجرت اول علما (مهاجرت صغري) و ايستادگي علما در مقابل عين الدوله و درخواست حكومت مشروطه و اقدام به تدوين قانون از روي قانون شرع .

11- منظور روزنامه خاطرات عين السلطنه (قهرمان ميرزا سالور) است، در 10 جلد، كه از سال 1299ق تا مهر 1324شمسي نوشته شده و بنا بر قول استاد ايرج افشار: روزنامه خاطرات عين السلطنهمفصل ترين خاطراتي است كه در زبان فارسي تاكنون نوشته شده است. اين خاطرات از روزگار ناصرالدين شاه (1299ق) آغاز و تا چند روز پيش از درگذشت نويسنده (9 مهرماه 1324ش= شوال 1364 قمري) به مدت 65 سال پايان مي پذيرد. اين خاطرات گنجينه اي از اطلاعات عصر، اخبار وقايع مملكتي، در واقع به مدت 65 سال بيشتر وقايع مملكتي و درباري و امور ديواني و ملكي و مدني و اجتماعي در آن آمده است. اين مجموعه 10 جلدي به كوشش مسعود سالور و ايرج افشار، توسط انتشارات اساتيد در 1374 به چاپ رسيده است .

12- منظور نسخه خطي تاريخ انقلاب ايران از ولد ميرزا نصرالله تفرشي است. اين كتاب به تحقيق معتبرترين منبع از آغاز جنبش مشروطه و عملكرد يكساله مشروطه از جمادي الاول 1323 لغايت 12 شعبان 1325 قمري مي باشد؛ در واقع اين كتاب 800 صفحه اي كه از طرف نويسنده به عنوان جلد اولتاريخ انقلاب ايران (تاريخ يكساله مشروطيت) نامگذاري شده خود شامل دو بخش يا دو كتاب مي باشد؛ مقدمه جنبش مشروطه، تاريخ يكساله مشروطه. بخش اول آن با عنوان تصحيح و تحشيه تاريخ انقلاب ايران موضوع پايان نامه كارشناسي ارشد راقم اين سطور بوده و در دسترس است .

كتاب مزبور در خبر نامه شماره دوم همايش يكصدمين سالگرد انقلاب مشروطيت مرداد 1328 معرفي شده و به زودي توسط مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر منتشر خواهد شد .

 

 13- خلاصه مذاكرات مجلس منبع معتبري است براي عملكرد نمايندگان مجلس و صورت گزارشهاي حوادث مملكتي كه به مجلس مي رسيد و بحث هاي مختلف و راه كارهاي مناسب براي اداره امور مملكتي پيشنهاد و بخشنامه مي گرديد. با مروري بر مذاكرات مجلس دوره اول ارزش و اعتبار آن آشكار مي شود. در اين خصوص رجوع كنيد به نظرات فريدون آدميت، ايدئولوژي مشروطيت، ص 16-17 .

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

در مورد جواب ستار خان به کنسل روسیه گزارشهای زیر دیده میشود

اول-

 ستارخان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست پرچم روس را خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در حمایت دولت روس قرار دهد گفت: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» [۶] امیرخیزی درکتاب خود جواب ستارخان را چنین آورده‌است: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمؤمنین باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» [۷]!» [۷]http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86
ستارخان که طرفداری مراجع تقلید شیعه را پشت سر خود می دید به ویژه حمایت های آیات ثلاث را مشاهده می کرد از حیث مبارزه تقویت روحی می شد و همواره می گفت من در پی اجرای احکام حجج و علمای نجف بخصوص آخوند خراسانی هستم. علمای نجف نیز در عصر استبداد صغیر تعدادی از علما و طلاب را برای تقویت جبهه تبریز به این ناحیه گسیل داشتند که مشهورترین آن ها آیت‌الله سید علی تبریزی مشهور به سید علی داماد بود که به همراه خود میرزا احمدخان عمارلویی و تعدادی دیگر را به همراه داشت.
 دوم-
اسماعيل امیرخیزی درکتاب خود جواب ستارخان را چنین آورده‌است: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمومنین باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!»
http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/44

سوم-
کسروى ديدار کنسول روس با ستارخان و پاسخ او به پيشنهاد کنسول روس را اين گونه آورده است:
«...... کنسول به ستارخان پيشنهاد کرد که بيرقى از کنسولخانه فرستاده و او به در خانه خود زده در زينهار دولت روس باشد .......
ستارخان چنين گفت:«جنرال کنسول من مى خواهم هفت دولت به زير بيرق ايران بيايد. من زير بيرق بيگانه نروم ..... »
کسروى بازگو نکرده است که اين سخن ستارخان را از کجا گرفته و از زبان چه کسى بازگو کرده است ليکن چون در تاريخ مشروطه اذعان دارد که از يادداشتهاى حاجى محمد باقر ويچوبه در کتاب بلواى تبريز بهره فراوانى برده است اين پرسش مطرح است که چگونه کسروى آورده نامبرده را درز گرفته است؟ تاريخنگارى بى غرضانه اقتضا دارد که نوشته حاجى محمد باقر ويچوبه را که همدوره ستارخان بوده است بازگو مى کرد و آنچه را در کتاب خود از زبان ستارخان آورده است نيز روشن مى کرد که از چه ماخذى گرفته 
http://www.shareh.com/persian/magazine/15_khordad/01/04.htm
کسروی مزدور رضا شاه و ایدئولوزی او بود.او خودفروشی کرد.حافظ صدها بار بیشتر از کسروی  کارهای خلاف ملایانی را که اسلام را وسیله ارتزاق و ناحق و ظلم کرده اند را افشا کرده است ولی کسروی دیوان را وی را در کتاب سوزان خود سوزانده است.در جایی که کتاب سوزی باشد انسانیت و دانش کم فروغ میشود.
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/25/597270003773.html

 

افشا - Blog - کسروی مزدور رضا شاه و مبلغ ایدئولوژی ایران باستانی وی



efsha.squarespace.com
Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.