ماهی‌های قرمز مصنوعی لابه‌لای آثار تاریخی چه می‌کنند؟ ه.شین دشتگل و حاجی فیروز ابداعی جدید است مربوط بدوره رضا شاه
Tuesday, March 18, 2014 at 12:37AM
افشا



هویت ساختگی برای ماهی قرمز: نمونه‌ای تازه از دستکاری در اسناد و آثار تاریخی

پیش از این، در چندین نوشتار دیگر به این نکته مهم اشاره شد که امروزه آسیب رساندن و تحریف و دستکاری در واقعیت‌های تاریخی، بیشتر به دست کسانی انجام می‌شود که خود را از دوستداران فرهنگ ایران و کوششگر پاسداری از آثار باستانی می‌دانند. اینان هرگاه که واقعیت‌های تاریخی را مطابق با خواست و مصلحت خود ندانند، بی‌محابا دست به تغییر و تحریف آن می‌زنند تا داده‌های تاریخی را به شکل دلخواهانه و مفیدی برای خود تبدیل کنند. گسترش چنین شیوه‌ای می‌تواند به مرور زمان آسیب‌هایی جدی به آیین و فرهنگ ایرانی وارد کند.

بتازگی نیز کسانی که می‌کوشیدند تا در برابر مخالفان آزار و قتل‌عام هزاران ماهی‌ قرمز، شاهدی تاریخی پیدا کنند و پیدا نکردند، مانند همیشه دست بکار یک تحریف هنری دیگر و دستکاری در یک اثر باستانی شدند. نمونه‌ای از همان آثار باستانی که آنان خود را پاسبان و حافظ آن می‌دانند.

این دستکاری تازه در اثری باستانی، عبارت است از پاک کردن نام و امضای هنرمند بزرگ ایرانی از میانه تصویر بشقابی مشهور در موزه برلین شرقی، و افزودن دو ماهی قرمز دلخواهانه بجای آن.

طرح اصلی بشقاب

طرح جعل‌شده همان بشقاب

این بشقاب به خاطر نگاره‌های کیهانی دوازده برج فلکی در پیرامون آن، و سبک خاص نگارگری آن، شهرت و اهمیت فراوانی در میان پژوهشگران نجوم باستانی دارد. تحریف کنندگان این نگاره و نیز منتشرکنندگان دوباره آن به اندازه‌ای از آگاهی‌های نجومی کهن و سنت‌های نگارگری ایرانی بدور بوده‌اند که نه تنها نمی‌دانسته‌اند در میان دوازده برج فلکی، اینچنین بر روی برج ماهی (حوت) تأکید نمی‌شود، بلکه در هیچ آوند باستانی دیگری، نقشی از یک ماهی سرخ دیده نشده است.

دستکاری دیگری که در نگاره‌های این بشقاب انجام شده، عبارت است از تغییر گردش راست به چپ حرکت برج‌ها، به گردش چپ به راست. عملی که موجب می‌شود بیننده این نگاره، آگاهی‌های نجومی ایرانیان را به اندازه‌ای اندک و ابتدایی بداند که حتی از توان تشخیص مسیر گردش برج‌ها نیز عاجز بوده‌اند.

هر اثر فرهنگی باستانی (به ویژه اثری بی‌همتا که دارای نام پدیدآورنده و تاریخ ساخت است) سندی ارزشمند برای پژوهش در بنیان‌های هنری و فرهنگی، و آیین‌های دیرین یک ملت کهنسال است. تخریب و تباهی مکرر و چندین باره آثار و تاریخ یک ملت، آنهم بدست کسانی که خود را دوستدار و نجات‌بخش و نگران آثار باستانی ایران می‌‌دانند، معنای خوبی در بر ندارد.

آگاهی از این دستکاری تازه را مدیون پژوهشگر گرامی تاریخ نقاشی ایران، خانم هلنا شین دشتگل هستم که روز گذشته در نامه‌ای مهرآمیز خبر انتشار مقاله‌ای از خود بنام «ماهی‌های قرمز مصنوعی در لابلای آثار تاریخی چه می‌کنند؟» در وب سایت رادیو زمانه را دادند. ایشان پیش از این نیز یادداشت ارزنده‌ای از نقاشی نوروزی استاد حسین شیخ را به خواهش این نگارنده نوشته بودند.  برای این هنرمند و پژوهشگر نقاشی ایرانی بهترین آرزوها را دارم.




ماهی‌های قرمز مصنوعی لابه‌لای آثار تاریخی چه می‌کنند؟

ه.شین دشتگل




گوناگونی آثار تاریخی و هنری ایران، سالیان متمادی مورد توجه جهانیان بوده است و امروز نیز نمایشگاه‌های گوناگونی از شکوه و جلال آنها در موزه‌های بزرگ جهان برپا می‌شود.

این آثار هنری، چونان سند تاریخی برای شناخت آیین‌ها و جشن‌های ایرانی، پوشاک اقوام و دیگر نشانه‌های زندگی و گرایشات فکری مردمی و شاهانه از اهمیت بسیاری برخوردار است. اما شیوه‌ی توصیف و شناسایی هنر ایرانی نکته‌ای است قابل تأمل.

برای مثال به دستکاری طرح بشقاب سفالی علائم نجومی اشاره می‌کنم. اصل این اثر در موزه برلین است. اما گاهی، مانند سهل‌انگاری‌های دیگری که در طرح‌های هنری و تاریخی انجام می‌شود، این طرح در سایت‌ها و رسانه‌های مختلف با دستکاری منتشر می‌شود، حتی در تارنماهایی که حامی میراث فرهنگی هستند.


نمونه‌ی بدیع از آثار هنری ایران، بشقاب سفالی تاریخ‌دار مزین به علایم نجومی و متعلق به اواخر سده دهم هجری قمری است که طرح‌های تزیینی آن به گونه‌ای مطلوب منطبق با برج‌های دوازده گانه‌، مصور شده است.

این اثر را که «عبدالواحد» در سال ۹۷۱ هجری قمری یا ۱۵۹۲ میلادی طراحی کرده است٬ در موزه اسلامی برلین شرقی نگه‌داری می‌شود.

رنگ‌آمیزی طرح‌های بشقاب با دو رنگ مایه‌ی آبی تیره و روشن بر زمینه سفید سفال و بدنه‌ی داخلی آن اجرا شده است که با اسلوب سفال‌های صفویه هماهنگی دارد. علاوه بر این در اواخرسده‌ی هشتم و عصر تیموریان٬ نفوذ «چینی‌های آبی و سفید» از کشور چین در دوره «یوآن» به آسیای میانه و ایران رواج داشته که باعث شده آرایش ظرف‌های سفالی آبی و سفید عصر صفویه توسعه و رونق فراوان یابد. بازتاب این دو رنگ در بشقاب سفالین ایران با طرح برج‌های دوازده گانه به وضوح این نکته را تأیید می‌کند.

دایره‌ی بزرگ مرکزی، مرکب از نقوش زینتی مُذهب است که همراه با عناصر نوشتاری در میانه‌ی بشقاب مشاهده می‌شود.

اطراف دایره مرکزی٬ مجموعه‌ای از ۱۲ دایره با فواصل یکسان قرار دارد که درون هریک منقش به یکی از صور برج‌هاست که از برج حمل (فروردین) در جهت گردش عقربه‌های ساعت آغاز شده است و به برج دوازدهم یا برج حوت ختم می‌شود. نماد برج حوت٬‌ دو ماهی است که به صورت سر و ته نقش‌پردازی شده است. (۱)

نکته‌ای که باعث تکرار این توضیحات شد، جایگزینی دو ماهی قرمز رنگ تصنعی به جای امضای هنرمند، در میان این بشقاب است. من به‌تازگی با تصویر به ظاهر تاریخی آن روبه‌رو شده‌ام و آن هم در تارنماهایی که در حفظ و احیای آیین‌های دیرینه‌ی ایرانی و پژوهش‌های ایرانشناختی، کوشا و حاضر هستند. ضمن اینکه چنین تصویری هرگز سابقه‌ی تاریخی نداشته است و اگر داشته با چُنین رنگ قرمزی تکرار نشده است.

این دو ماهی قرمزرنگ تصنعی برگرفته و رونگاری شده از نقش مرکزی سفالینه‌ی سبز رنگ دیگری است که با رنگ تیره بر مرکز متن سبزرنگ کاسه آذین شده و در بسیاری از کتاب‌های هنر ایرانی نیز به چاپ رسیده است. ( نگاه کنید به کتاب هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان)

بشقاب جعل شده

بشقاب اصلی در موزه

طرح ماهی با تنوع در مفاهیم نمادین در آثار هنری پیش از تاریخ تا دوران تاریخی ایران باستان، یکی از کهن‌ترین عناصر تصویری ایرانی محسوب می‌شود. نمونه‌های کهن در بازآفرینی نقش‌مایه‌ی ماهی در شکل‌بندی‌های انتزاعی و تزیینی با نمایش حالات اغرارآمیز در کاربرد شیوه‌ی خطی و بدون تجسم بعد سوم –به ویژه در اثر نقش مهرها وسفالینه‌های پیش از تاریخ- تا تصاویر آرمانی و اسطوره‌ای و الگوهای طبیعت گرایانه عهد هخامنشی و ساسانی و در دیگر ادوار تاریخی و سده‌های ایران عصر اسلامی، نمایانده شده است.

تصویر نقش ماهی با تأثیر از نماد صورت فلکی حوت، در ترکیبی متقارن برای تزئین سفال و پارچه و ... به کار رفته و بدون توجه به رنگ قرمز ماهی، تکرار شده است.

در عرصه‌ی نقاشی با زبان تصویری روایی و تزیینی، شکل و حرکت ماهی جدای از مفاهیم نمادین آن در دوران یاد شده، متناسب با سنت تصویری در هر عصر و هماهنگ با متن اثر، تجسم یافته است.
به این صورت، تأکید صریح بر رنگ قرمز ماهی اغلب با واکنش منفی هنرمندان روبه‌رو شده به طوری که در آثار هنری و تاریخی ایران مشاهده نمی‌شود.

همچنین، بازتاب نقش ماهی در تصویرگری نسخ خطی با واسطه‌ی متون ادبی، شایان توجه است. به نظر می‌رسد به‌کارگیری رنگ قرمز ماهی در صحنه‌هایی که «خضر و الیاس» در جست‌وجوی آب زندگانی مصور شده‌اند، برای بهتر دیده شدن آن در رنگ نقره‌ای یا رنگ آبی آب بوده است.

درادوار بعدی ودر نقاشی هنرمندان معاصر از تنگ ماهی وهفت سین ایرانی مانند نقاشی‌های علی اکبر صادقی، بارها نقش ماهی قرمز رنگ در تنگ ماهی و با در هم آمیختگی نقش برجسته‌ی پیکرهای هخامنشیان، ملاحظه می‌شود.

کوشش پژوهشگران

برای پژوهشگران آثاری هنری ، شناسایی درست اثر اهمیت محوری دارد.

این سند استثنایی تاریخ‌دار با رقم هنرمند اثر «عبدالواحد» از شاهکارهای صنایع هنری ایرانی به روزگار صفویه، چندین سده‌ی تاریخی را پشت سر گذاشته و با وجود آسیبی که در پیرامون لبه‌ی بشقاب سفالینه مشاهده می‌شود، ظرافتهای طرح‌های فلکی آن تا به امروز نیز نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.

این آثار فرهنگی به عنوان سند تاریخی از جایگاه ارزنده‌ای به خصوص در شناسایی و روند تاریخ هنر ایران برخوردار هستند و از شاهکارها و افتخارات آثار هنر ایرانی در موزه‌ها و مجموعه‌های دنیا محسوب می‌شوند.

خطا است که بدون پژوهش و در جهت زینت صفحات تارنماها یا کتابها با معرفی نادرست، بسیاری ازخوانندگان بی اطلاع را به اشتباه اندازیم و به حافظه آنان صدمه بزنیم و از تصاویری که تلفیقی از نقش‌مایه‌های چند اثر با فن امروزی و خوش آب و رنگ است، به عنوان سند تصویری و تاریخی استفاده کنیم. این آثار گرانبها جدای از ظرافتها و مهارتی استادانه که در پرداخت آنها به کار رفته، سالیان متمادی به دست
مجموعه‌داران، موزه‌داران و گروه‌های علمی و دیگر علاقه‌مندان به شناخت و تهیه آثار هنری گردآوری شده و محققان بی‌شماری برای شناخت آن کوشا بوده و هستند.

معرفی نادرست این قبیل آثار هنری همان قدر خطاست که قدمت سفالینه‌های پیش از تاریخ در ایران را با آثار سفالینه‌های دوره‌ی سلجوقی برابر بدانیم یا شناسایی کنیم. ارزیابی درست خوانش اثر هنری و ویژگی‌های سبک‌شناسی در تفکیک دوران هنری، می‌تواند تا حدی از آسیب‌شناسی مقدماتی و فراموشی این منابع ارزنده‌ی هنری وفرهنگی ایران، جلوگیری کند.

-------


جوانان خاوران و دلسوزی آنان بر ماهی قرمز نوروزی

چندی پیش، این افتخار دست داد تا به فراخوان انجمنی از دوستداران پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران، به نشست هفتگی آنان در فرهنگسرای خاوران رفته و سخنانی بگویم. با اینکه کم و بیش با چنین انجمن‌ها و گروه‌هایی آشنا هستم، اما آنان این انتقاد بر حق را نیز دارند که سخن چندانی در باره کوشش‌های آنان نمی‌گویم. در نشست‌ها، دیدارها و گفتگوهایی که با این دوستان انجام شد، آنانرا جوانانی پر شور، کوشا و واقع‌نگر دیدم. هر چند که ویژگی نخستین- یعنی پر شور بودن- در میان بسیاری از کوششگران انجمن‌های تاریخی دیده می‌شود، اما دو ویژگی سپسین- یعنی مطالعه فراوان و تلاشی منصفانه و بی‌طرفانه برای دستیابی به واقعیت‌های تاریخی- آنچنان رایج نیست و بیشتر رنگ و بوی شعارزدگی و بازگویی سخنان تکراری و احساسی را دارد. ویژگی تحسین‌برانگیز دیگر این دوستان در این است که به سادگی و بدون بررسی، تسلیم موج‌های جنجالی کسانی نمی‌شوند که می‌کوشند به چنین انجمن‌ها و جوانانی بقبولانند که تنها می‌باید نگران آن چیزی باشند که آنان آنرا قابل نگرانی و شایسته واکنش تشخیص داده‌اند.

این انجمن، وبلاگی نیز بنام کانون تاریخ ایران دارد که مدیر آن- آقای سینا پازوکی- همواره می‌کوشد تا هر چه بیشتر آنرا از شکل نخستین خود به درک و دریافت‌های تازه و مفید برساند. سینا در آخرین نوشته خود به گفتاری در تلویزیون و مقاله‌ای در روزنامه اعتماد که چارشنبه‌سوری را جشنی عربی دانسته بود، و نیز به افزوده‌شدن ماهی قرمز بر سفره هفت‌سین انتقاد کرده و ریشه آنرا به احتمالی در نام عربی ماهی (یعنی سمک) دانسته است.

این نگارنده نیز بر این باور است که گذاردن ماهی سرخ وارداتی (که حتی بومی ایران نیست) بر سفره هفت‌سین نوروزی در تهران و چند شهر بزرگ، به آیین دیرین ایرانیان نیست و در هیچیک از متون و منابع کهن ایرانی اشاره‌ای بدان نرفته است. حتی در نقاشی‌های سفره هفت‌سین که از عصر قاجاریان بجای مانده است و نیز در نقاشی معروف «هفت سین» از استاد حسین شیخ (۱۲۸۹ – ۱۳۷۰) متعلق به عصر رضاشاهی، نگاره‌ای از تنگ ماهی به چشم نمی‌خورد. امروزه نیز در کشورهای دیگر حوزه فرهنگ ایرانی (همچون افغانستان و تاجیکستان و دیگر سرزمین‌های آسیای میانه و قفقاز) و حتی در بسیاری از روستاهای ایران، چنین رسمی ناشناخته است. خوشبختانه در چند سال گذشته، بسیاری از پژوهشگران و فعالان محیط زیست، کوششی شایسته برای آگاهی به مردم بکار بسته‌اند که تا اندازه زیادی موفقیت‌آمیز بوده است.

سفره هفت‌سین نوروزی ایرانیان، آکنده است از نمادهایی برای زندگی آشتی‌جویانه بشری، پاسداشت پدیده‌های طبیعت و روابط متقابل انسان و محیط زیست. شکنجه و کشتار بی‌رحمانه هزاران هزار ماهی سرخ کوچک و بی‌گناهی که در زندان تنگ‌ها به بند بازیگوشی می‌افتند و به دست ما و به بهانه جشن و شادی ما از گرسنگی و بیماری می‌میرند، نه تنها آیین کهن و شناخته‌شده ایرانی نیست که خشونت و جنایتی غیر انسانی است. جنایتی که با سرمایه و تبلیغ سوداگران در مطبوعات و رادیو و تلویزیون نیز بدآن دامن زده شده است. نوروز ایرانیان هنگام اسطوره‌های کهن زایش و جشن نوزایی و گرامیداشت طبیعت است و نه یک «جشن مرگ»

 ...................................


 

-         آيا حاجي فيروز را مي‌توان به قبل از اسلام ربط داد؟

 

حاجي فيروز، شكل دگرگون‌شدة ننه نوروز يا بابا نوروز است. گونه اصلي آن كه در نواحي مختلف، روايي دارد، بي‌گمان آييني بسيار كهن براي آورنده پيام نوروزي و آورنده نويد سالي نيك است. اما شكل امروزين آن به سده معاصر مربوط مي‌شود.

 

-         آيا مير نوروزي ربطي به حاجي فيروز دارد يا شخصيت جداگانه‌اي دارد؟

 

مير نوروزي هم از ديگر نسخه‌هاي بابا نوروز است و كاركردهاي يكساني داشته است. اما تفاوت‌هايي اندك در گذر زمان بديهي است. براي نمونه، تاريخ‌نامه‌هاي سده‌هاي ميانه از پادشاهي يكروزه او به هنگام جشن نوروز ياد كرده‌اند كه بي‌ترديد گونه‌اي نمايش مطايبه‌آميز بوده و آنچنان كه برخي تصور كرده‌اند، بهيچوجه قدرت اجرايي نداشته است.

 

-         آيا لزوماً بايد براي حفظ سنت، صورت حاجي فيروز را سياه كرد و شعر «ارباب من» را خواند؟

 

با توجه به نمونه‌هاي كمي كه در بالا گفته آمد، دانسته مي‌شود كه شخصيتي كه بيشتر با نام حاجي‌ فيروز براي ما آشنا است، در نواحي گوناگون و با بهره‌گيري از ويژگي‌هاي اقليمي آن ناحيه، نام‌ها، پوشاك و نمايش‌هاي متفاوتي دارد و اتفاقاً در بيشتر نواحي، چهره او را سياه نمي‌كنند. از اين رو سفارش به سياه نكردن چهره حاجي فيروز، مغايرتي با سنت‌هاي ملي ندارد و حتي ترانه «ارباب من» نيز جز در تهران، در جاي ديگري بگونه اصيل شنيده نشده و پيداست كه سنتي ديرپا نيست كه نخواندن آن بي‌توجهي به باورها دانسته شود.

شهرت زياد حاجي فيروز با ويژگي‌هاي خاص و معروف آن در تهران و شهرهاي بزرگ نتيجه كاربرد زياد آن در تلويزيون و رسانه‌ها بوده و پژو‌هش‌هاي مردمي، نمونه‌هاي سنتيِ فراگير آنرا تأييد نكرده است. درست است كه تك تك اجزاي آن از نمونه‌هاي كهن برگرفته شده، اما تركيب نهايي و فعلي آن جديد است و حتي نام او نيز مانند ديگر نام‌هاي ياد شده بالا نشانه‌اي از ديرينگي در بر ندارد.

http://www.savepasargad.com/Articles/haji%20firuz.htm

 

Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.