شکست سیاست خارجی ایران در سوریه!
سیاست خارجی ایران در سوریه با شکست کامل روبرو شده است. بحران سوریه با طول بیش از دوسال، ده میلیون آواره، که یک سوم جمعیت و بیش از یک میلیون کودک آن کشور را در برمی گیرد، بیش از صد هزار کشته و هزاران زخمی بجای گذشته است. دامنه بحران از مرزهای سوریه عبور کرده و به لبنان، اردن و عراق نیز کشیده شده است. عربستان سعودی بیش از هرزمان دیگر در تغییرات سیاسی منطقه اثر گذار شده است. پشتیبانی ایران از رژیم خشونت طلب سوریه و حمایت عربستان سعودی از گروههای بیرحم جهادی خارجی، جنگ درون سوریه و منطقه را به جنگی بین شیعه و سنی تبدیل نموده است. اگرچه مهم است که دنیا بداند که چه دولت و گروهی از گاز شیمیایی در این بحران استفاده کرده است، اما مهمتر انست که بدانیم که بحران سوریه بجایی رسیده است که در آن از گاز شیمیایی استفاده می گردد. مدارک متعدد نشان میدهد که هر دو طرف، جهادیها و دولت بشار اسد قادر بوده و از گاز شیمیایی در این بحران استفاده کرده اند. بسیاری اعتقاد دارند که اینبار دولت اسد از این اسلحه کشتار جمعی استفاده کرده است. بجز آمریکا و اروپا، افراد و گروههای بی طرف و تا حدودی مخالف سیاست خارجی آمریکا در خاور میانه مانند رابرت فیسک، روزنامهنگار انگلیسی روزنامه استقلال انگلیس، اعتقاد دارند که اسد اینبار از گاز سمی استفاده کرده است.
رژیم ولایتمدار که در این بحران رژیم دمشق و اسد را بخاطر مخالفت با اسرائیل حمایت کامل نموده است و مردم سوریه را که با اسد به مخالفت برخاسته اند تروریست میخواند، امروز نه تنها در منطقه منزوی گردیده و دوستانی نظیر ترکیه را از دست داده است، بلکه پس از ده بیلیون دلار کمک به رژیم اسد در بیش از دوسال گذشته و ارسال راکت و اسلحه که به کشتار هزاران انسان انجامیده است، رژیم اسد را در ورطه شکست میبیند. رژیم ولایتمدار که میخواست رژیم اسد را پایدار بر حکومت سوریه ببیند، میداند که چنین آرزوی هرگز قابل تصور نمیباشد. بهترین سناریو تقسیم سوریه به سه منطقه در صورت ماندن بشار بر قدرت خواهد بود.
دستگاه سیاست خارجی دولت جدید ایران بجای درس گرفتن از این بی بصیرتی مطلق در سیاست خارجی ایران، با تعجب بسیار در چند روز گذشته تلاش نموده است تا دولت بشار اسد را از این جنایت بزرگ مبرا بداند. اگرچه هنوز بطور قاطع نمیتوان گفت که چه کسی مرتکب این جنایت بزرگ شده است، اما جدا نمودن دولت بشار از این جنایت هولناک نه کاریست اخلاقی و نه در جهت منافع ایران، زیرا اسد بزرگترین منابع گازهای سمی را در خاورمیانه دارا بوده و در طول این بحران و سی و شش باری که بطور محدود از این گازها استفاده شده است، بدون شک از آنها استفاده کرده است. آقای ظریف استدلال میکند که ۹ ماه پیش دولت ایران در زمان احمدینژاد سفارت سویس در تهران را از حمل مواد شیمیایی به سوریه مطلع نموده است. اما سوال اول در این رابطه اینست که هیچکس نمیداند که دولت احمدینژاد در این رابطه به چه اندازه راست گوست. آیا احتمال آن هست که دولت احمدینژاد با سوابق گذشته در جلوه دادن حقیقت میدانسته و یا مطلع گردیده که دولت بشار از این گازها استفاده میکند و برای اغفال جامعه بین الملل از طریق این نامه و مدارک آقدام کرده باشد. هیچ کسی نمیتواند شک کند که دولت در زمان احمدینژاد برای برد در میدان سیاست از ساختن هر دروغی ابا نداشت. در مناظره تلویزیونی بین او و میر حسین موسوی، وقتی که موسوی به او گفت که دستگیری ملوان های انگلیسی یک شرمساری برای سیاست خارجی ایران بوده است، با گستاخی تمام به او جواب داد که بدنبال این حادثه دولت انگلیس از ایران معذرت خواهی نموده و این آبرویی برای ایران بشمار میرود. دولت انگلیس از ایران هرگز معذرت خواهی نکرده بود، هم احمدینژاد میدانست دروغ میگوید و هم آقای خامنهای. اما مصلحت نظام ولایتمدار بر شکست موسوی و خرید آبرویی ولو به دروغ برای احمدینژاد و نظام میبود.
ایران در حال حاضر با شرایطی در سوریه روبروست که فرجامی بجز شکست نداشته و ندارد. بزرگترین شرمساری برای این سیاست که با بی بصیرتی مطلق رهبری و دستگاه سیاست خارجی کشور شکل گرفته است، آغشته شدن دست ایران به خون هزاران بیگناهی ست که در این جنگ کشته شده و میلیونها انسانی ست که از سر زمین خود آواره شده اند. ننگ و شرم این سیاست هرگز نمیتواند طراحان این سیاست را از این خطای بزرگ مبرا نماید. برای سال ها ایران و ایرانی میبایست بار این شرمساری و بی اخلاقی انسانی و دینی را بر دوش خود حمل نماید.
دولت جدید ایران و آقای روحانی بدون شک اثرات این بی خردی را در سیاست خارجی ایران خوب می دانند. راه بیرون رفت از این بحران سیاستی است که منافع ملی سوریه و ایران و منافع انسانی مردم سوریه را کاملا مورد ارزیابی و شناسایی قرار دهد. حمایت از اسد و دولت او کوبیدن آب در آونگ میباشد. دولت او نه حقانیت و نه توان آنرا دارد که از تمامیت ارضی کشور و منافع انسانی مردم خود دفاع نماید. سیاست خارجی ایران میبایست بر پایه یک صلح پایدار با حضوردو طرف برای مذاکره بدون اسد قرار گیرد. اگر دولت اسد از طریق مسلحانه سقوط نماید، گروههای خشونت طلب و بیرحم جهادی خارجی با حمایت دولت عربستان کوشش میکنند که نفوذ خود را در این کشور بهر قیمت حفظ نمایند. این نفوذ آغاز درگیریهای جدید در سوریه و از دست رفتن منافع ایران در این کشور میباشد. مذاکره با گروههای مخالف که مردم سوریه را نمایندگی مینمایند، این فرصت را به دولت آینده در این کشور خواهد داد تا به پایه گذاری دولتی به نمایندگی همه مردم سوریه همّت گمارد. چنانچه ایران در این چهارچوب کوشش نماید و به تلاش برای یک مذاکره جدی و صلحی پایدار همّت گمارد، نه تنها با دولت آینده سوریه می تواند روابط خودرا حفظ کند که به تقلیل جنگ بین شیعه و سنی، آن چیزی که عربستان به آن دامن میزند، کمک نماید. منافع ملی ایران در سوریه با رفتن اسد، مذاکره با مخالفین و ایجاد دولتی مردمی گره خورده است نه با حمایت از دولتی مستبد که به جنایت علیه بشریت در کشور خود اقدام نموده و محکوم شده است.
مهدی نوربخش