نجات ایران در بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی است، یعنی براهی که عقب ماندگی های علمی و اقتصادی را از بین ببرد. پیاده کردن این راه حل در سطح آرمانی وظیفه ماست و در سطح عمل گرایی هم اگر بتوانیم به این راه نجات بخش نزدیکتر شویم بشرطی که این طرق عملگرایی سدی در برابر آرمانگرایی این راه نجات بخش نباشد، مقبول خواهد بود.این که روحانی آدمی ارتجاعی است شکی در آن نیست منتها این آدم ارتجاعی در ظاهر زور را بکار نمیبرد و بلکه با روشهای بظاهر پسندیده و پنهان اهداف خود را پیاده میکند.نمیاید در خیابان بایستد و چماق بکشد ولی در مقام دولتی کارش باز هم سرکوب است و پنهان تر این سرکوب را انجام میدهد.در قیاس با احمدی نژاد یک پله بهتر است ولی با ز هم از او ما نمیتوانیم بخواهیم که ما را بدمکراسی برساند اصولا آخوند با دمکراسی از یک جنس نیست و حتی میرحسین هم این کاره نبود.اگر ملت توانسته باشد از تنش بین نیروهای مافیایی بنفع خود استفاده کند بد نیست ولی یادش نرود که این ملت هم چنان زیر سلطه آن مافیاهای زمان احمدی نژاد است و هدف ما ملت ایران بیرون آمدن از زیر سلطه مافیاست.پس هدف اصلی رسیدن بدمکراسی است از طریق اشاعه اطلاعات و دانش لازم بتوده ها . هدف ما در این دوره بایدافشای نیروهای ارتجاعی جامعه و نشان دادن راه دمکراسی است هدف ما در این موقع نشان دادن اقتصاد دلالی و مزدوری نظام اسلامی برای ارتجاع جهانی و شرکت این حکومت ملایی در استثمار نوین اقتصادی بنفع ارتجاع جهانی است مثل همان کاری که سلسله پهلوی کرده است.این مزدوری حکومت ملایان از طریق ضدیت با اقتصاد تولیدی و تشدید اقتصاد دلالی بر اساس واردات است کاری که دولت خاتمی هم شدیدا میکرد و با تولید ضدیت داشت ولی ضدیت با
تولید در دولت احمدی نژاد خودکفایی گندم را از بین برد گر چه این خود کفایی در تولید گندم در دولت خاتمی فقط مدتی محدود بر قرار بود
و آن هم برای بستن دهان منتقدین بود.زیرا این دولت خاتمی بعنوان مثال فقط چهارهزار میلیون دلار از امارات جنس وارد کرده بود و یک هزار و دویست میلیون دلار بطرف اماراتی سود رسانده بود که حتما زد و بند داشته است تا پولی به خودش برسد حالا رشوه بوده است یا کمیسیون.
میدان مبارزه فقط روزهای رای گیری نیست ما هدفی داریم و موانعی بر سر راه هدف ما که تشکیل حکومت دمکراسی بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی است ، وجود دارد.ما باید همواره سعی کنیم این موانع را بر طرف کنیم.چون تعداد موانع زیاد است کارهایی که ما هم باید انجام بدهیم زیادتر خواهد بود. هر روز ما باید بر ای از بین بردن این موانع صرف شود.ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی همسو با آن ارزشهایی درست و عقلانی وعلمیند و با تبلیغ این ارزشها نه تنها ما از خرافات دور میشویم بلکه مردم را بسوی عقلانیت آزاد و رها و خود محور هم هدایت میکنیم این راهی است که بنفع همه ایرانیان و حتی بشریت است.ما در این راه چیزی را از دست نخواهیم داد. دیکتاتور و چرایی قدرت مند شدن هم مسایلی است که باید از بین برداشته شود.همه این کارها نیاز بهمدلی و همکاری و خرد جمعی دارد ونیاز به اتحاد و تشکیل آلترناتیو دارد و باید کار سازمانی باشد ولی ما در تمام سطوح مسئله داریم که با خرد جمعی باید از این مسایل حل شود
تا اکثریت مردم ایران باورهای ضد حقوق بشری دارند و مزین به ارزشهای حقوق بشری نشده اند تا مسمومیت باورهای ملی و دینی را در درون خود از بین ببرند این رژیم را نمیتوان بدمکراسی با براندازی تغییر داد ولی این احتمال است با دخالت خارجی استبداد دیگری بر ایران حاکم شود
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/2/774975790655.html