از افشا
با تنگ تر شدن حلقه خودی ها دزدان ثروت و قدرت جامعه به افشای آنچه که که کرده اند روی میآورند.کسانی قاتلان هزاران فرزند مبارز وطن را در راه مبارزه برای حق و رفاه مردم هستند حالا کوشش میکنند خود را بمردم نزدیکتر نشان دهند زیرا دیگر در قدرت و در چپاول ملت سهمی ندارند و فکر میکنند حالا از توده مردم هستند که باوری سخیف است.در زیر به اعترافاتی از زذالتها و تقلبات اوباش غاصب مقامات حکومتی می پردازیم
____________________________
ناگفتههای مشاور کروبی از جزئيات تقلب در انتخابات ها:پس از شمارش يک سوم آراء جنتی شخصا دستور دستکاری در آراء را داد/باهنر،قاليباف،پورمحمدی..همه جزئيات تقلب ها را ميدانند و مجبور به اعتراف خواهند شد
کلمه � حسين ناصری نيا:
سخنان اخير محمدرضا باهنر، واکنش های بسياری را برانگيخت. ادعاهای دروغين او درباره رای کروبی و برخی مسئولان ستاد او، در کنار اعتراف وی به تقلب و دستکاری آرا در انتخابات مجلس، از جمله نکات بااهميتی بود که در فضای سياسی کشور بازتاب داشت.
اکنون اسماعيل گرامی مقدم در مصاحبه با کلمه، به اين اظهارات واکنش نشان داده و ضمن بيان ناگفته های بسياری از تقلب های انتخاباتی ساليان گذشته، وزارت کشور دولت احمدی نژاد را به مهندسی چند انتخابات اخير و دست بردن در آرای مردم متهم کرده است.
اين نماينده سابق مجلس برای اين ادعای خود نيز شواهد متعددی را ذکر کرده و از جمله در خصوص انتخابات گذشته مجلس، به ارائه مستندات آماری آشکاری پرداخته است که نشان می دهد عدد مشارکت در انتخابات واقعی نيست و روی نمودار برده شده و مسئولان دولتی حتی اين کار را هم با ناشی گری انجام داده اند و درصدهايی که اعلام کرده اند به تنهايی نشان از دستکاری شدن اعداد و ارقام دارد.
وی همچنين خاطره های خواندنی متعددی را درباره انتخابات دوره های مختلف بيان کرده و برنامه جريان مدعی اصول برای تغيير قانون انتخابات را نيز نشانه ای ديگر حاجی از اعتراف به تقلب دولت در چند انتخابات اخير دانسته است. او همچنين از باهنر پرسيده است وقتی خود او دولت هم جناح خود را به تقلب متهم می داند، چطور انتظار دارد اصلاح طلبان و منتقدان بپذيرند در حالی که نمايندگان نامزدهايشان از شعب رای گيری اخراج شدند و تمامی سيستم ارتباطی پيامک ها قطع شده است، و مسئول اجرای انتخابات هم که آنها را نه تنها منتقد بلکه دشمن می خواند، به همان نسبت دستکاری آرای مورد اعتراف باهنر به دستکاری آرای نامزدهای اصلاح طلب اقدام نکرده باشد؟!
مشروح گفت و گوی کلمه با اسماعيل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و نماينده مجلس هفتم، پيش روی شماست:
در روزهای گذشته آقای سيد مصطفی تاج زاده در نامه ای که به همسرشان نوشته بودند، به دستکاری آراء انتخابات و جا به جايی آرای آقای عليرضا رجايی با حداد عادل اشاره کرده بودند. ظاهرا جناب عالی در زمان برگزاری انتخابات مجلس ششم، عضو کميته مرکزی بازرسی انتخابات کشور بوديد. آيا در جريان اين جابه جايی هستيد؟
ضمن تقدير و تشکر از جنابعالی و همکارانتان در مسئوليت سنگين رسانه اي، بايد عرض کنم همزمان با پذيرفتن بازشماری آراء يک سوم صندوق های تهران توسط شورای نگهبان و وزارت کشور، اينجانب با حکم آقای موسوی لاری وزير کشور وقت به عنوان بازرس ويژه در بازشماری آرای تهران در سايت شمال تهران منصوب و مستقر شدم و با ديگر همکارانم ناظر بر روند بازشماری آراء توسط نمايندگان هيئت های اجرائی و هيئت های نظارت بوديم. در آن يک هفته که شبانه روز در سايت فرمانداری شميرانات مستقر بوديم، آنقدر دقت عمل اعضای ناظرين ومجريان از حساسيت بالايی برخوردار بود که برخی از صندوق های پرحجم را گاهی تا سه مرحله شمارش مجدد می کردند و اين روند در سايت جنوب که در شهر ری مستقر بود نيز با همين کم و کيف ادامه داشت.
روند بازشماری آرا همچنان ادامه داشت و خاطرم هست درحالی که يک چهارم صندوق های تهران بازشماری شده بود و به سمت اتمام يک سوم صندوق ها پيش می رفت، نتايج بازشماری ضمن اينکه دلالت بر صحت شمارش آراء درمرحله اول را داشت، آراء آقای عليرضا رجايی افزايش يافته بود و اين گزارش ها به طور مرتب توسط نمايندگان شورای نگهبان به آقای احمد جنتی گزارش می شد؛ تا اينکه همانگونه که آقای مصطفی تاج زاده در نامه اخيرشان به درستی اعلام کردند، دبير شورای نگهبان به طور يکطرفه دستور توقف بازشماری آراء را دارند و سپس با ابطال ۷۰۰ هزار رای مردم تهران، جابه جايی های نفرات آخر ليست به دلخواه شورای نگهبان تغيير کرد.
در تمامی جلساتی که تا ماهها به صورت مشترک ميان هيئت های اجرائی و شورای نگهبان وجود داشت و ما هم به عنوان بازرسان انتخابات شرکت داشتيم و حتی کار به کميسيون اصل ۹۰ مجلس کشيد، همواره مسئولين سايت شورای نگهبان بر صحت انتخابات در شمارش اوليه تاکيد می کردند و هرگز بازشماری آراء را نيز مورد کوچک ترين ترديد قرار نمی دادند. در حقيقت آقای تاج زاده قربانی مسئوليت پذيری و حفظ امانت داری دردفاع از رای ملت شد و از خدمات دولتی تعليقش کردند.
آقای کدخدايی سخنگوی شورای نگهبان درمصاحبه خود مدعی شده اند که دولت و وزارت کشور مجری انتخابات نيست. نظر شما در اين خصوص چيست؟
راستش من خيلی تعجب کردم که چرا آقای کدخدايی اين اظهار نظر را کرده است و کمی هم به اصل خبر شک کردم و به همين دليل اصل مصاحبه ايشان را مجددا مطالعه کردم، اگر واقعا ايشان نمی دانند هيئت های اجرائی به پيشنهاد فرمانداران و استانداران برای اجرای انتخابات به هيئت های نظارت معرفی و سپس با حکم فرمانداران و استانداران به اين سمت منصوب می شوند، وای به حال شورای نگهبانی که سخنگوی آن فاقد حداقل اطلاعات درباره فرايند انتصاب مجريان انتخابات است و يا در جهت کتمان سازی حقايق اظهار نظر می کند!
روشن است که وزارت کشور نه تنها به عنوان مجری انتخابات مسئوليت لجستيک انتخابات را دارد، بلکه به عنوان مجری مسئول برگزاری انتخابات علاوه بر تعيين هيئت های اجرائي، نمايندگان فرمانداران به عنوان رئيس هرشعبه اخذ رای توسط فرمانداران انتخاب می شود.
تحليل شما از اينکه برخی در جريان مدعی اصول گرايی قصد تغيير قانون انتخابات را دارند، به نحوی که ديگر وزارت کشور مسئول اجرای انتخابات نباشد، چيست؟
خوب مسلم است که آفتاب آمد دليل آفتاب، قريب به اتفاق مسئولين حکومتی چه در مجلس و چه در شورای نگهبان به دليل اشراف بر روند تخلفات گسترده انتخاباتی در سه انتخابات گذشته که توسط دولت احمدی نژاد به اجرا در آمده، هيچ اعتمادی به اين مجری ندارند.
خود من به خاطر دارم پس از انتخابات شورای سوم و مجلس هشتم به آقای مهندس باهنر عرض کردم اين شتری است که روزی بر در خانه شما اصولگرايان نيز خواهد نشست. اما چرا می گويم آفتاب آمد دليل آفتاب؟ به اين دليل که سماجت و پيگری جدی مسئولين حکومتی برای تغيير مجری انتخابات، يک دليل قطعی بر درستی اعتراض معترضان انتخابات سال ۸۸ به وقوع تقلب در انتخابات گذشته بوده است. در واقع امروز شعار رای من کو با ادبيات سياسيون جناح اصول گرا به شعار تغيير مجری انتخابات تغيير شکل يافته است.
اين اعتراف بخش هايی از حاکميت به تقلب در انتخابات پيشين که در تغيير طرح مجری انتخابات کاملا مستتر است، جنبه سهوی يا اختياری ندارد بلکه کاملا جنبه اجباری و انتخابی دارد؛ به اين معنی که اگر اين هزينه را، يعنی اعتراف به تقلب در انتخابات توسط بخش هايی از حاکميت را در قالب تغيير مجری انتخابات، امروز پرداخت نکنند فردای روز انتخابات رياست جمهوری يازدهم بايد شکست از نامزد مورد علاقه و مورد حمايت آقای احمدی نژاد را بپذيرند و يا در خيابان ها فرياد بزنند رای من کو؟!
شما به عنوان سخنگوی جناب آقای کروبی در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری به طور طبيعی با رئيس ستاد انتخابات يعنی غلامحسين کرباسچی به طور مدام در تماس و ارتباط بوده ايد. سخنانی که اخيرا به نقل از محمدرضا باهنر منتشر شده، در خصوص ربط رئيس ستاد انتخابات آقای کروبی به رجال سياسی بودن يا نبودن آقای کروبی را چگونه ارزيابی می کنيد؟
چند نکته را بايد عرض کنم. نکته اول؛ اينکه آقای کرباسچی به آقای کروبی رای نداده يک دروغ بزرگ است و دليل اين دروغ هم خيلی روشن است. عاملين تقلب در انتخابات سال ۸۸ به دليل باوراندن رای ساختگی آقای کروبی ناگزير بودند پروژه توطئه ای را عليه آقای کرباسچی پی ريزی کنند، به همين دليل درست بعد از انداختن رای آقای کرباسچی که به شهادت بسياری از دوستان که همراه ايشان بودند کاملا مخفی بود، سايت های منتسب به جريان دولت اين دروغ شاخ دار را در رسانه های خود انعکاس دادند.
نکته دوم؛ اينجانب به عنوان سخنگو و مشاور آقای کروبی که از اوايل اسفند ماه سال ۸۷ کارم را با آقای کرباسچی به طور دائم به مدت ۴ الی ۵ ماه يعنی تا شهريور ماه سال ۸۸ آغاز کردم، شاهد بودم که آقای کرباسچی در مقام رئيس ستاد انتخابات شبانه روز سر از پا نمی شناخت و تعداد پرشمار سفرهای ايشان به مناطق مختلف کشور برای سخنرانی به حمايت از آقای کروبی که به طور مدام هم متن آنها روی سايت ها قرار می گرفت، تعداد مصاحبه های آقای کرباسچی با مطبوعات و رسانه ها، تعداد جلسات ايشان با گروه ها و تشکل های سياسي، صنفی و اقوام همه و همه نشان می دهد ايشان با تمام وجود مردانه به نفع آقای کروبی وارد عرصه انتخابات شد. مگر می شود باور کرد دبيرکل حزبي، علی رغم پرداخت هزينه های سنگين وارد حمايت از نامزدی در انتخابات بشود و اين همه ناروا و ناسزا بشنود و آن وقت به نامزد مورد حمايتش رای ندهد؟!
نکته سوم؛ اگر حتی به مانند ذهن مسموم آقای باهنر، سياسی هم به مسئله نگاه کنيم، بدان معنی که آقای کرباسچی تمايل داشته است آقای موسوی رای بياورد و با کابينه ايشان همکاری کند! خوب مسلما عقل سياسی دراين شرايط هم ايجاب می کند رئيس ستاد انتخابات به نامزدی آقای کروبی رای دهد تا قدرت چانه زنی نامزد مورد حمايتش افزايش يابد.
چهارم؛ ميزان کسب آراء واقعی هر نامزد، مديريت رئيس ستاد انتخابات را نشان می دهد. چگونه ممکن است فردی به مانند آقای کرباسچی از اين مهم غافل شده باشد و چگونه می شود باور کرد که ايشان اقدامی عليه آبروی مديريتی خود و سوابق خود کرده باشد؟
پنجم؛ رجال سياسی بودن آقای کروبی هزار و يک دليل دارد که من ناگزيرم به همان دليلی که آقای باهنر می گويد آقای کروبی با انتصاب آقای کرباسچی رجال سياسی بودن آقای کروبی زير سوال است اشاره کنم. بايد عرض کنم آقای مهندس باهنر! همين که آقای کروبی مديری را به عنوان رئيس ستاد انتخابات خود منصوب کرد که مديريت عالی او در شهرداری تهران تاکنون تجربه نشده است و به تعبير بسياری از متخصصين امور شهرداری بايستی مجسمه او را به طلا گرفت، حقيقتا آقای کروبی با اين انتصاب مهر ديگری برپرونده رجال سياسی خود زده است.
ششم؛ خوب است همکار محترم بنده در مجلس هفتم وقتی مصاحبه می کنند قبل از ارائه آمار حداقل به اينترنت مراجعه کنند و اعداد و ارقام را به درستی استخراج کنند تا کمتر پرت و پلا بگويند! جهت اطلاع آقای باهنر عرض می کنم آقای کروبی در انتخابات نهم ۵ ميليون و صدهزار رای و آقای احمدی نژاد ۵ ميليون و ششصد هزار رای آورده بودند.
کلام آخرم به ايشان اين است که قدری به سخنان و سفارش های پيشوايان دينی نظير امام حسين (ع) توجه داشته باشند که در ميدان کارزار فرموده اند: اگر دين نداريد حداقل آزادمرد باشيد.
آقای باهنر! اين چه انصاف و مردانگی است که شما به خرج می دهيد و اين چه هنری است در حالی که آقای کروبی ۲۰ ماه است در حصر خانگی است و قادر به دفاع از خود نيست، عليه او اظهار نظر می کنيد؟
آقای باهنر در همين مصاحبه مدعی است خود او نفر پنجم انتخابات دوره نهم بوده است و به واسطه دستکاری به رتبه ۲۵ تنزل يافته است. چرا اينک ايشان مدعی اين تقلب در اين انتخابات شده است؟
من از آقای باهنر اين سوال را دارم؛ شما که همه اصولگرا هستيد و صرفا به دليل نقدهای کوچکی که به آقای احمدی نژاد داشته ايد، معتقديد دستگاه اجرايی او در انتخابات رای شما را به طور فاحش جابه جا کرده است، آن هم در حضور اعضای شعب اخذ رای که اکثريت آن از حاميان شما هستند! پس چگونه ما باور کنيم با همين استدلال شما و در حالی که نمايندگان نامزدهای ما از شعب رای گيری اخراج شدند و تمامی سيستم ارتباطی پيامک ها قطع شده است، و مسئول اجرای انتخابات هم که ما را نه تنها منتقد بلکه دشمن می خواند، به همان نسبت دستکاری آرای شما به دستکاری آرای نامزدهای اصلاح طلب اقدام نکرده باشد؟!
بله، سخن آقای باهنر درخصوص جابه جايی رايش کاملا درست است، و هر تحليلگر انتخاباتی در يک محاسبه ساده به سطح معنی دار رای آقای باهنر با تقريب کمتر از يک هزارم دست می يابد که پنج نفر اول دو ليست در صدر ليست قرار گرفته اند اما فقط يک نفر يعنی آقای باهنر به رتبه ۲۵ کوچ کرده است که همه می دانند آقای باهنر جايگاه مجلسی اش حتی از آقای حداد عادل هم برتر است.
اما من به آقای باهنر عرض می کنم برادر محترم! نه تنها آراء شما در مجلس نهم جابه جا شده بلکه آراء ليست آقای مطهری نيز جابه جا شده است، مگر می شود در غياب اصلاح طلبان حاميان اصولگرايان از ميان سه ليست اصلي، از هر دو ليست تقريبا“ ۱۵ نفر انتخاب کنند و از ليست سوم صرفا سرليست را انتخاب کنند!
خير، برادر عزيز! از آقای علی مطهری ترسيدند و رای او را اعلام کردند، ولی از ياران علی مطهری که جملگی منتقدان آقای احمدی نژاد بودند نگرانی وجود نداشت به همين دليل در خصوص افرادی نظير حميدرضا کاتوزيان که از منتقدان جدی دولت بود، به همين ميزانی که در رای شما دستکاری شد در رای ايشان نيز دستکاری شده است و خوب است بيش از اين جرات به خرج دهيد و به جای اينکه به موضوعات بی اساس و دروغ پراکنی ها بپردازيد، از حقوق ضايع شده ی ديگر همکارانتان دفاع کنيد.
درباب انتخابات مجلس نهم هم خوب است يک نکته را به آقای باهنر و همفکران ايشان يادآوری کنم و آن اين است که دستکاری در انتخابات نهم محدود به موردی که آقای باهنر و يا مواردی از اين دست نمی شود، بلکه دستکاری در افزايش کل آراء تا ۶۴% نيز مشهود است.
آقای باهنر! رشته تحصيلی شما مهندسی است و خوب به خاطر داريد در دروس پايه و تخصصي، هنگامی که دانشجويان نمراتشان از ۵۰% به پايين کاهش می يابد، اساتيد مربوطه به ناچار نمره هر دانشجو را با يک ضريب ثابت مثلا ۳۰% روی نمودار و منحنی می برند. در انتخابات مجلس نهم با عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات، آراء ماخوذه به مانند نمرات دانشجويان به زير ۵۰% کاهش يافت و در اينجا وزارت کشور در جای استاد نشست! و کل آراء هر حوزه انتخابيه را با ضريب ۳۰% روی نمودار برد، بی آنکه توجه کند استاد وقتی نمرات را روی نمودار می برد برايش مهم نيست که چند درصد به کل نمرات اضافه شده است، و درست اين اشتباه را وزارت کشور در انتخابات نهم انجام داده است و به همين دليل وقتی که آراء ۳۱ استان را بر اساس اعلام سايت وزارت کشور با هم جمع می کنيم و متوسط مشارکت را محاسبه می کنيم، ميزان مشارکت ۷۹% به دست می آيد نه ۶۴% زيرا وزارت کشور مجريان و ناظرين اين خطای بزرگ را انجام داده اند و تصور کرده اند اگر مشارکت ۳۴% را با ضريب ۳۰% روی نمودار ببرند ۶۴% مجموع آراء می شود، درحالی که توجه نکردند توزيع اين ۳۰% منجر به افزايش درصد آراء در کل استانها می شود و بدين ترتيب نسبت درصد کل استانها ۷۹% می شود.
البته از اعداد و ارقام که خارج شويم، سوالات ديگری هم مطرح می شود؛ از جمله اين که نظامی که ادعا می کند ۶۴% مردم را پس از انتخابات پر مسئله ی سال ۸۸ به پای صندوق رای آورده است! چه نيازی دارد و چه هراسی دارد که بايد اين همه زندانی سياسی داشته باشد، رهبران جنبش سبز در حصر خانگی باشند، آب بازی جوانان در پارک ها تحمل نشود، اعتراض مردم استان های آذربايجان در حمايت از محيط زيست به خشونت کشانيده شود، حمايت خودجوش مردم از زلزله زدگان به يک مسئله امنيتی تبديل شود، مراسم های دعای کميل که برگزار کنندگان آن از منتقدين هستند به تعطيلی کشانيده شود و � در يک کلام چه نيازی به اين همه فشار محدوديت بگير و ببند است؟
استنباط شما از اظهارات برخی از اصولگرايان درخصوص تغيير مجری انتخابات چيست؟ و آيا در آينده نيز احتمال می دهيد افراد ديگری از جناح اصولگرا زبان به اعتراف درخصوص دستکاری انتخابات بگشايند؟ و خود شما در اين باره اطلاعاتی داريد که به افزايش آگاهی های عمومی کمک کند؟
بله، من باور دارم چه دير و چه زود، چه امروز و چه فردا، چه در پيشگاه ملت و چه در پيشگاه الهي، روزی آنهايی که شاهد روند تخلفات و تقلب ها در انتخابات برگزار شده توسط دولت های نهم و دهم سکوت اختيار کردند روزی زبان به اعتراف های سنگين خواهند گشود؛ از جمله آقای محمدباقر قاليباف (فارغ از اينکه ايشان را مديری لايق و شايسته می دانم) روزی ناگفته های انتخابات نهم و دستکاری در نتايج انتخابات شوراهای سوم را خواهد گفت. همين آقای باهنر نيز روزی آنچه بر انتخابات شورای سوم، مجلس هشتم در تهران و آنچه در انتخابات دهم رياست جمهوری گذشت را با تمامی جزئيات می داند و خواهد گفت، آقای مصطفی پورمحمدی (وزير سابق کشور) بهتر از هر کسی در جريان روند مهندسی آراء توسط مديران زيرمجموعه خود قرار دارد و او روزی بايستی از رمز و رازهای مهندسی انتخابات پرده ها بردارد و سخن ها بگويد. من در اينجا گوشه ای از آنچه را که خودم شاهد بودم و مربوط به انتخابات شوراهای سوم می شود، برايتان بازگو می کنم.
پس از اعلام پايان مهلت رای گيری در حوزه انتخابيه تهران، در زمانی که انتخابات شوراهای سوم و انتخابات مجلس خبرگان همزمان برگزار می شد، اينجانب و تعدادی از نمايندگان اصلاح طلب پس از مشاهده ی جابه جايی غير قانونی صندوق های رای به سايت های پنجاه گانه که از قبل تعيين شده بود، به عنوان اعتراض به وزارت کشور مراجعه کرديم و با آقای ثمره هاشمی معاون سياسی وقت و رئيس ستاد انتخابات و آقای موسی پور معاون پارلمانی وقت وزارت کشور ملاقات کرديم. پس از اعتراض ما به روند شمارش آراء که کاملا“ خلاف قانون بود و بايستی طبق قانون شمارش آراء در شعب اخذ رای انجام می شد، آقای ثمره هاشمی هيچ پاسخی برای ما نداشت و تنها گفت ما مجری انتخابات هستيم و سليقه ما اين است که صندوق ها را در خارج از شعب اخذ رای شمارش کنيم!
با پافشاری ما، آقای مصطفی پورمحمدی به ما نمايندگان مجوز بازديد از سايت های شمارش آراء را دادند و ما در مدت سه روزه ی بازديد از اين سايت های شمارش آراء چيزی جز پيشتازی ليست مشترک اصلاح طلبان به طور قاطع نديديم. اما در روز چهارم، وقتی وزارت کشور بخشی از آراء را اعلام کرد، ديديم يکسره در جهت خلاف روند شمارش آراء در سايت های پنجاه گانه است. به همين دليل ما نمايندگان معترض، به پيشنهاد آقاييان هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبي، مجددا برای اعتراض به وزارت کشور مراجعه کرديم و چون نتيجه ای از ملاقاتمان با مسئولين رده اول انتخابات نگرفتيم، وزارت کشور را با دلخوری ترک کرديم.
ساعت ۸ همان شب خود من مذاکره تلفنی با آقای موسی پور داشتم و ايشان به من گفتند شما و نمايندگان معترض به فرمانداری تهران مراجعه کنيد و آقای وزير کشور هماهنگ کرده اند که شما از سايت فرمانداری تهران بازديد کنيد و در جريان شمارش آراء و اعلام نتايج قرار بگيريد. پس از آن بی درنگ با نمايندگان معترض تماس گرفتم و از آنها خواستم راس ساعت ۱۱ شب در فرمانداری تهران حاضر شوند وقتی که من به اتفاق آقای سيد رضا نوروززاده به فرمانداری تهران رسيديم، آقايان شيخ قدرت الله عليخاني، نورالدين پيرموذن، محمدرضا تابش، اسماعيل جبارزاده و محمد عليخانی هم در آنجا حضور داشتند. ضمنا آقای جهانبخش خانجانی نيز به نمايندگی از نامزدهای معترض در فرمانداری تهران حضور داشتند و جمع ما هرچه تلاش کرديم فرماندار تهران را قانع کنيم که بايستی از سايت بازديد کنيم، موفق نشديم.
ساعت يک بامداد دوباره با آقای موسی پور تلفنی صحبت کردم و ايشان را در جريان مقاومت فرمانداری تهران از ورود ما به سايت قرار دادم، ايشان دوباره تاکيد کردند وزير کشور گفته است من با آقای دانشجو استاندار وقت هماهنگ کرده ام تا شما حتما از سايت بازديد کنيد. اما تلاش ما تا ساعت ۳ بامداد بی نتيجه ماند و آقای فرماندار وقتی جديت ما را ديد، جلوی درب سايت مانع از ورود ما به سايت شمارش آراء شد و در جواب ما که به او گفتيم ما با هماهنگی وزير کشور می خواهيم از سايت بازديد کنيم، او پاسخ داد رئيس من آقای دانشجو است (استاندار وقت تهران)، و بدون اجازه آقای دانشجو اجازه ورود نمی دهم. (يادآوری می کنم رتبه برادر آقای دانشجو نيز در تمامی سايت هايی که ما بازديد کرديم، هرگز از چهلم بالاتر نيامده بود.) ساعت ۸ صبح آقای سيدرضا نوروززاده در نطق قبل از دستور به روند تخلفات غيرقانونی و مهندسی انتخابات توسط مجريان پرداخت و آقای محمدرضا باهنر نيز به رد اعتراضات ما پرداخت و پيروزی اصولگرايان را در انتخابات تبريک گفت. حالا امروز پس از ۶ سال، اين شتر مهندسی انتخابات به اعتراف آقای باهنر جلوی درب خانه ايشان نيز نشسته است.
اما پيگيری ما نمايندگان اصلاح طلب در مجلس هفتم به همين جا ختم نمی شود. روز بعد به اتفاق نامزدهای معترض اصلاح طلب با آقای حسين فدايی به عنوان رئيس کميته نظارت بر انتخابات ملاقات کرديم و ما صرفا از او اعلام آراء صندوق به صندوق تهران را تقاضا کرديم. او گفت ما ناظرين وظيفه نداريم آراء انتخابات را به نامزدهای انتخابات نشان دهيم.
سپس همين جمع با آقای حداد عادل به عنوان رئيس مجلس در دفتر ايشان ملاقات کرديم و آقای محمدعلی نجفی که به استناد شمارش آراء در هر پنجاه سايت شمارش آراء نفر اول تهران بود، در جمع بندی سخنانش خطاب به آقای حداد عادل گفت: اگر نتايج انتخابات صندوق به صندوق به طور جداگانه اعلام نشود، با اين روند غير قانونی شمارش آراء در تهران، اين انتخابات تيره ترين انتخابات پس از انقلاب است که آقای حداد عادل بسيار برافروخت. ايشان اعلام نتايج انتخابات را وظيفه وزارت کشور خواند و مجلس را تنها ناظر بر انتخابات دانست.
همين جمع نمايندگان مجلس سوال مشترکی را در ۵ بند از آقای مصطفی پورمحمدی تقديم مجلس کرديم و در جلسه کميسيون امنيت ملی آقای پورمحمدی قول دادند فردا صبح ليست آراء انتخابات تهران را به تفکيک شعب اخذ رای بر روی سايت وزارت کشور قرار دهند. اما تا شش ماه بعد ما به طور مداوم از وزارت کشور پيگيری کرديم و هرگز اين آراء بر روی سايت وزارت کشور قرار نگرفت. بعد از آن هم به مدت يک سال و نيم از هيئت رئيسه مجلس و شخص آقای باهنر که مسئول در دستور قرار دادن سوالات نمايندگان مجلس بود پيگيری کرديم، اما با مقاومت ايشان هرگز سوال ما در دستور علنی مجلس قرار نگرفت.