حمله ی نیروهای نوری مالکی به اردوگاه اشرف بار دیگر مباحث مربوط به سازمان مجاهدین خلق و کارنامه ی سیاسی آن را گشوده ساخت. گرچه حمله ی نظامیان عراقی به این اردوگاه و کشتار ساکنان آن در بسیاری محافل محکوم شد، اما این مانع از پی کشیدن بحث هایی قدیمی تر نبود. آنچه بر سر ساکنین اشرف می آید را نبایستی در بازه ی زمانی محدودی دید، بل باید به گذشته بازگشت و مبانی فکری موثر بر سرنوشت تلخ ساکنین این اردوگاه را بازخوانی نمود. سرنوشت تلخ سازمانی که قرار بود منتقد جمهوری اسلامی باشد، اما خود سیاست هایی در قبال اعضایش اتخاذ کرد که به غایت تمامیت خواهانه بود.
سیاست های شعاری و فرصت طلبانه ی سران این سازمان، تنها به زمان خروج از ایران و رفتن به عراق خلاصه نمی شود. برای کاویدن این سیاست ها بایستی عقب تر بازگشت و به نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب رفت. زمانی که این سازمان برخلاف جمعی دیگر از سازمانها و احزاب منتقد جمهوری اسلامی، سیاستی فرصت طلبانه و تهاجمی پیشه کرد. مثال های تاریخی متعددی در این باره می توان برشمرد، اما هیچ یک شاید به اندازه ی نامه ای که مسعود رجوی رهبر مادام العمر این گروه و یکی از اعضای کادر رهبری آن در سال 58 خطاب به آیت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی نوشت جالب نباشد. شاید بد نباشد اعضای این سازمان اگر مجال یافتند، ارکان اعتقادی این سازمان به قلم مسعود رجوی را بار دیگر مرور کنند و نسبت خود را با محتوای اعتقادی نهفته در این نامه مشخص سازند. متن کامل این نامه را به نقل ار روزنامه آیندگان، دوم اردی بهشت 1358 بازمی خوانیم:
اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران درباره پاره ای شایعات شبهه انگیز
بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران
اخیراً پاره ای شایعات که اذهان خواهران و برادران عزیزمسلمان را نسبت به مجاهدین خلق ایران مشوب نمود، شنیده می شد و شایعاتی که به دنبال ضربه خائنانه ی فرصت طلبان چپ نما به سازمان در سال 54 قوت گرفته و ارکان عقیدتی-اسلامی برادران ما را مخدوش جلوه می داد و نهایتاً آب به آسیاب همان هایی ریخت که اصطلاح ضداسلامی و ضدمردمی مارکسیسم اسلامی را ابداع و رایج کرده بودند.
خوشبختانه پدر بزرگوار و روحانی ما حضرت آیت الله امام خمینی از مدتها قبل، بطلان این اصطلاح آریامهری را برملا کرده و مشت محکمی در این رابطه به دهان شاه خائن کوبیده بودند. از سوی دیگر، مجاهدین خلق ایران نیز به اعتبار 14 سال کار خونبار مکتبی خود، نیازی به رو در رویی مستقیم با شایعات فوق الذکر که حاصلی جز تشدید اختلافات و ایجاد نفاق در درون صفوف به هم فشرده مردم ندارد، نمی بیند. صفوفی که اکنون نیز بیش از همیشه به وحدت و یگانگی نیازمند است.
به خصوص که ارکان عقیدتی – اسلامی ما از پیش نیز در مدارک مستند آموزشی سازمان به تفصیل تشریح و اثبات شده و سری جدید آموزش های ایدئولوژیک نیز که تکمیل شده است، به تدریج آماده انتشار می گردد.
لکن در یکی دو ماه اخیر، شایعات زیانبار مزبور حتی به گوش امام نیز رسیده بود، تا اینکه ایشان امر و سفارش کرده بودند که جهت روشن شدن مطالب، ارکان عقاید و جهان بینی خود را از طریق وسایل ارتباط جمعی به اطلاع همگان برسانیم.
گو اینکه تشریح جامع و منطقی عقاید و ارکان جهان بینی توحیدی مستلزم کتب و جزوات مشروحی است که تدریجاً در اختیار عموم قرار خواهد گرفت. لکن پیام امام ما را برآن داشت که به زبانی ساده و همه کس فهم، اصول شناخته شده دین اسلام و آئین انقلابی تشیع [را که] لاجرم لازمه انفکاک ناپذیر بنیادهای اعتقادی هر فرد یا گروه مسلمان و از جمله مجاهدین خلق ایران است، ضمن نامه کوتاهی به امضای یکی از برادران، به اختصار و با وضوح تمام، جهت روشن شدن ذهن عامه مردم، به عرض ایشان برسانیم.
امید است مدد گرفتن از کلماتی آشنا که در هر کتاب مقدماتی شرعیات نیز به چشم می خورد، بتواند از انحراف افکار و مفسده جویی جلوگیری کرده و جریان ها و افراد مسئول را به ممانعت از هرگونه جدایی و تفرقه در میان نیروهای مردمی برانگیزد.
همچنین اکنون که صحبت از شایعات کردیم، بی مناسبت نیست اضافه کنیم:
از آنجا که عده ای شایع کرده بودند که فرمایشات دیروز امام نشانه تکدر خاطر ایشان از مجاهدین خلق ایران بوده است، عصر امروز با اعضاء خانواده امام تماس گرفته و حقیقت امر را جویا شدیم که پس از سوال از حضرت ایشان روشن گردید که منظور ایشان چنین نبوده و ایشان چنین نظری نداشته اند. همینطور راجع به مجعولاتی از قول ایشان مبنی بر «طرد مجاهدین و تعرض به آنها» که عده ای در گوشه و کنار کشور مدعی آن بودند، سوال کردیم. که فرموده بودند به هیچ وجه چنین چیزی نیست.
ضمن جلب توجه عموم خواهران و برادران مسلمان به احتراز از شایعات مجعول، امیدواریم که با کوتاه شدن هر چه سریعتر دست استعمار از این میهن، هیچ محلی برای نفاق و جدایی نیروها و صفوف مردمی بجا نماند.
سازمان مجاهدین خلق ایران، 31 فروردین 58
اکنون متن نامه فوق الذکر از جانب سازمان مجاهدین خلق ایران و به مثابه نقطه نظرهای جهان بینانه عموم اعضای آن، بدین وسیله به اطلاع عموم می رسد.
حضور پدر بزرگوارمان، رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی
پس از عرض سلام، کمترین فرزندان مجاهد آن حضرت، حسب الامر آن پدر گرامی از ارکان اعتقادی این جانبان سوال فرموده اید، معروض می دارند:
ارکان اعتقادی مجاهدین، همان ارکان عقیدتی دین مبین اسلام و مذهب حقه جعفری اثنی عشری است. همان تشیع علوی و همان ارکان عقیدتی قرآنی یعنی کتابی که از ابتدا تا انتها بدون کمترین خدشه ای تا ابد راهنمای بشریت و مورد اعتقاد مسلمانان بوده و خواهد بود.
با این همه حسب فرامین شفاهی پدر گرامی مان که در این مورد سوال کرده بودید، مختصراً ارکان عقیدتی خود را که دقیقاً برخلاف و در مقابل نظرگاه های مادی است، بشرح زیر اعلام می داریم:
1- توحید: جهان را خالقی است یکتا، احد، لم یلد و لم یولد که مشیت جمله کائنات در ید قدرت اوست. ذاتی یگانه و بی همتا که کل شئی هالک الا وجهه… و نشهد ان لا اله الا الله…
کلیه صفات ثبوتیه و سلبیه ذات باری چنان که در عموم کتب شرعیات آمده است نیز از آغاز بدان معتقد بوده و هستند.
2- عدل: خدای یکتا عادل است. عدل مطلق. و نمی شود که حتی بقدر پوسته خرمایی ستم روا دارد.
3- نبوت: از طریق وحی انبیای مرسل که اول آنها حضرت آدم و خاتم آنها حضرت محمد (ص) هستند، جهت بشارت و انذار بندگان به پیام آوری فرستاده شده اند و نشهد ان محمداً رسول الله
4- امامت: پس از ختم نبوت، از ذریه ی رسول اکرم و علی علیه السلام، جهت ادامه هدایت بنی بشر، دوازده تن ائمه که آخرین آنها زنده و غائب است، به منصب امامت رسیده و اسلام ما را به اوج اعتلاء رسانده اند.
معاد: بنی بشر را حیاتی است پس از مرگ که در آن به کیفر و پاداش اعمالی که در این جهان از آنها سر زده، خواهد رسید.
خصوصیات جهان اخروی همان است که در کتاب خدا (قرآن) خط به خط و نکته به نکته آمده است.
مسعود رجوی، 30 فروردین 58
ضمناً بدین وسیله تقاضا می شود که مشروح سخنان یکی از برادران مجاهد که همین امروز 58/1/30 حول مطالب و نقطه نظرهای بالا در بهشت زهرا ایراد شده است، از طریق رادیو و تلویزیون به اطلاع عموم رسانده شود.
________________
منبع