آشنایی با پروفسور لطفی عسکرزاده بنیانگذار نظریه منطق فازی
Wednesday, June 29, 2011 at 11:02PM
افشا
آشنایی با پروفسور لطفی عسکرزاده بنیانگذار نظریه منطق فازی
همه لوازم پيرامون ما که آسايش را برايمان معنا می کند و تکنيک «اتومات» و «هوش مصنوعی» را در بطن خود دارد از ابداع پروفسور لطفی زاده نشان دارد. امروزه هيچ دستگاه الکترونيکی، از جمله وسايل خانگی بدون اين منطق در ساختار خود ساخته نمی شوند. با منطق فازی پروفسور لطفی زاده، ابزار هوشمند می شوند و توانايی محاسبه در آنان نهادينه می شود.
لطفی عسکرزاده، استاد دانشگاه برکلی در کالیفرنیا و بنیانگذار نظریهٔ منطق فازی در ریاضیات و علوم کامپیوتر (Fuzzy Logic) است. در بخش یادکرد منابع اکثر متون فنی مربوط به منطق فازی نام او به صورت «Zadeh» ذکر میشود.
عسکرزاده در سال ۱۹۲۱ میلادی در شهر باكو در جمهوری آزربایجان متولد شد. پدرش روزنامه نگاری اهل اردبیل بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران (دبیرستان البرز) و تحصیلات عالی را در دانشگاه تهران انجام داد.
لطفی زاده در امتحانات کنکور سراسری، مقام دوم را کسب نمود. در سال ۱۹۴۲ رشته الکترونيک دانشگاه تهران را با موفقيت به پايان رساند و در طی جنگ دوم جهانی برای ادامه تحصيلات به دانشگاه فنی ماساچوست (ام.آی.تی) در آمريکا رفت و در سال ۱۹۴۶ بود که درجه کارشناسی ارشد را در مهندسی برق دریافت کرد. در ام.آی.تی و دانشگاه کلمبیا به تحصیل ادامه داد.
وی در دانشگاه کلمبیا با تدريس در زمينه «تئوری سيستمها» کارش را آغاز کرد. سپس به تدریس در چند دانشگاه معتبر امریکا پرداخت. در سال ۱۹۵۹ به برکلی رفت تا به تدريس الکتروتکنيک بپردازد. از سال ۱۹۶۳ ابتدا در رشته الکتروتکنيک و پس از آن در رشته علوم کامپيوتر کرسی استادی گرفت.
پروفسور لطفی زاده دارای بيست و پنج دکترای افتخاری از دانشگاههای معتبر دنياست، بيش از دويست مقاله علمی را به تنهايی در کارنامه علمی خود دارد و در هيأت تحريريه پنجاه مجله علمی دنيا مقام «مشاور» را داراست. وی یکی از پژوهشگرانی است که دارای بیشترین یادکرد (Highly-Cited) در مقالات علمی دنیا میباشد. با توجه به نقش منطق فازی در پیشرفتهای نظری و عملی علم، نام پروفسور زاده در کنار فیلسوفان تاریخ علم ازجمله ارسطو (بنیانگذار منطق صفر و یک) و افلاطون ثبت شده است.
لطفی زاده که در فرهنگ های مختلف ترکی-آزربایجانی و روسی و ايرانی و آمريکايی باليده است اين را امتياز خود می داند و می گويد شما از اين طريق به طبيعت بشر بيشتر پی می بريد: «برای مثال من پنج سال رئيس دانشکده بودم، و در بحث و نظر خواهی، نظرات آنانی که تک فرهنگی بودند، نسبی بود، ولی من هر نظری که می دادم به مرور زمان، درستی نظر من ثابت می شد، برای اين که من فرهنگ های مختلف را می فهمم و درک می کنم، در جايی که مثلأ آمريکايی ها به علت تک فرهنگی بودن اين ويژگی را نمی توانند درک کنند.»
by:Urmulu Qiz
Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.