این نوشته مستند به بازگویی ماجرای تسخیر سفارت از سوی یکی از افراد بسیار معتبر است. بخش پایانی نوشته نیز مستند به انعکاس این رویداد در اینترنت می باشد.
حکومت اسلامی دو گروه است. گروه اول اطرافیان خامنه ای هستند که شامل فرماندهان رده بالای سپاه و بسیج، مجلسِ لاریجانی (با مشارکت جدی باهنر)، قوه قضاییه لاریجانی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، فرمانده انتظامی و رییس صدا و سیما می شود. گروه دوم حلقه ویژه احمدی نژاد است که به «گروه انحرافی» مشهور است. در کابینه وی یک گروه متعصب هم وجود دارد که به بیماری روانی «مهدویت» مبتلا بوده و وجه اشتراکشان با گروه موسوم به «انحرافی» در «مهدی گرایی» است. این افراد متناسب با توهماتی که دارند، راه خود را می روند ولی در عمل مجری فرامین خامنه ای هستند. نمایندگان بارز این گروه، «کامران دانشجو» وزیر علوم و «سیدمحمد حسینی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند که مرتب آیه های شدید و غلیظ بر فرق فرهنگ و دانش و هنر این سرزمین نازل می کنند. احمدی نژاد هرچند به خاطر تبعیت آنها از خامنه ای، دل خوشی از این افراد ندارد، اما به خاطر بستن دهان خرمقدس ها، کاری به کارشان ندارد.
مجریان فرامین دو گروه فوق، «پادوها»یی هستند که عموماً از دل پایگاههای مقاومت بسیج مساجد مناطق محروم بیرون می آیند و از هیچ چیز خبر ندارند. برخی از این «پادو»ها هرچند تعدادشان بسیار اندک است، اما در دانشگاه هم درس می خوانند و در قالب «بسیج دانشجویی» تعریف می شوند. این «دانشجویان ولایی» در بیشتر اوقات از اراذل و اوباش مساجد (بویژه شهر ری، شهریار و اسلامشهر) برای سیاهی لشکر و یارگیری در فعالیتهایشان استفاده می کنند. این «پادوها»که عموماً (دانشجو و غیردانشجو) از افرادی ناآگاه و نادان از وضع حکومت تشکیل شده اند، حدود دو سال است به خاطر اختلاف احمدی نزاد با اصولگریان و خامنه ای، رابط های خود را با رحیم مشایی از دست داده اند و از فرماندهان بسیج اطاعت می کنند و در خدمت اهداف خامنه ای و گروه او هستند. این افراد قبلاً برای هر دو گروه که هنوز اختلافاتشان عیان نشده بود، به صورت مشترک کار می کردند.
گروه «رهبری» که هم اکنون زمام امور را در دست دارد، از زمان «قهر ده روزه» در حال برنامه ریزی برای به زیر کشیدن احمدی نژاد و کم کردن قدرتی است که توسط خامنه ای به وی داده شده است. سرسلسله تصمیم گیرندگان گروه رهبری شامل علی لاریجانی(مجلس)، صادق لاریجانی(قوه قضاییه)، عزیز جعفری فرمانده سپاه، نقدی فرمانده بسیج، دولت آبادی دادستان تهران، محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه، فرمانده نیروی انتظامی و رییس صدا و سیما است. (حلقه سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، مجلس، قوه قضاییه و صدا و سیما)
نشستهایی که تحت عنوان «نشست سران سه قوه» تا به حال انجام شده، صرفاً برای بیان دیدگاههای رهبری و گروهش توسط برادران لاریجانی به احمدی نژاد بوده است. آنها بارها در پاسخ به اعتراضات احمدی نژاد مبنی بر اینکه «می خواهید برای من بحران بسازید»، به او یادآوری کرده اند که «قصد بحران سازی برای دولت ندارند، اما اگر چنین قصدی داشتند، ابزار آن را هم در اختیار دارند.» همانطور که می دانیم، بازخورد این نشست ها همیشه منفی بوده است؛ زیرا احمدی نژاد در هیچکدام از نشستها تن به خواسته های برادران لاریجانی (طرد گروه موسوم به انحرافی و...) نداده است.
مجموعه بحرانهای خارجی (دستاورد هر دو گروه حاکمیت) به علاوه نابسامانی های ویرانگر داخلی، «سر سلسله تصمیم گیرندگان» را واداشته تا کاری کنند که رفته رفته بی لیاقتی احمدی نژاد بیش از پیش نمایان تر شود و در نتیجه بهانه های لازم برای به زیر کشیدن وی به دست آید. یکی از تصمیماتی که با همین هدف انجام شد، حمله به سفارت انگلستان بود که محصول جلسه مشترک و محرمانه برادران لاریجانی، فرمانده سپاه و بسیج، فرمانده بسیج دانشجویی و فرمانده نیروی انتظامی و حضور قالیباف* (به عنوان فراهم کننده تمهیدات لازم جهت جلوگیری از آتش سوزی های وسیع) و رییس صدا و سیما بوده است. آنها در اصل به قصد بی آبرو کردن احمدی نژادِ «بی اعتبار»، تحریمهای انگلستان را بهانه کردند و با بسیج «پادوها»، دست به این کار زدند. تصمیم گیرندگان به سردسته های «پادو»ها گفته بودند که قرار است به دستور رهبری «لانه جاسوسی انگلیس» تسخیر شود و ضمن بیرون آوردن «اسناد جاسوسی»، تا زمانی که «همه تحریم های استکبار علیه نظام» لغو نشود، آنان در سفارت انگلیس بمانند و «انقلاب سوم» را رقم بزنند! اما چیزی نگذشت که پیام احمدی نژاد به بیت رهبری و سپس لاریجانی رسید و تصمیم گیرندگان به ناچار از طریق فرمانده بسیج دانشجویی (سردسته پادوها و مهاجمین) به تسخیر کنندگان و «شعبان»های «انقلاب سوم» پیام فرستادند که «آقا فرموده اند» هر چه زودتر آن جا را ترک کنید! همزمان با رسیدن این پیغام و دستگیری صوری تعدادی از مهاجمین، آب پاکی بر روی دست «پادوها» که قرار بود «در سفارتخانه بمانند» ریخته شد و همگی ذلیلانه و در اوج خفت آن جا را ترک کردند تا «انقلاب سوم» ناکام بماند.
«مجمع دانشجویان حزب الله» اولین گروه از «پادو»ها بود که متوجه شد در این ماجرا بازی خورده است(1) و بیانیه ای هم در این زمینه صادر کرد؛ اما چند ساعت بعد که با تهدید به «محاکمه» و ساختن پرونده «جاسوسی برای انگلیس و هجوم خودسرانه به سفارت» از سوی رابط تصمیم گیرندگان روبرو شد، این صفحه را از وبلاگ خود حذف کرد! پیش تر هم «سازمان بسیج دانشجویی» به استراتژی «من نبودم» روی آورده بود که فایده ای نداشت.(2)
وحشت از فشارهای جهانی و سردرگمی تصمیم گیرندگان باعث شد تا از سوی ستاد ائمه جمعه به همه امامان جمعه گفته شود که در باره حمله به سفارت چیزی نگویند و سکوت اختیار کنند.(3) سکوت ائمه جمعه پیرامون این «حماسه تاریخی» و البته «کمیک»، زخم دیگری بود که بر پیکر «پادو»ها فرود آمد. آیت الله ناصر مکارم شیرازی هم که از شیوخ نادان و از مراجع بی خبر شیعه است، در پی کسب خبر از بیت رهبری و پاسخ «ما در جریان نبودیم!»، این یورش را به «نفوذی»ها ربط داد.(4) به این «غلط کردم»ها باید اختلاف و چنددستگی مهاجمین به سفارت انگلیس را هم اضافه کرد.(5) نمک دیگری که بر زخم «پادو»های این «حماسه تاریخی و کمیک» پاشیده شد، نوشته های محافظه کاران است که یورش به سفارت را «بر خلاف امنیت ملی» قلمداد کردند.(6) وزارت خارجه بی اختیار احمدی نژاد هم در شوک وارده از سوی تیم تصمیم گیرندگان بیت رهبری اطلاعیه ای نیم بند و منفعلانه منتشر کرد و نمک این زخم را شورتر ساخت.(7) تیم احمدی نژاد هم که بسیاری از سایت هایشان تعطیل شده و هم اکنون آخرین نفس هایشان را در قالب وبلاگ بیرون می دهند، فریادشان به هوا برخاست و این حرکت را در جهت «تضعیف دولت و مشکوک» ارزیابی کردند.(8)
دست آخر آن چه که برای «پادو»ها بیش از هر چیز آزار دهنده بود، مراسم استقبالی است که از دیپلماتهای اخراج شده حکومت اسلامی از لندن ترتیب داده شد بود اما با بی اعتنایی دیپلماتها و خانواده های سرشکسته آنان روبرو گردید.(9) این بی اعتنایی آخرین میخ را بر تابوت این «حماسه تاریخی و کمیک» کوبید و زخم «پادو»های «بازی خورده» را عمیق تر ساخت. از سوی دولت احمدی نژاد به دیپلماتها یادآوری شده بود که به استقبال کنندگان بی اعتنایی کنند و حلقه های گل را از آنها تحویل نگیرند.
اکنون سر سلسله تصمیم گیرندگان ـ بویژه برادران لاریجانی که در بلبشوی جهالت احمدی نژاد سودای قبضه کردن تمام قدرت را در سر می پرورانند ـ به گوشه ای خزیده اند و تنها باقیمانده جمع آوری نتایج «شیرین» این حماسه تاریخی و کمیک، دولتی بی آبرو و بی اعتبار در داخل و خارج است که نه می تواند از رهبری (عامل اصلی ماجرا) به عنوان ولی نعمت اعلام برائت کند و نه توان مقابله با برادران تا بن دندان مسلح لاریجانی/ سپاه را دارد.
--------------------------------------------------------------
* ـ سپاه با احتمال اینکه گروه موسوم به «انحرافی» ممکن است دست به یورش مسلحانه بزند، قالیباف شهردار تهران را به عنوان یکی از فرماندهان عملیات شهری مسلح کرده است. اخیراً تعدادی سلاح (انواع مسلسل) در جایی از شهرداری تهران برای چنین روزی ذخیره شده است. قالیباف نیز یارگیری های لازم را برای چنین کاری انجام داده است