از افشا
ملایان و افراد خودفروخته وابسته به آنها که همیشه از آمریکا و زندان گوانتانامو ایراد میگیرند خودشان روی آمریکا را هم در این مورد سفید کردند.
گزارشی تکان دهنده از زندان مرکزی قم:بدتر از کهريزک؟
جـــرس
گزارشی تکان دهنده از“گوانتانوموی قم“
منابع خبری جنبش سبز و فعالان حقوق بشري، طی گزارشی از وضعيت وخيم زندان لنگرود قم، اين زندان را "گوانتانوموی قم" معرفی کرده و گوشه ای از فجايع رخ داده در اين زندان را منتشر ساخته اند.
به گزارش کلمه، گزارش ها از زندان مرکزی قم نشان ميدهد وضعيت فجيعی به مراتب بدتر از کهريزک در اين زندان برقرار است. اين گزارش از آزار و شکنجه گسترده انسان ها در زندانی در ۱۰ کيلومتری قم پرده بر ميدارد. اين زندان که زندان لنگرود نام دارد و به گوانتاناموی قم مشهور است، اخيرا به محل تازه ای برای نگهداری و شکنجه زندانيان سياسی مبدل شده است.
اين زندان که در جاده قم به کاشان قرار دارد، به دليل تعداد بيش از حد زندانيان و امکانات کم و نيز اقدامات تحقيرآميز مسئولان زندان، با مشکلات بسياری روبهروست. روابط غيراخلاقی موجود، که طبق برخی گزارشها برای بعضی از زندانيان به ممر درآمد تبديل شده است، بر دامنۀ مشکلات اين زندان افزوده است. اين مسئله به خصوص در بند جوانان که محل نگهداری محکومان زير ۱۸ سال است، بيشتر به چشم می خورد.
بر اساس اين گزارش مأموران زندان برخی زندانيان را به قصد تنبيه در فضای باز به ميله های چراغ برق بسته و با ريختن آب سرد روی آنها ساعت ها در هوای سرد نگه داشته اند.
در ماههای اخير حدود پانزده نفر از محکومان مواد مخدر و ساير جرايم، در زندان لنگرود قم اعدام شده اند. اين تعداد علاوه بر محکومانی است که در نوبت اعدام قرار گرفته اند و بر اساس برخی شنيده ها تعداد آنها بين ۸۰ تا ۱۲۰ نفر است. همچنين بنا بر گزارش ها به تازگی گروهی از زندانيان سياسی از زندان وزارت اطلاعات در قم به اين زندان منتقل شده اند.
طی چند ماه گذشته اين اولين باری نيست که فرد يا افرادی با گزارش های خود از زندان های کشور وحشت را از نظام قضايی و سازمان زندان ها در دل می آفريند.
چندی پيش بخش هايی از نامه سيد هاشم خواستار، فعال فرهنگی و معلم در بند مشهدی به رييس قوه قضاييه، منتشر شد. در بخشی از اين نامه ی تاثر برانگيز آمده بود: سالن ۴ بند قرنطينه که در تير ماه ۸۷ آنجا بودم ۲۰۰ متر مربع مساحت و ۲۰۰ نفر جمعيت داشت که می گفتند به ۲۵۰ نفر رسيده و در تاريخ ۱۳/۰۹/۸۹ ، ۴۵۶ زندانی داشته که سرانه هر فرد از فضای آن نيم متر مربع می باشد و اين مساحت فقط گنجايش نصف گوسفند را در آغول دارد. قبلا که هوا گرم بود از هوا خوری که وسايل ورزشی درآن نصب بود و ايرانيت روی آن گذاشته بودند استفاده می کردند، اما با سرد شدن هوا ديگر از آن استفاده نمی کنند و مجددا با گذاشتن بخاري، به عنوان فضای اسکان زندانيان استفاده می کنند.
سالن ۴ بند قرنطينه هشتاد تخت يکنفره دارد که به صورت دو نفره از هر تخت استفاده می کنند و زندانيان به صورت کتابی فشرده و بين تخت ها و زير تخت ها می خوابند. سالن ۱ که مخصوص افراد معتاد است در آن زمان ۳۰۰ نفر و اکنون به روايتی ۱۱۰۰ نفر زندانی دارد. در سالن ۴ بند ۵ که ۱۳ اتاق ۱۵ تختی دارد، جمعيت آن به ۹۵۰ نفر رسيده است که در مسجد و جلوی توالت ها می خوابند و سالن ۱ و ۲ و ۳ هم بهتر از سالن ۴ نيست. بند ۴ هم آنقدر زندانی دارد که جلوی توالت و روی پله ها و ايستگاه پله ها می خوابند هنگام حمام يکنفر زير دوش و ۱۰ نفر در صف هستند . سرپرست سابق بند ۶٫۱ مرتب به مولوی های اهل سنت متعرض می شد که ريشتان را کوتاه کنيد که آنها می گفتند در حد يک مشته در مذهب ما واجب است و ايشان به آنها گفته ريش شما دل ما را سياه ميکند. اين همه نا به سامانی ها و اعدام ها دلش را سياه نمی کند ولی ريش مولوی ها دلش را سياه می کند.
همچنين ارديبهشت ماه سال جاری مهدی محموديان ، روزنامه نگار و زندانی سياسی که در زندان رجايی شهر کرج به سر می برد از وقوع تجاوز جنسی به زندانيان در اين زندان خبر داده بود. محموديان در نامه اش به رهبری از وقوع تجاوز جنسی در زندان رجايی شهر خبر داده و نوشته بود: در زندان رجايی شهر هر کسی که کمی زيبايی در چهره داشته باشد و احيانا زوری در بازو نداشته باشد و يا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به ديگران، به زور در سالن های مختلف و هر شب در يک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از اين بابت پولی به دست ميآورد و بعد از چند وقت هم او را به ديگری می فروشد.
وی در ادامه اين نامه آورده بود: در بندهای مختلف زندان رجايی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذيرش در آمده است که ظاهرا مسئولين زندان برای کمتر شدن آلودگيهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختيار زندانيان قرار می دهند.
در بخشی از اين نامه تاکيد شده بود: اينجا در زندان رجايی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قيمت دويست و پنجاه هزار تومان اجاره داده ميشوند و در اين سيستمی که شما مسئوليت آن را داريد هيچ دادرسی نمييابند.
وی در ادامه نامه اش اشاره کرده است که از صد ها مورد از اين روابط که با رضايت طرفين و به صورت آزادانه و شايد صرفا بخاطر چند نخ سيگار و يا يکبار مصرف مواد صورت ميگيرد می گذرد و از زندانی جوانی می گويد که طبق مشاهده يک زندانی سياسي، در طول يک شب ۷ مرتبه به او تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکايت می کند به انفرادی (يا به گفته مسئولين زندان سوئيت) منتقل ميشود بدون اينکه هيچکدام از متجاوزين حتی مورد سوال واقع شوند.
او همچنين در بخش های ديگری از اين نامه به وجود ضرب و شتم در زندان اشاره کرده است اينکه زندانيان عادی به راحتی در زندان مورد ضرب و شتم قرار می گيرند. وی به شرايط بازجوييهای غيرقانونی در زندانها نيز اشاره ای کرده است و از آنچه بر سر متهمان حوادث پس از انتخابات رفته نيز سخن گفته است.
وی خطاب به رهبری نوشته بود: نمی دانم بعد از انتشار اين نامه چه سرنوشتی در انتظارم است اما به خدای بزرگ و ائمه اطهار و همين طور به خون تمام شهدای راه آزادی و به خصوص شهدای يک سال اخير سوگند ياد می کنم اين مطالب عين واقع است و در زندان های تحت امر شما رخ داده است.
هفته ی قبل از اين نامه هم ضيا نبوي، دانشجوی محروم از تحصيل و يکی از زندانيان حوادث پس از انتخابات در نامه ای خطاب به محمدجواد اردشير لاريجاني، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه بخشی از شرايط زندان کارون اهواز را توصيف کرده بود.
ضيا در اين نامه از شرايط غير انسانی اين زندان سخن گفته بود، شرايطی که به قول او توصيفش از عهده قلم و حتی هر گونه دوربين فيلم برداری و عکاسی خارج است و تنها وضعيتی مرزی بين زندگی انسان و حيوان را به نمايش می گذارد.
ضيا نوشته بود: آنچه در اين جا می گذرد حقيقتا ”ورای حد تقرير“ است و قابل بازنمائی نيست! من چنين وضعيتی را نه پيش از اين تجربه کرده بودم و نه جائی خوانده يا شنيده بودم. هيچ فيلمی يا داستانی تاکنون زندان را اين گونه تصوير نکرده بود و هرگز در مخيله ام هم نمی گنجيد که چنين جايی ممکن است وجود داشته باشد! شايد بتوان گفت که همه ی مصيبت های اينجا از اين نکته بر می خيزد که انسان در يک محيط بسيار کوچک و بسته و به غايت آلوده با شمار زيادی از انسان های متفاوت و نامتناجس مواجه است و مجبور است تمامی لحظات خود را در چنين وضعيتی بگذراند. واقعا برای خودم هم جای سوال است که چگونه می توان توصيف کرد جايی را که حتی هوای سالمی برای تنفس و يا چند متر فضای خالی برای قدم زدن وجود ندارد! در اين چند ماهی که در اين زندان به سر می برم گاهی وقتی افکار و رفتارم را در طول شبانه روز مرور می کنم به نتايج عجيبی می رسم، احساس من اين است که کم کم زندگی ام از محتوای انسانی تهی می شود.
اکنون در گزارش موجود از ”گوانتاناموی قم“ به موارد مشابهی اشاره ميشود که نشان از تکرار فجايع مشابه در زندانهای شهرهای مختلف کشور دارد.
به گزارش کلمه، متن کامل اين گزارش به شرح زير است:
وضعيت نابسامان حقوق بشر در زندان لنگرود
زندان مرکزی قم معروف به زندان لنگرود که در ۱۰ کيلومتری جادۀ قديم قم- کاشان واقع شده، همانند ساير زندانهای کشور، به دليل تعداد بيش از حد زندانيان و امکانات کم و نيز نگاه تحقيرآميز مسئولان زندان به زندانيان، با مشکلات بسياری روبهروست.
وجود بيش از چهار هزار زندانی در اين زندان، که بيش از سه برابر ظرفيت حقيقی آن است، باعث ايجاد وضعيت نابسامان اخلاقی و بهداشتی در اين زندان شده است. کيفيت نامناسب غذای زندان، علاوه بر وجود حشراتی از قبيل ساس و شپش در آسايشگاه ها، گذران حبس را برای زندانيان دشوار کرده است و اين غير از وجود زندانيان مبتلا به ايدز و هپاتيت است که در کنار ساير زندانيان نگهداری می شوند. برخی بندهای اين زندان دو تا سه برابر تعداد تخت های موجود زندانی در خود جای داده اند و کمبود تخت و فضای مناسب برای خواب تا حدی است که بسياری از زندانيان شب را در هواخوری ها و راهروها سپری می کنند.
روابط غيراخلاقی موجود، که طبق برخی گزارشات برای بعضی از زندانيان به ممر درآمد تبديل شده است، بر دامنۀ مشکلات اين زندان افزوده است. اين مسئله به خصوص در بند جوانان که محل نگهداری محکومان زير ۱۸ سال است، بيشتر به چشم می خورد. برخوردهای خودسرانه و غيرقانونی مسئولان زندان با برخی زندانيان متخلف نيز وخامت وضع انسانی اين زندان را دوچندان کرده است. از جمله گزارش شده که در مواردی مأموران زندان برخی زندانيان را به قصد تنبيه در فضای باز به ميله های چراغ برق بسته و با ريختن آب سرد روی آنها ساعت ها در هوای سرد نگه داشته اند.
اعدام های خاموش و ساخت اتاق جديد اعدام
بنا بر اين گزارش، در ماههای اخير حدود پانزده نفر از محکومان مواد مخدر و ساير جرايم، در زندان لنگرود قم اعدام شده اند. اين تعداد علاوه بر محکومانی است که در نوبت اعدام قرار گرفته اند و بر اساس برخی شنيده ها تعداد آنها بين ۸۰ تا ۱۲۰ نفر است. آخرين اين اعدامها مربوط به نيمۀ دوم آذر ماه است که دو نفر از زندانيان مواد مخدر پس از تأييد حکم از سوی ديوان عالی کشور در محوطۀ اين زندان اعدام شدند.
اخيرا مسئولان اين زندان دست به کار ساخت اتاق جديدی برای اعدام شده اند که در آن به روش مکانيزه تری اعدام انجام خواهد شد. شنيده ها حاکی از آن است که برخی از زندانيانی که به عنوان کارگر در اين زندان به بيگاری گرفته شده اند از کمک به ساخت اين مکان خودداری کرده اند.
بازرسی های نامناسب و غير شرعی
بنا به گزارش فعالان حقوق بشر قم، تمام بازداشت شدگان و زندانيانی که وارد اين زندان می شوند، بدون تفکيک از نظر نوع جرم، در بدو ورود به بهانۀ جلوگيری از ورود مواد مخدر به زندان، مورد بازرسی نامناسب قرار می گيرند. در اين بازرسی ها، به جای استفاده از سگ های موادياب و دستگاه های الکترونيکي، با بازرسی بدني، حدود شرعی و کرامت انسانی زندانيان زير پا گذاشته می شود و حتی زندانيان سياسی نيز گاه به همين بهانه مورد تحقير و اهانت قرار ميگيرند، و زندانيانی که به اين وضع اعتراض می کنند با برخورد بد مسئولان زندان روبرو می شوند.
سوييت يا گوانتانامو
در بخشی از زندان لنگرود قم، اتاق هايی ۲ در ۳ به نام سوييت وجود دارد که برای نگهداری محکومان به اعدام و مجرمان خطرناک و نيز تاديب ساير زندانيانی که به تشخيص مسئولان مربوطه مستحق سختگيری شناخته شده اند، در نظر گرفته شده است. در اين اتاق های شش متری که در بين زندانيان به گوانتانامو شهرت دارد، زندانيان محروم از هواخوری و نور هستند، گاه تا پانزده نفر در آنها گنجانده می شوند و زندانيان مجبورند به صورت کتابی بخوابند؛ به هر يک از اين زندانيان نصف سهميۀ معمول هر زندانی غذا و پتو داده می شود؛ در گوشۀ هر يک از اين اتاق ها يک دستشويی به صورت اوپن وجود دارد که با ديواره ای ۳۰ سانتی متری از محوطۀ اتاق جدا شده است و از آن به عنوان حمام نيز استفاده می شود. همين امر افزون بر وجود ساس و حشرات ديگر، وضع بهداشتی سوييت ها را بسيار بغرنج کرده است.
نگهداری يکی از زندانيان عقيدتی در سوييت
مهدی پاکروان زندانی عقيدتی که به اتهام ”افساد فی الارض به واسطۀ عقايد انحرافی“ چند ماهی است با حکم دادگاه ويژه روحانيت بازداشت شده، در هفته های اخير به سوييت زندان منتقل شده است و در کنار تعدادی از محکومان به اعدام و مجرمان خطرناک نگهداری می شود. انتقال اين زندانی عقيدتی به سوييت در حالی است که به گفتۀ يکی از نزديکان وي، او بيش از ۱۰۰ روز نيز در ادارۀ اطلاعات قم در سلول انفرادی بازداشت بوده و هم اکنون وضع جسمی مناسبی ندارد.
جزئيات بيشتری از پروندۀ اتهامی مهدی پاکروان در دست نيست. اما گزارش ها حاکی از آن است که با توجه به ممانعت دادگاه ويژه روحانيت از دسترسی او به وکيل و نيز انتقال مهدی پاکروان به سوييت زندان، احتمال صدور حکم اعدام برای او وجود دارد و قاضی پرونده، حسين بهرامي، قصد دارد در بايکوت خبری کامل حکم اعدام اين زندانی عقيدتی را صادر کند. پيشتر نيز حسين بهرامي، قاضی دادگاه ويژۀ روحانيت که به قساوت و بيرحمی شهرت دارد، برای تعدادی از متهمان اين دادگاه حکم اعدام صادر کرده است. از جملۀ اين اعدام شدگان حسين اصفهانيان نژاد طلبه و معلم قمی است که به گفتۀ يک منبع آگاه در دادگاه ويژه، در سال ۱۳۸۵ با اعمال نفوذ يکی از مأموران وابسته به نهادهای امنيتي، با اتهامات ساختگی اخلاقی به اعدام محکوم شده است.
زندانيان سياسی و عقيدتی زندان لنگرود
در حال حاضر سه زندانی سياسی و دو زندانی عقيدتی در زندان لنگرود مشغول سپری کردن دوران محکوميت خود هستند. احمدرضا احمدپور، روحانی عضو جبهۀ مشارکت و از اعضای بلندپايۀ ستاد مهدی کروبی در قم که اخيرا با حکم قاضی حسين بهرامی به اتهام نوشتن شکواييه به دبيرکل سازمان ملل متحد به سه سال حبس در زندان اهواز و ده سال تبعيد به ايذه محکوم شده است؛ حسين گودرزی و سيد محمد صالحی از اعضای ستاد روحانيون حامی ميرحسين موسوی که آنها نيز توسط قاضی بهرامی به اتهام ساخت و تدوين مستند، به اسم کهريزک، به يک سال و نيم زندان محکوم شده اند؛ مهدی پاکروان که پرونده اش در مرحلۀ رسيدگی در دادگاه همچنان مفتوح است و هم اکنون در سوييت زندان نگهداری می شود؛ و سيد فاخر موسوی از روحانيون تبعيدشده به قم که به اتهام ”انتشار افکار انحرافی“ به زندان و اقامت اجباری در قم محکوم شده است. از تمام فعالان حقوق بشر در ايران و خارج از کشور انتظار می رود ضمن پيگيری وضع اين زندانيان و تماس با مراجع بين المللی برای جلوگيری از پايمال شدن حقوق انسانی شان، از ظلم و اجحاف بيشتر در حق آنها جلوگيری کنند.