Howard Baskerville (April 10, 1885 – April 19, 1909): American-Iranian Heroقهرمان ایرانی آمریکایی انقلاب مشروطه ایران
Monday, April 19, 2010 at 01:35AM
افشا

 

FOR WHOM THE BELL TOLLS
Howard Baskerville (April 10, 1885 – April 19, 1909) was an American teacher in the Presbyterian mission school in Tabriz, Iran. He is often referred to as the "American Lafayette in Iran". In 1908, during the Constitutional Revolution of Iran, he decided to join the Constitutionalists under Sattar Khan, the national hero, and fight against the Qajar despot King Mohammad Ali Shah. He was shot while leading a group of student soldiers to break the Siege of Tabriz.Many Iranians still revere Baskerville as an exemplar of an America that they saw as a welcome ally and a useful "third force" that might break the power of London and Saint Petersburg in Tehran. Howard Baskerville in a world moving toward darkness lit a candle. Many times the candle flickered by cruel winds but the flame regained steadiness.

As Rumi said, ″each one of us touches one place and the whole world understands you.″ Howard Baskerville came to TOUCH Tabriz. His tombstone seeming to have risen out of the earth is there since 1909, a year over a hundred years AND NOW THE WHOLE WORLD UNDERESTANDS him.
May the bell toll in towers or ring in the hand of every child in early spring of every year on April 19, and may Howard Baskerville hear the earthly chimes for the first time a century after his departure from earth – wherever he is in heaven

_________________________

 

هوارد باسکرویل که عضو مسیون آمریکایی در تبریز بود  در مدرسه ای در تبریز تدریس میکرد.در زمان انقلاب مشروطه و در محاصره تبریز وی بکمک مشروطه خواهان آمد و در این انقلاب در حین اداره دانش آموزان انقلابی مبارز بر علیه دیکتاتوری محمد علی شاه بضرب گلوله کشته شد. آرامگاه این قهرمان شاد روان در تبریز است.او شمعی برای روشن کردن آزادی و انسانیت بود و برای همیشه نامش در خاطر مردمانآزادی خواه و انسان دوست خواهد ماند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در تاریخ ۸/۰۸/۲۰۲۰ مطابق نوزدهم مرداد ۱۳۹۹ نوشته زیر به این موضوع اضافه شد. این نوشته از فیس بوک ناصر بانک است


کادر درمانی یک بیمارستان پشت لباسشان نوشته بودند:
*ما گر زِ سر بریده میترسیدیم*
*در محفل عاشقان نمی رقصیدیم*
عجیب منقلب شدم، حالی بس نگفتنی.
من این شعر را میشناختم، قطره اشکی هم سرازیر شد.
عجب، عجب، تاریخ چه ها که نمیکند.
در تبریز ، این شعر بیش از ۱۰۰ سال است كه ورد زبان هاست و اصل شعر اینگونه است:
*سیصد گل سرخ؛ یک گل نصرانی…*
*ما را ز سر بریده میترسانی؟*
*ما گر ز سر بریده میترسیدیم*
*در محفل عاشقان نمی رقصیدیم*
(نصرانی، اشاره به فردى مسیحی است).
شاعر مشخص نیست، اما داستان این شعرِ ۱۰۰ ساله چیست؟
صدر مشروطیت است،
*تبریز* شدیدا محاصره است،
جنگ سختی است.
فقط یک کوچه مانده تا *جنبش مشروطه* شکست بخورد.
*ستار خان* در *کوچه امیرخیز*، آخرین جبهه در حال مقاومت است.
*هُووارد باسکرویل* معلم ۲۴ ساله مدرسه آمریکایی *مموریال* تبریز تحت تاثیر حق و مشروطه قرار میگیرد و به *ستارخان* میپیوندد.
*کنسول آمریکا* در تبریز، از او میخواهد از صف مشروطه‌خواهان جدا شود. باسکرویل ضمن پس‌دادن پاسپورتش میگوید:
*تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.*
*هُوارد* فرماندهی ۳۰۰ نفر از مجاهدين را بعهده میگیرد و در کنار ستار خان در محله *شنب غازان* (شام گازان) تبریز با استبداد میجنگد و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه *شهید* میشود.
*سیصد گل سرخ،* (آن سيصد نفر)
*یک گل نصرانی* (‌‌‌هُووارد مسیحی)
*ستار خان* از همان کوچه *(امیرخیز)* پیروز میشود...
*تبریز* و *ستار* مراسم تشییع باشکوهی برای این *شهید آمریکایی* در راه مشروطه برگزار میکنند.
*زنان تبریز* فرشی با چهره *هووارد* میبافند و‌ به دستور *ستار*، نام *هووارد باسکرویل* بر روی اسلحه اش حک میشود و برای مادرش به آمریکا فرستاده میشود.
آن شعر هم سروده میشود.
مزار *هُووارد* هم اکنون در گورستان ارامنه تبریز است.
[شاید دلیل گمنامی این شهید، آمریکایی بودنش است...]
حالا همان *شعر ِ ۱۰۰ ساله*، در پشت گان ِ پرستاران و پزشکان جانفشان میهنمان است:
*سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی*
*ما را زِ سر بریده میترسانی؟*
*ما گر ز سر بریده میترسیدیم*
*در محفل عاشقان نمی رقصیدیم*

 

 

Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.