نقش دو نظریه سیاسی در چشم انداز آتی ایران - یونس شاملی
Sunday, March 21, 2010 at 05:25PM
افشا

ما در ایران جامعه فارس نداریم. بکار بردن این کلمه فارس غلط است.
فارس کسی است که به هر حال وابسته به حکومت میباشد.قبل از پهلوی توسط دیوان دولتی و پس از پهلوی شامل کسانی است که نه تنها به دیوان دولتی و کارمند دولت بودن وابسته اند بلکه تحصیل کردگان از هر گروه قومی ایرانی را شامل میشود.ما استان فارس نشین نداریم مگر این که کرد را فارس بدانیم؛ لر را فار
س بدانیم و یا گیلک را فارس دانیم وهیچکدام این مردمان فارسی را در نمییابند اگر در دامن اصالت قومی بزرگ شده باشند.مثلا در دویست سال قبل ترک و گیلک تقریبا به یک میزان فارسی را در نمییافتند.پس نمیتوان گیلک را فارس نامید و ترک را غیر فارس. این کار خنده دار است.
بکار بردن جامعه فارس دامن زدن به این برداشت غلط است.
دو نظریه ای که گفته اید واقعیت دارد و اشتراک حول محور نفی ملایان تقریبا کامل است ولی این که چه باید بج
ای ملایان گذاشته شود ناروشن و مخفیانه است.
بنظر من باید رژیمی دمکراتیک و همسو با حقوق بشر بر سر کار آید و بدنبال خود کفایی علمی و اقتصادی و رنسانی فرهنگی و مذهبی باشد.زیرا در فرهنگ و دین خود با ارزشهای غلط ضد حقوق بشری روبرو هستیم.و در مورد علم و اقتصاد هم بسیار عقب مانده و وابسته هستیم


________________________

نقش دو نظریه سیاسی در چشم انداز آتی ایران

این بحث بسیار مهم و حیاتی است. بحثی است که چشم انداز سیاسی در ایران بر مبنای این دو نظریه ورق خواهد خورد. در هشت ماه گذشته هرگونه انتقاد و افشاگری در خصوص عملکرد جمهوری اسلایم در مطبوعات منعکس شده است. یعنی بخشی نفی ی یک جنبش مردمی است، در نفی استبداد سیاسی، نژادی و مذهبی در ایران. اما بحث اثباتی و ایجابی بسیار اندکی و بسیار سطحی بوده است. اینکه مردم چه می خواهند و بعد از جمهوری اسلامی به دنبال کدامین نظام سیاسی هستند. این بخش از مبارزه یعنی روشنگری در میان احزاب مرکز گرا و به زبانی روشن تر در نزد احزاب متعلق به جامعه فارس ایران بسیار ناروشن، غیرجدی و بصورت سطحی دنبال شده است.

بحث نقش دو نظریه سیاسی درچشم انداز تحولات ایران در واقع پاسخ به همان پرسش "چه می خواهیم؟" است که در سخنرانی من بصورت کوتاه مورد بررسی قرار گرفته است. نگاه از اشلها و برشهای مختلف به این بحث و روشنگری در این حوزه به عهده عناصر پیشرو و شخصیتهای واقعا دمکرات در جامعه ایران است. بویژه وقتی بحث برسر گونه های حکومتی است، فعالین و احزاب سیاسی جامعه فارس ایران یا با شعار از کنار آن می گذرند و یا سکوت اختیار کرده اند. علت العلل این سکوت و یا سطحی نگری ها چه می تواند باشد؟ در ادامه این سخنرانی من دوباره از اشل و یا برشی دیگر و البته بصورتی ساده تر به این دو نظریه سیاسی باز خواهم گشت و آن را بیشتر خواهم شکافت.

امیدوارم عناصر دمکرات، فاضل و پیشرو جامعه فارس ایران و تمامی اندیشمندان دیگر با احساس مسئولیت بیشتری به این بحث بپردازند و تنها به واکنش، انگ زدن و یا نادیده گرفتن از کنار این مبحث مهم درنگذرند.

پاسخ به پرسش "ما چه می خواهیم" پرسشی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. در انقلاب 57 این پرسش بدون پاسخ ماند و جمهوری اسلامی به سکان داری کشتی طوفان زده آن صعود کرد. اینک باز تاریخ در حال تکرار شدن است. اما خوشبخاته ما دیگر در سال 57 نیستم و فاکتها و فنومنها و مولفه های جدید سیاسی وارد گود سیاست در ایران شده اند که بی پاسخ گذاشتن این پرسش، چیزی جز غلطیدن در قهقرا و عقب ماندگی نصیب دیگری برای مردم نخواهد داشت.

با این آرزو که "دو نظریه سیاسی" موجود به دقت مورد نقد و بررسی قرار بگیرد این کوتاه سخن را به پایان می برم.
دیگر واکنش، ضدیت، عصبیت، تندخویی، بازی کردن نقش صاحب خانه و یا متدهایی از این قبیل نه تنها کارساز نیست که خود اسباب ناهنجاریهای اجتماعی بیشتر در جامعه ایران را فراهم خواهد ساخت. باشد که این کوتاه سخن مفید افتد
یونس شاملی

Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.