آموزش به زبان مادری حق مسلم همه شهروندان است!
بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu
بر اساس گزارشات، گفته ها و شنيده ها شهرهای آذربايجان در روز جهانی زبان مادري، مملو از ماموران امنيتی و ضدشورش بود. برای نمونه ماموران امنيتی در ميدان شهناز و خيابان های اطراف شهر تبريز مستقر بودند و گشت زنی صدها موتورسوار مسلح، لباس شخصی ها و غيره نيز در اين شهر، بسيار گسترده و محسوس بود. شهرهای ديگر آذربايجان نيز مانند تبريز فضايی پليسی - امنيتی داشت.
فعالين سياسی و فرهنگی آذربايجان، طی روزهای اخير با پخش خودکارهايی که بر روی آن ها شعار «تورک ديلينده مدرسه اولماليدير هر کسه»(مدرسه به زبان ترکی بايد برای همه تامين گردد) و هم چنين چاپ و پخش اعلاميه ها و پوسترهای تبليغاتی با شعارهايی چون «منيم ديليم اولن دئييل باشقا ديله دونن دئييل»(زبان من مرگ ناپذير است و به زبان ديگر تغيير نمی پذيرد)، «آنا ديلينده مدرسه اولماليدير هر کسه»(مدرسه به زبان ترکی بايد برای همه تامين گردد) و...، روز جهانی زبان مادری را به مردم آذربايجان تبريک گفتند.
در واقع روز جهانی زبان مادري، فرصتی برای همه انسان ها و جرياناتی است که در جهت آزادی زبان مادری عميق تر فکر کنند و مبارزه پيگيری را سازمان دهی نمايند.
طبق گزارشات، تعداد بی شماری از فعالين سياسی و فرهنگی در آذربايجان، کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، سيستان و بلوچستان و غيره زندانی هستند که تنها «جرم» شان خواست آزادی زبان مادری شان است و ربطی به پان ترکسيم و ديگر گرايشات ناسيوناليستی اين مناطق ندارند.
سازمان يونسکو، از سال ۱۹۹۹ روز 21 فوريه برابر با 2 اسفند را به نام «روز جهانی زبان مادری» نام گذاری کرده تا توجه دولت ها و شهروندان جهان را به دادن اهميت بيش تر به تدريس زبان مادری در مدارس جلب نمايد.
در رابطه با حق آموزش به زبان مادری در بند دوم ماده 26 اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده است: «هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايی همه جانبه شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملتها و تمام گروههای نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليتهای ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.» اين موضوع در بند سوم همين ماده به اين شکل ادامه يافته است: «پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود، بر ديگران حق تقدم دارند.»
در حقيقت زبان، بازتابدهنده فرهنگ و سنن و آداب و رسوم مردمی است که به آن زبان سخن ميگويند. بر اين اساس هرگونه تلاشی در جهت جلوگيری از زبان مادری به معنی نابودی فرهنگ آن مردم است. زبان مادری به خصوص برای کودکان، گوش نوازتر از هر صدای ديگری است و نقش مهمی در رشد کودک و شکل گيری هويت و شخصيت او، ايفا ميکند. زبانى را که بعدا ياد گرفته می شود هميشه زبان دوم است. اساسا بين زبان مادری و هويت رابطهای تنگاتنگی برقرار است.
در اين ميان، ايران به عنوان کشوری که اکثريت شهروندانش به زبان های مختلف سخن می رانند در حالی که از آزادی تحصيل و آموزش و فعاليت های فرهنگي، سياسی و اجتماعی به زبان مادری خود نه تنها محرومند، بلکه هرگونه فعاليت در جهت آزادی زبان مادري، «جرم» بزرگی نيز محسوب می شود.
از سوی ديگر، عدم تدريس به زبان مادری سبب می شود که زبان و ادبيات «اقليت» ها شکوفا نشود و حکومت به زور به «اقليت» ها فشار می آورد که تبعيض و نابرابری را بپذيرند و خود را شهروندان «درجه دو» به حساب بياورند.
ممنوعيت زبان مادری در ايران، ريشه تاريخی دارد. در تاريخ جديد ايران و بعد از به قدرت رسيدن رضا شاه در سال 1925، سياست حکومت در جهت نابودی زبان های «غيرفارس» در کشور بود. اين سياست در زمان پسرش محمدرضا شاه ادامه يافت. حکومت اسلامی نيز همين سياست را دنبال کرده است. بنابراين، وظيفه برخی از ادارات دولتي، به خصوص آموزش و پرورش و نهادهای آموزشی در تاريخ معاصر ايران اين بوده است که زبان های غيرفارسی را از بين ببرند.
................