سياست چماق وسانديس تقی روزبه
Saturday, January 23, 2010 at 01:39AM
افشا
سياست چماق وسانديس
تقی روزبه
دراين نوشته نگاهی داريم به پس زلزله های تظاهرات روزعاشورا،به تاکتيک تازه جناح حاکم،به رويکرد طرفداران ولايت مشروط درصفوف جنبش و به استراتژی معطوف به مذاکره وانتخابات آزاد ووظايف کلی گفتمان آزادی وبرابری.
تظاهرات عاشورا وپی آمدهای آن
برآمد اعتراضی مردم درروزعاشورا را به لحاظ ترکيب چندين مولفه می توان به مثابه نقطه عطفی درمنحنی بحران به شمارآورد:سه مولفه زيربيش ازعوامل ديگر درآن تأثيرگذاربودند:
نخست:کانونی شدن شعارمرگ برولايت فقيه ووعده سرنگونی وی توسط صدهاهزار تظاهرکننده. وضعيتی که تداعی کننده شعارمرگ برشاه درانقلاب بهمن بود.اين شعارتوفنده کاخ استبداد دينی را به لرزه افکند.قبل ازآن نيزدرحرکت قم و بيخ گوش مراجع يعنی درمرکزام القراء اسلامي،مردم با بهره گيری ازيک فرصت طلائي، هم چون پرستوئی نشسته بر درختی بدون شاخ و برگ درپايان زمستان اما سرشار ازنيروی حياتي، بانغمه خود نزديک شدن فصل بهاررا بشارت داد وباپژواکی درابعاد جهانی. آنروز براستی دروديوار ام القراء اسلامی به لرزه افتاد.
دوم: مقاومت مردم دربرابرخشونت وسرکوب ورعب افکني، رژيم راسخت غافگيرکرد.نيروی سرکوب ازمدتها قبل به تدارکات پيشگيرانه پرداخته و با خط ونشان کشيدن واينکه به کسی اجازه عرض اندام نخواهد داد،تمامی نيرووتوان خود را برای کنترل اوضاع بکارگرفته بود. با اين وجودعليرغم دستورتيرومبادرت به انجام آن جنايات رسواکننده و فراموش نشدني،نتوانست کنترل صحنه را بدست گيرد وباين ترتيب عملا خيابانها و ميادين تهران برای ساعاتی چند تحت کنترل مردم قرارگرفتند.بی گمان سران رژيم ومتوليان سرکوب، شبهای متوالی درخلوت خويش سخت برخود لرزيدند:اين را می شد ازواکنش های رژيم واز وَجنات وحشت زده سردار رادان به خوبی ملاحظه کرد.مردم بايکديگرحول پيشروی بسوی کدام نقطه؟ راديوتلويزيون؟ بيت رهبري؟ويا... پچ پچ می کردند.بيهوده نبود که برخی گزارشات خبرازترک محل اقامت رهبرنظام در اوج آن هنگامه می داد. گرچه هنوزنقطه غليان برای تسخيرنقاط استراتژيک قدرت فرانرسيده بود وخويشتن داری مردم همين را نشان می داد، با اين وجود همهمه ها و قدرت نمائی چندساعته برای اشاعه وسيع اين ترس دراردوی دشمن کافی بود.چه کسی تضمين می کند مردمی را که کشتارو پرت کردنشان ازبالای بلندی به روی آسفالت خيابان ها، بجای ايجاد ترس موجب برافروختن خشم و جسارتشان می شود، مصمم ترنکند؟ وآنها درگام های بعدی عزم خويش را برای پيشروی به سوی تصرف کانون های اصلی قدرت وخشونت،وبسوی تسخير مناطق استراتژيک جزم نکنند؟! درهرحال آگاه شدن به گوشه ای ازنيروی لايزال خود ومشاهده ُکندشدن تنها حربه بقاء دشمن- تيغ سرکوب- در حماسه آن روز واعتماد به نفس برآمده ازدل آن ،برای هرجباری که تکيه گاهش قدرت برهنه باشد، اين ترس را برمی انگيزاند که براستی چه تضمينی وجود دارد که فردا وفرداهای ديگرامواج مردمی برای به پائين کشيدنش به حرکت درنيايند؟.آری اين کابوسی است که هرشب به بالين دشمنان قسم خورده مردم سرمی زند ولحظه به لحظه افول اقتداروجبروت آنان را برخشان می کشد.
سوم:نشانه هائی حاکی ازترديد و ريزش نيرو درميان نيروهای سرکوب بروزپيداکرده اند.اين نشانه ها حاکی ازعدم اجرای فرمان تيراندازی وسرکوب درمواردی و همدردی وهمراهی با مردم درمواردی ديگربوده است . ديده شدن چنين نشانه هائی درکنارنمايش قدرتی که مردم دربعضی نقاط وصحنه ها درخلع سلاح افراد يا بعضا دسته جمعی نيروهای سرکوب ويا ناگزيرساختن آن ها به فرار ازصحنه فوران خشم فروخورده مردم وآتش زدن سازوبرگ سرکوب به عمل آوردند، بيان کننده اين واقعيت بود که دستگاه عريض وطويل ماشين سرکوب که اکنون به مثابه تکيه گاه واهرم اصلی بقاء رژيم بشمارمی رود، آنچنان هم که پنداشته می شوديکدست ومستحکم نيست ولاجرم قابل ترک برداشتن است. واين يعنی آغازپايان. دامنه ريزش نيرو البته فراترازنيروهای مستقيم سرکوب بوده وشامل پايگاه اجتماعی اخص حاکميت،ازميان اساتيد دانشگاه ها،اصول گرايان وفرزندان مقامات،هنرمندان وابسته وديپلمات ها و... نيزمی گردد.اکنون حتی می توان تصاوير پيوستن بخش هائی ازآن ها و يا از مردمان تاکنون خاموش را درتظاهرات قم و يا روزعاشورا به صفوف معترضين مشاهده کرد. مردم مدتهاست که واقعيت منزوی شدن بيش ازپيش رژيم را دريافته اند و با شعاردروغگو دروغگو63% کو آن را مداوما به رخ حاکميت می کشند.حال بگذاررژيم درپی دوپينک های متعدد وانجام سناريوهائی چون به آتش کشيدن تصويرخمينی و قرآن،آخرين زورخويش را برای گرد آوری بقايای چندده هزارنيروازاقصی نقاط تهران بزرگ و به مدد بخش نامه ها واختصاص امکانات دولتی بکارگيرد.نمايش "حماسی" رژيم درروزنهم ديماه که توسط ماشين دروغ پردازی رژيم به دهها ميليون نفرارتقاء يافت ازسوی مردم به تظاهرات سانديسی شهرت يافت! "ميليونها نفری"که مشاهده تصاوير پاره ولگدمال شده خمينی وخامنه ای درزيرپای کسانی که درحال گرفتن ونوشيدن سانديس هستند، بخوبی ميزان وفاداری آن ها به حاکميت را نشان می دهد!مضحک ترازآن تلاش برای ثبت اين "رخداد بزرگ" درتاريخ است.يعنی آن نوع کارهای احمقانه ای که معمولا مستبدين درهنگامه افول وسراشيبی به عنوان تظاهربه قدرت و برخ کشيدن جبروت بربادرفته خود به آن دخيل می بندند وما سرانجام اين نوع تاريخ نگاری و تقويم های خود ساخته را در دمدمه های انقلاب بهمن نيزآزموده ايم.بگذارجباران درشرفِ غرق شدن با ساختن تقويم های خيالي، عمرو قدرت خويش را ابدی وانمودسازند.اما به موازات آن شاهديم که تاريخ سازان واقعی نيزدرحال ساختن تقويم خود هستند. آنها درمارش های خيابانی خود نه فقط حکم عزل وابطال ولايت خامنه ای را فريادمی کنند،بلکه حتی درحال تنظيم پايان نامه سلسه جمهوری اسلامی نيزهستند!. براستی کدام يک ازاين تقويم ها اعتباربيشتری خواهند داشت؟!
Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.