تاریخچه ای از سکولاریسم و لائیسیته
Monday, January 11, 2010 at 10:59PM
افشا

از افشا

با تشکر از این که تاریخچه ای از سکولاریسم و لائیسیته ارائه دادید که کاری سترگ بود و خواندنی .
من فکر میکنم که مفهوم سکولاریسم همراه با پیشرفت روشنگری و مدرنیته متحول میشود و لازم است برای انقلابی و یا تحولی که در پیش است این مفهوم بزبان امروزی و در عرصه سپهر اجتماعی زمان فعلی باز تعریف شود و هم آهنگ با معلومات مدرنیته امروزی مثل حقوق بشر و دمکراسی باز یافت موضوعی شده و تعریف جدیدی از آن هم آهنگ با روح مدرنیته ارائه شود.
سکولاریسم جدا کردن حکومت از امر قدسی میباشد امر قدسی یعنی یک موضوع مقدس شده ولی اثبات نشده علمی است مثلا حکومت بر اساس اسلام و یا ناسیونالیسم کورش پرست و یا ناسیونالیسم قوم گرا و یا هر چیز مقدس دیگر که در نهایت سبب میشود ارزشهای حقوق بشری ضدیت با آن اندیشه ها و ارزشهای مقدس داشته باشد. یعنی آن مقدسات بر ضد حقوق بشر هستند مثلا رژیم پهلوی بر اساس کورش پرستی بود و شاه سلسله پهلوی که خودش دیکتاتوربود و اصلا بحقوق بشر اعتقادی نداشت یک دیکتاتور دیگری بنام کورش را
بنیان گذار حقوق بشر معرفی میکرد!!! بسیبار جالب است دیکتاتوری یک دیکتاتور دیگر را بنیان گذار حقوق بشر نامیده است و این دروغ با همت دزدان همراه حکومت پهلوی با تبلیغات رسانه ای که در دست خودشان بوده است به امر مقدس تبدیل شده است همانطور که متجاوزان عرب بنام اسلام در کشور ایران به امر مقدس تبدیل شده اند. این فقط در این مورد نیست در مورد نوروز جشن ملل منطقه که اصلا در آن هفت سین وجود ندارد آمده اند هفت سینی را هفت سین کرده اند تا بزبان فارسی و از آن طریق به ایرانیان فارس زبان مربوط کنند. در برابر این تجاوز به جشن ملی صدایی از هیچ وطن پرست واقعی را نگذاشته اند که رسا شود زیرا میخواهند با توسل به کورش و جشن نوروز و غیره حاکم شوند و بچاپند و نوکری بیگانه را بکنند همان طور که آخوندها بنام اسلام چاپیدند و نوکری بیگانه را میکنند بر ضد ملت ایران.
من نمیدانم یک سکولار واقعی چرا کورش دیکتاتور را باید بپرستد؟... See More

ما راه درازی برای بثمر رساندن حکومت دموکراسی بر اساس حقوق بشر داریم و لازم است در این راه همه سدها در هم شکسته شود

ادامه را در لینک زیر ببینید:

http://efsha.squarespace.com/blog/2009/10/15/236489364178.htm


**********************

سکولاریسم به صورت کلی به مفهوم ممانعت از دخالت کامل دین و خرافات در تمامی امور عمومی جامعه است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزشهایی مانند جدایی کامل دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر پایه سکولاریسم بنا شده اند.

اهداف و استدلالها برای قبول سکولاریسم بسیار گسترده اند. در لائیسیته اروپایی بحث گردیده که سکولاریسم یک جنبش به سوی مدرنیته و دور شدن از خرافات دینی است. برخی استدلال میکنند که سکولاریسم در آمریکا بیشتر به حفظ دین و خرافات از حکومت پرداخته و در زمینه اجتماعی کم کار تر بوده است.در میان کشورها جنبشهای سیاسی گوناگون سکولاریسم را به دلایل مختلف پشتیبانی میکنند.

واژه سکولاریسم برای اولین بار توسط نویسندهٔ بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال ۱۸۴۶ استفاده شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایه آن بنا شده بود، در طول تاریخ وجود داشته است. ایده های اولیه سکولار میتوان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب اوروئسیسم معتقد به جدایی کامل دین و خرافات از فلسفه بودند. هالی اوک این ایده جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد عقاید دینی مطرح کرد. هالی اوک یک ندانمگرا بود و به نظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمیشد، بلکه مستقل بود. سکولاریسم تنها به این نکته میپردازد که راه روشن در حقیقت سکولار است. دانستنیهای سکولار به طور روشن در همین زندگی پیدا میشوند و میتوانند در همین زندگی آزمون شوند.

یک دولت سکولار یا کشور سکولار.: دولتی است که باورهای مذهبی و خرافات را پشتیبانی نمیکند و نه با آنها مخالفت میکند. یک دولت سکولار با تمامی شهروندان فارغ از دینداری یا بیدینشان، یکسان رفتار میکند. در بیشتر حالات چنین دولتی دین رسمی یا چیز مشابهی ندارد.دولت سکولار برپایه دفاع از آزادی بیان که هدف سکولاریسم است بنا شده است..از دیگر ویژگیهای این دولت عدم دخالت کامل دین در سیاست و قانون است. قانون همگی شهروندان را به طور یکسان بدون دخالت کامل دین، تحت پوشش قرار میدهد. و از این لحاظ تبعیضی قائل نیست. شهروندان یک دولت سکولار مجبور نیستند بیخدا باشند. در برخی کشورهای سکولار مانند هند، آمریکا یا تایلند دیندار هم وجود دارند.سکولاریسم معمولا در پرتو عصر روشنگری در اروپا مطرح میشود که تاثیر اصلی را بر جوامع غربی داشته است. جدایی کامل دین از سیاست در آمریکا و اروپا و لائیسیته در فرانسه به طور گسترده ای بر پایه سکولاریسم رخ داده است
از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده میشود، معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. فلسفهٔ سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزشها پسندیده است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و خرافات و یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری، بهتر میتوان توضیح داد.

در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت کامل باورهای مذهبی و خرافی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای متصور هر گروه و دسته ای است.

در مفاهیم جامعه شناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفاهیم مذهبی را در تصمیم گیریهای خود کمتر دخالت دهد و یا این مفاهیم، کمتر موجب بروز اختلاف و یا درگیری گردد اطلاق میگردد.

واژهٔ سکولار در زبان لاتین به معنای «این جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و متضاد با «دینی» یا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن میگویند، معمولاً مقصود هر فلسفه ایست که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات (دُگمهای) دینی و خرافی بنا میکند و در پی ارتقای علوم و فنون بشری است.

سکولاریسم اگرچه در ایران بیشتر بار سیاسی دارد و به جای برچسب سیاسی به کار میرود اما در پایه، معنایی معرفت شناسانه دارد. از این رو، در نوشته های سخته تر از آن به عرفگرایی ترجمه و تعبیر میشد که اکنون واژهٔ گیتی گرایی به جای اش نشسته که برابرنهادهٔ درخوری است اگر به پارسی سره علاقه مند باشیم و معنای درست گیتی را-به ویژه آن گاه که رویاروی مینو مینشیند- بدانیم.

برنارد لوئیس مفهوم سکولاریسم را چنین شرح میدهد:

واژه سکولاریسم نخست در میانه قرن نوزدهم در زبان انگلیسی به کار رفتهاست، و اصولاً بار ایدئولوژیک داشته است. در کاربرد نخستین آن، بر آموزهای دلالت میکرد که مطابق آن اخلاقیات باید مبتنی بر ملاحظات اخلاقی و معطوف به سعادت دنیوی انسان باشد، و ملاحظات مربوط به خدا و حیات اخروی را باید کنار نهاد. بعداً، «سکولاریسم» را به این معنای گسترده تر به کار بردند که مؤسسات عمومی، به ویژه آموزش عمومی، باید سکولار باشد و نه دینی و خرافی . در قرن بیستم، این واژه معنای وسیعتری یافت، که از معانی قدیم و جدید واژه سکولار نشأت گرفته بود. امروزه آن را اغلب همراه با «جدایی» کامل نهادهای دینی و دولتی به کار میبرند، که تقریباً معادل با واژهٔ فرانسوی لائیسم است که در دیگر زبانها هم وارد شده است.

در زبان فرانسه و برخی دیگر از زبانهای رومی و ایتالیایی: معادل سکولاریسم است و به مفهوم عدم دخالت دین در امور دولتی وسیاست و یا برعکس آن میباشد. اگر چه به نظر میرسد هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی نتواند معنای واقعی کلمه

«laïcité»

را که از واژه یونانی

λαϊκός

میآید و به معنای سکولار است برساند، اما این کلمه با کلمات انگلیسی

laity

یا

laymen

به معنای عام مرتبط است و

“laicity”

شیوه نگارش انگلیسی اصطلاح فرانسوی لائیسیته است.

لائیسیته

بین لائیسیته و سکولاریسم تفاوت وجود دارد؛ لائیسیته یک نظریه سیاسی است که طبق آن دین از سیاست بطور کامل جدا است و این نظریه با هدف افزایش آزادیهای ارائه شده است، درحالی که سکولاریسم با هدف زدودن دین و خرافات از زندگی جاری مردم معرفی شده است، با این وجود گاهی اوقات اصطلاحات سکولاریسم و سکولاریته به معنای لائیسیته به کار میروند. فردی که به مکتب لائیسیته اعتقاد دارد را لائیک میگویند.

طرفداران مکتب لائیسیته بر این باورند که این اصطلاح به معنای رهایی از دین و خرافه پرستی است و بنابراین فعالیتهای دینی میبایست در چارچوب قانون همانند دیگر فعالیتها صورت پذیرند وامری فراقانونی نیستند. دولت در برابر نظریات مذهبی هیچ گونه موضعی نمیگیرد و افراد مذهبی را همانند دیگر افراد جامعه میشناسد. منتقدان بویژه منتقدان نسخه ترکی از دمکراسی در غرب سؤ استفاده میکنند و لائیسیته و ممنوعیت حجاب در فرانسه استدلال میکنند که این ایدئولوژی ضد مذهب است و در عمل از آزادیهای دینی میکاهد.

اخلاقیات سکولار
هالی اوک در سال ۱۸۹۶ در کتاب خود به نام «سکولاریسم انگلیسی»، سکولاریسم را به این گونه تعریف میکند:

سکولاریسم شیوه و قانون زیستن است که بر اساس انسان خالص بنا نهاده شده است و به صورت کلی برای کسانی است که باورهای مذهبی و یا خرافی را رد میکنند یا غیرقابل اطمینان و یا غیرقابل باور یافته اند.

اصول آن عبارت است از:

بهبود وضعیت زندگی با توجه به مفاهیم مادی زندگی
دانش تنها وسیله در دسترس انسان است
اینکه خیر در نیکی کردن است. چه خیر جهان دیگر درکار باشد و چه نباشد.
نیکی کردن در این جهان، و پیجویی این نیکی، خیر است.

موافقین سکولاریسم بر این باورند که گرایش به سمت سکولاریسم و به دنبال آن دوری کامل از دین و خرافات در دولتهای سکولار، نتیجه اجتناب ناپذیر عصر روشنگری است، که در آن گرایش عمومی جامعه به سوی علم و خرد سوق پیدا کرد و از دین و خرافه دورتر شد.

Moris Irani
10.01.2010

 منتشر شده در فیس بوک

Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.