خمینی نوکر جهانخواران سرمایه دار و مزدور ضد ایرانی
Friday, August 21, 2009 at 11:38PM
افشا

 

 

سیاستهای خمینی و تعاون و همکاری او با ریګان بقوت ګرفتن سرمایه داری جهانخوار کمک کرد و خمینی برای محبوبیت ریګان و این که نشان دهد او چقدر از ریګان می ترسد آزادی  ګروګانهای آمریکایی را هم زمان با مراسم تحلیف ریګان انجام داد تا این حس غلط را به ناسیونالیستهای آمریکایی و مردم آمریکا بدهد که آمریکا زیر نظر ریګان آمریکای واقعی است ولی کارتر رییس جمهور قبلی بی عرضه است و نتوانست غلطی بکند!!!!
ریګان بهمراه مارګارت تاچر سیاستهای ضد کارګری و طبقات ضعیف اجتماع را بېیش برد و موجب ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیر تر شدن فقیران حتی با وجود توسعه اقتصادی در جهان شد و خمینی هم شریک او در این ېیروزی ها بود ولی کارتر حداقل زنده ماند و کتابی نوشت که سیاستهای اسراییل را نسبت به فلسطین محکوم کرد و آن سیاستها را آېارتاید و ضد دمکراسی نام نهاد.این عمل کارتر موجب راه افتادن تبلیغات ګمراه کننده علیه وی از سوی اسراییل و محافل سرمایه داری جهانخوار شد حتی با وجود این که او ریییس جمهور سابق آمریکا هم بوده است.
اصولا سیاست شاه و خمینی هیچ فرقی ندارد هر دو دلالان تولیدات غربی هستند ولی رژیم خمینی آدم کش تر و دزد تر است
سیاست کورش بازی و آریا بازی همان ماسکی است که دلالان حاکم تولیدات غربی (حکومت شاه در ابتدا و ملایان ېس از وی ماسک اسلامی )بچهره خود زده بودند تا همسویی و نوکری خود برای غربیان را از چشم ملت ایران ېوشیده نګه دارند که متاسفانه با ماسک اسلامی ولایت فقیه ملت ایران اسیر حاکمانی مثل شاه شد مثل شاه بمعنای نوکر غربیان جهانخوار و دلال تولیدات غربی ولی البته خونخوار تر و خرافاتی تر از شاه ولی در یک خط و یک سیاست با شاه هستند.

****************

آنچه مي خوانيد ماجراي ايران كنترا مي باشد كه از زبان آقاي هاشمي رفسنجاني جاري گرديده است. اين بخش مهم در ماهنامه خواندني –شماره 37 (البته به نقل از گفتگوي روزنامه همشهري با ايشان) قابل رويت است.
خريد سلاح در زمان جنگ
كار براي خريد سلاح از كجا شروع شد؟
هاشمي رفسنجاني:اولين نامه اي كه به من نوشته شد از سوي فردي به نام قرباني فر بود. او نوشت كه در جلسه ناهاري كه با بوش و ريگان داشتم، بحثي در مورد ايران مطرح شد. در آن جا گفته شد كه آمريكا دارد اشتباه مي كند. چون روي بازنده ي جنگ سرمايه گذاري كرده است و اين سوال طرح شد كه چرا آمريكايي ها با ايران كار نمي كنند؟ قرباني فر نوشته بود كه در آن جلسه، اين منطق پذيرفته شد.
آقاي مهندس مير حسين موسوي مشاوري به نام آقاي كنگرلو داشت كه نامه ي قرباني فر را براي من آورد و اين چيزها در آن نوشته شده بود. به اين ترتيب تعامل ها شروع شد. هم آن ها با احتياط عمل مي كردند و هم ما مواظب بوديم. مقامات مهم كشور و سران سه قوه هم در جريان كار بودند و كارها با نظم پيش مي رفت. موضوع هم اين طور لو رفت كه اين ها يك مقداري از اقلامي را كه به ما دادند گران فروختند، براي اين كه پول اضافه اش را به نيكاراگوئه ببرند. چون در آن جا خرج داشتند. بعدا در اسنادشان مشخص شد كه اين پول ها را براي آن جا مي بردند. ما چون قيمت ها را مي دانستيم حدود 5-6 ميليون دلار از پولشان را نداديم. قرباني فر گفت: من اين پول را خودم داده ام. چون اين پول را از قبل مي گيرند و بعدا اسلحه مي فرستند. از طرفي اين جا هم حساب و كتاب بود و ما نمي خواستيم پول اضافي بدهيم. مدتي معطل كرديم و بالاخره هم آن 5-6 ميليون دلار را نداديم، چون با ما گران حساب كرده بوند. قرباني فر نامه اي به آقاي منتظري نوشت و شكايت كرد كه پول مرا نمي دهند. احتمالن افرادي كه در دفتر آقاي منتظري بودند اطلاعات را به مجله "الشراع" داده بودند و آن نشريه هم چاپ كرد. احتمال ديگري كه عده اي به آن معتقد بودند اين است كه اسراييلي ها اين موضوع را فاش كردند. چون اسراييلي ها دستشان در كار بود و بعدها متوجه شديم بعضي از محموله ها از انبار آمريكا در اسراييل مي آمد. يك بار محموله گلوله هاي هاگ به فرودگاه رسيده بود، نيروهاي ما ديدند مارك اسراييلي روي آن است. همان جا نگه داشتند. گفتيم ما از اسراييل نمي خواهيم و آمريكايي ها بايد خودشان بدهند.
ايران نگار:چند نكته را مي توان در اين گفتگو يافت:1- قرباني فر كيست كه هم مي تواند با بوش پدرو ريگان ناهار بخورد و هم مقامات ايران را در جريان مذاكرات خود با آن ها قرار دهد. او احتمالن يك فرد قدرتمند سياسي- اقتصادي بوده است كه توانسته 5-6 ميليون دلار از جيب خود خرج نمايد و البته اين خرج نمودن براي اين نبوده كه دل نگران منافع ايران بوده است چون پس از پرداخت نشدن اين مبلغ از سوي ايران به آيت الله متنظري گلايه نامه اي نگاشته است. 2- در همان زماني كه سلاح ها به ايران فروخته مي شده است سخنگوي وزارت خارجه ايران ادعاهاي ريگان مبني بر حضور نيروهاي ايراني در شمال نيكاراگوئه را رد مي كند(3 ارديبهشت 1364). در 24 آبان 1365 ريگان موضوع فروش سلاح هاي ايران را به صورت رسمي فاش مي سازد. او مي گويد: ما به مدت 18 ماه در رابطه با ايران يك طرح ديپلماتيك سري داشتيم. اين طرح به دليل ساده ترين و بهترين منظورها انجام شد كه عبارتند از : تجديد رابطه با ايران و عراق، از بين بردن تروريسم دولتي و خرابكاري و تسريع بازگشت سالم گروگان ها. ريگان همچنين به اجازه انتقال مقدار كوچكي از تسليحات دفاعي و قطعات يدكي براي سيستم دفاعي ايران اشاره مي كند. هرچند تازمان اعتراف رسمي مك فارلين اين قصه رازالود بود. رابرت مك فارلين در همان تاريخ فاش مي سازد كه ماموريت مخفي وي به ايران در اواخر سال گذشته مسيحي از طريق يك ميانجي در لندن ترتيب داده شده بود. در 5 آذرماه 1365 هنگامي كه قضيه فروش سلاح ها و سفر مخفيانه ي مك فارلين سروصداي زيادي به پا مي كند مشاور امنيت ملي ريگان و معاون وي بركنار مي شوند... 3- مك فارلين در ماموريت خود به ايران با چه كساني ملاقات مي كند؟ پاسخ به اين پرسش مي تواند روشن كننده ي بسياري از قضايا باشد.

http://209.85.173.132/search?q=cache...lnk&cd=7&gl=us
از افشا:
میبینید که مذاکره را خود هاشمی رفسنجانی شروع کرده است و بدون اجازه خمینی هم مک فارلین و هواېیمایش نمیتوانست به ایران بیاید و دفاع خمینی از رفسنجانی و جمع و جور کردن قضایا هم نشانه ای از این رفتار خمینی و آګاهی او از قضییه است و حتی اولین دستور بوش حمله کننده بعراق و بر اندازی صدام این بود که اسرار دولتی ایران کنترا افشا نشود با این که زمان افشای آن اسرار قانونا بسر آمده بود زیرا همسویی ملایان و آمریکا را بخوبی افشا میکرد که ېدر همین بوش و معاون ریګان از سر دمداران آن مساله بودند و موجب تنفر آمریکاییان و ایرانیان از آنها میشد.

__________________

ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور ایران:
پرسش: پیش خودتان تردید داشتید که آیا سکوت کنید یا نه؟
پاسخ: بله، این تردید را داشتم که سکوت کنم، گوشه‏ای بنشینم و به قول آقای خمینی به تألیف بپردازم. ولی اصل قضیه این بود که این آقایان زدوبند محرمانه‏ای با دستگاه ریگان و بوش کرده بودند که بعد به افتضاح‏های "ایران گیت" و "اکتبر سورپرایز" تبدیل شد. این‏ها نمی‏گذاشتند من در گوشه‏ای ساکت بنشینم. کسانی را هم که مطلع بودند، سرشان را زیر آب کردند.
مساله‏ دومی که در گفت‏گو با دوستان پیش آمد و من قانع شدم که باید به صحنه‏ اصلی آمد تا بتوانیم مبارزه را ادامه بدهیم، این بود که با این زدوبند محرمانه و ادامه‏ جنگ، ماندن در ایران و سکوت کردن به این معنا است که عمری را که گذاشتیم برای این که جامعه به سوی استقلال و آزادی برود، هدر رفت. پس باید به جایی برویم که می‏توانیم این‏ها را افشا کنیم. قضیهء‏ "اکتبر سورپرایز"، "ایران گیت"، فسادهای بزرگ و ترورها، همه را من و دوستان‏ام افشا کردیم.
منبع
http://www.newsecularism.com/2009/02...-Interview.htm

*******************************

روايت جديد از ماجراي مك فارلين
مقام هاي فعلي و سابق وزارت خارجه مطرح كردند؛

اعتماد ملي: حسين شيخ الاسلام قائم مقام وزارت امور خارجه و محمدجواد لاريجاني معاون سابق وزارت امور خارجه و عباس ملكي معاون اسبق وزارت خارجه در جلسه اي روايت جديدي از ماجراي مك فارلين را مطرح كردند. به گزارش <الف>، حسين شيخ الاسلام قائم مقام وزارت خارجه در جلسه اول نشست مذاكرات ديپلماتيك در 30 سال انقلاب اسلامي در دانشگاه صنعتي شريف گفت: ارتش عراق دو برتري زرهي و هوايي بر ما داشت، آن زمان بحث قطعنامه 598 مطرح بود و ما براي رفع اين نقيصه مذاكرات با مك فارلين را انجام داديم، قصد ما اين بود كه با يك عمليات مهم شرايطي ايجاد كنيم كه خواسته هايمان در قطعنامه گنجانده شود به همين دليل كسي كه از طرف ما با آمريكايي ها مذاكره مي كرد قيافه اي داشت كه به نظر مي رسيد بهره هوشي خيلي كمي دارد ولي آمريكايي ها گول خوردند. وي افزود: مك فارلين رئيس شوراي امنيت ملي آمريكا بود، آدم بسيار باشخصيتي بود وقتي شكست خورد اقدام به خودكشي كرد كه نجات پيدا كرد. او با آن منصب و پست و شخصيتش تنها درخواستش از ما اين بود كه در هتل استقلال تهران بايستد و آقاي هاشمي رفسنجاني كه رد شد به او سلام كند. شيخ الاسلام اضافه كرد: مذاكرات خوب پيش مي رفت، ما موشك هاي <هاگ> و <تاو> مي خواستيم، آمريكايي ها نداشتند و از ذخايرشان در اسرائيل براي ما فرستادند، وقتي آقاي هاشمي فهميد، گفت: آنها را برگردانيد، در جنگ با يك كشور عربي نمي شود از آنها استفاده كرد.
قائم مقام وزارت خارجه گفت: ما قصد داشتيم مهم ترين حمله خود به فاو را انجام دهيم، تحليل ما اين بود كه اگر فاو را بگيريم عراق مثل افغانستان مي شود و هيچ راهي به درياي آزاد نخواهد داشت. مي دانستيم در اين حمله، عراق نقطه به نقطه فاو را خواهد زد ولي در اين حمله ما نمي توانستيم هواپيماي آنها را در تهران بزنيم. وي افزود: 76 هواپيماي عراقي را در فاو سرنگون كرديم، اگر حمله به فاو نبود قطعنامه عليه ما صادر مي شد ولي ما توانستيم دو خواسته اعلام آغازگر جنگ و پرداخت غرامت را در قطعنامه 598 بگنجانيم، هرچند عده اي در مجلس اعتراض كردند و امام(ره) دستور دادند اعتراضات متوقف شود، اگر امام نمي ايستادند مشكل ايجاد مي شد، اگر مذاكرات مك فارلين و موضوع موشك هاي <هاگ> و <تاو> نبود نمي توانستيم در فاو پيروز شويم.
در ادامه اين جلسه محمدجواد لاريجاني هم درباره مك فارلين گفت: ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا در حال سقوط بود لذا استراتژي كار با ايران پيروز را مطرح كرد ولي صهيونيست ها توسط دو جاسوس موساد كه در هيات مك فارلين بودند و بعدا در سقوط هواپيما در آمريكاي لاتين كشته شدند مذاكرات را به هم زدند.
عباس ملكي هم در دومين نشست مذاكرات ديپلماتيك در 30 سال انقلاب اسلامي درباره خاطرات خود از مذاكرات مك فارلين گفت: در ژانويه سال 1981 ريگان رئيس جمهور آمريكا شد، گروگان هاي آمريكايي در ايران آزاد شده بودند و ايران هم به دنبال موشك هاي هاگ بود. يك دلال اسلحه پيدا شد و گفت موشك هاي هاگ را براي شما تهيه مي كنم، با آمريكايي ها مذاكره كرد، آنها هم قبول كردند كه از اين موشك ها به ايران بفروشند چون پول آن را براي ضدانقلابيون نيكاراگوئه لازم داشتند و نمي توانستند از طرق رسمي و بودجه مصوب كنگره اين پول را تهيه كنند. بعضي ها در كنگره مخالف اين كمك بودند. اين موضوع يك دليل موافقت دولت ريگان با فروش اسلحه به ايران بود، دليل ديگر اينكه فكر مي كردند از اين طريق مي توانند به ايران نزديك شوند چون ايران مهم ترين كشور منطقه بود. بعدا گفته شد دو هواپيماي حامل اسلحه به ايران آمدند و روي سلاح ها آرم اسرائيل بوده است.
وي افزود: مك فارلين با كيك و انجيل آمد چند روزي هم در تهران بود و رفت. چون سلاح ها آرم اسرائيل داشته همه را پس داديم. ظاهرا قصدشان اين بود كه پس از استفاده ما از اين سلاح ها، عراق از اين آرم ها عليه ايران به عنوان همدست اسرائيل استفاده كند. وي اضافه كرد: جريان مك فارلين ابتدا توسط روزنامه الشراع نقل شد و آقاي هاشمي رفسنجاني بهتر ديد كه خودش در مورد اين مذاكرات صحبت كند. كسي هم كه اين خبر را به الشراع داده بود دستگير شد.
وي به ملاقات خود و جواد لاريجاني با آندره گروميكو رئيس جمهور روسيه در جريان جنگ ايران و عراق اشاره كرد و ملكي گفت: هر بار كه ايران به نيروهاي عراقي حمله مي كرد و غنيمت جنگي مي گرفت، اكثر غنائم اعم از تانك و كاميون و... نو و صفر كيلومتر بودند و حتي روكش صندلي ها و برخي اتيكت هاي آنها هم كنده نشده بود.
اين نشان مي داد كه يك پل هوايي بين مسكو، پاريس، لندن با بغداد براي رساندن اسلحه به اين كشور وجود دارد. روسيه خود را متعهد به معاهده 1972 با عراق مي دانست. وي افزود: فرصتي پيدا شد و هياتي از ايران به روسيه رفت تا جلوي اين روند را بگيرد.
بعد از پايان مذاكرات آقاي لاريجاني به گروميكو گفت، اميدواريم شما را در تهران ببينيم. گروميكو گفت، چطور؟ من كه تازگي ها تهران بودم. ما تعجب كرديم، لاريجاني سوال كرد، كي؟ گروميكو گفت، همين چند وقت پيش، سال 1942 با استالين به تهران آمدم. اين سخن گروميكو يعني اينكه شما خيلي جوان تر از آن هستيد كه بخواهيد مرا به اين راحتي ببينيد.
ملكي افزود: بعضي ها فكر مي كنند هرچه در تكنولوژي پيشرفته تر باشيد در مذاكرات سياسي هم پيشرفته تريد در حالي كه اينگونه نيست. در مذاكره يك ديپلمات ارزشي كمتر از جبهه رفتن نداشت. الان همه فكر مي كنند آمريكا در مذاكرات بهتر از همه است در حالي كه اينطور نيست، آنها با آن همه تكنولوژي پيشرفته در افغانستان هرجا را مي زنند به عنوان مثال از قضا مجلس عروسي است در حالي كه فكر مي كنند محل تجمع طالبان است.

در ویدئو زیر بنی صدر اولن رئیس جمهور حکومت ملایان علت فریب خوردنش را از خمینی شرح میدهد

 
http://www.youtube.com/watch?v=w83FVM5Tx9U&feature=related

 

 در ویدئوی زیر عملیات آمریکا در کمک ببالا آمدن خمینی و ارسال یکصد و پنجاه میلیون دلار پول به حساب خمینی در پاریس افشا شده است.آمدن ژنرال هایزر برای خنثی کردن ارتش بنفع خمینی و خبرهای کنفرانس گوادلوپ و همکاری ریگان و خمینی و کل تحریکات ملایان در تاریخ سی و سه سال اخیر ایران همگی حکایت از مزدوری ملایان و خمینی دارد

http://www.youtube.com/watch?v=jFlUT_6J4ts&feature=related

_____________________________________________________

 

در برنامه افق با نام “شاه رفت”  ( پخش شده در بهمن ۱۳۹۱) میهمانان  برنامه   دکتر عباس میلانی، عبد العلی بازرگان و منصور فرهنگ بودند. دکتر میلانی پژوهشگر تاریخ معاصر گفت نامه های زیادی میان خمینی و کارتر رد و بدل شده است که اسناد آن موجود است و خمینی در آنها به امریکا وعده مهار کمونیسم و فروش نفت را داده بود. همچنین در این برنامه افشا شد که مهدی بازرگان با آمریکایی ها و از جمله ژنرال هایزر تماس مستقیم داشته و خمینی و بازرگان هر دو در جریان نامه ها و تماس های محرمانه یکدیگر با دولت امریکا بوده اند. منصور فرهنگ نیز گفت که در تهران با رمزی کلارک  مامور دولت امریکا بر ضد شاه به راهپیمایی می رفته است.

عبد العلی بازرگان هنگامی که سیامک دهقان پور از او درباره روابط محرمانه پدرش با امریکا پرسید  گفت این مذاکرات با همهٔ گروه‌ها بود ، من از جزئیات خبر ندارم.

 لطفا ویدئوی زیر را ببینید

 

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=TL_kE2OG418

Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.