همان هنگام که ماموران سرکوبگر رژيم جمهوری اسلامی ،پاسدار ها ،بسيجی
ها ، لباس شخصی ها ، مامورين شهربانی و ديگر گزمه های ريز و درشت راه های
منتهی به گلزار خاوران را سد می کردند تا خويشان و ياران قربانيان
شهريور1367 نتوانند در بيستمين سالگرد اين فاجعه ياد اين عزيزان را گرامی
بدارند ؛ در نقطه ديگری از جهان ، در آرژانتين دو ژنرال آرژانتينی به
اتهام قتل و شکنجه مخالفين خود محاکمه می شدند . همان هنگام که خويشان
وياران قربانيان 67 خسته و نااميد با چشمانی اشکبار و قلبی سنگين به خانه
های خود بازمی گشتند بستگان و ياران ناپديد شدگان سياسی در آرژانتين پس از
شنيدن حکم دادگاه برای دو ژنرال جنايتکار آرژانتينی با هلهله و شادی جشن
می گرفتند .
دو ژنرال آرژانتينی آنتونيو بيوسی ، 81 ساله و لوسيانو منندز 82 ساله
هر دو از قسی القلب ترين و خشن ترين ژنرال ها در دوران 5 ساله حکومت آنها
بودند . ژنرال ها در سال 1976 پس از يک کودتا به قدرت رسيدند . از همان
تاريخ تعقيب ، پيگرد ، شکنجه و قتل فعالين چپ انقلابی به اقدام روزمره اين
رژيم تبديل شد .آنتيونيو بيوسی از اين عمليات به عنوان جنگ مقدس عليه
کمونيسم بين الملل ياد می کند .به گفته او کمونيست ها همه جا بودند .در
کارخانه ها ، در دانشگا ه ها و مدارس و محلات . به نظر او تنها راه مبارزه
با چپ انقلابی از بين بردن فيزيکی آنها بود . در اين دوره بيش از 30 هزار
انقلابی آرژانتينی کشته و يا ناپديد شدند .دادگاه پس از شنيدن و بررسی
شواهد اين دو را به حبس ابد محکوم کرد . ( در آرژانتين مجازات اعدام وجود
ندارد ) از جمله کسانی که در دادگاه حضور داشتند ؛ گی يرمو وارگاس بود .
او که در هنگام ناپديد شدن پدرش تنها 5 سال داشته به خبرنگاران گفت :
" در طول اين سال ها وزنه ای سنگين را بر قلبم احساس می کردم . حالا پس از
شنيدن حکم دادگاه احساس آرامشی می کنم که برای من بی سابقه بوده است ." و
ما چقدر از اين گی يرمو ها در ايران خودمان داريم که جز خاطره ای مبهم و
سايه وار از پدر يا مادرشان چيزی به ياد ندارند .
آنچه برای ما به سوگ نشستگان شهريور 67 مايه درس و آموزش است ، از پای
ننشستن ، سازماندهی و پيگيری در امر افشای دستور دهندگان و مجريان جنايات
در طول اين سال هاست . اگر ما فکر کنيم تاريخ به خودی خود جنايتکاران را
به پای ميز محاکمه می کشاند به بيراهه رفته ايم . بدون سازماندهی ، بدون
تشکل و بدون پيگيری در امر دادخواهی و مبارزه بدون وقفه عليه رژيم سرکوبگر
جمهوری اسلامی شاهد دادگاه هايی از نوع آرژانتين نخواهيم بود .بر اثر همين
افشا گری های خانواده ها و سازمان های انقلابی بوده که اينک سران رژيم
تقصير را به گردن ديگری می اندازند . آخوند خشن و جنايتکاری مثل حسنی ،
امام جمعه اروميه در کتاب خاطرات خود در رابطه با کشتار های دهه 60 از اين
اقدامات به عنوان تند روی های نابجا ياد می کند . او که در جريان دستگيری
پسرش (رشيد) که از فعالين سازمان فدايی بود اطلاعات لازم را به کميته ضد
انقلاب تهران(زير نظر مهدوی کنی) داده بود در اين باره می گويد: " رشيد و
امثال او نبايد اعدام می شدند . " آيا فرار از تقبل مسئوليت در امر کشتار
ها نشانه عقب نشينی نيست ؟آيا می توان منکر رابطه مستقيم بين فعاليت های
افشاگرانه خانواده ها و نيروهای انقلابی و عقب نشينی سران رژيم شد ؟مردم
ايران نيز اگر بخواهند به عنوان يک ملت سربلند کنند می بايست در امر
افشاگری همپای داغداران خواهان محاکمه و دستگيری مسببين اين جنايت بشوند
.در چنين صورتی دير نخواهد بود که جنايتکاران دهه 60 را بر همان صندلی
ببينيم که امروز آنتونيو بيوسی و لوسيانو منندز را درخود جای داده است .