12...........علت تحولات اجتماعی
Friday, March 7, 2008 at 12:17AM
افشا
جهش تكنوژي به عنوان <<پيشرفت>>
تئوري جبر فن آورانه هم چنين توام با جهش فن آورانه است. جهش فن آورانه تكامل اجتماع را به صورت خطي بيان ميكند. بنابراين با يك نوع جبر تكاملي يا جبر تاريخي روبرو ميشويم. جهش باوران تغييرات اجتماع را با پيشرفت تفسير ميكنند و معمولا پيشرفت را هم غير قابل اجتناب در نظر ميگيرند.
معتقدان به جهش فن آورانه پيشرفت را در طي مراحل متوالي تكامل فن آورانه تعريف ميكنند؛ كه معمولا از آن پيشرفت ها به دوره هاي زماني مشخصي اشاره ميكنند: عصر ماشيني شدن؛ عصر اتوماتيك شدن؛ عصر اتم؛ عصر فضا ؛ عصر الكترونيك و....لغاتي كه فقط توسط فن آورشناسان تاكيد ميشود ولي از سوي انسان شناسان با اين لغات مخالفت ميشود.
چنين تعريف هاي واضحي گمراه كننده هستند به اين عنوان كه القا ميكنند كه فن آوري تازه جاي فنآوري قديمي را اشغال ميكند. ولي چيزي كه بيشتر اتفاق مي افتد تعامل فن آوري قديمي و جديد است. تلويزيون جاي سينما و راديو را نگرفنه استو همين طور كامپيوتر جايگزين كتاب نشده است.<<گراف>> معتقد است كه تاريخ را نمیتوان محدود به اين جهش خطي فن آورانه كرد؛ زيرا راه هاي مختلف تغييرات اجتماعي وجود دارد.
تاثير بسيار گسترده فن آوري ارتباطات (رسا نه هاي جمعي) چه خوش بينانه و يا بد بينانه قبل از عصر كامپيوتر فعلي مورد توجه نويسندگان بوده است. عصر انفجار اطلاعات يا انقلاب آي تي(IT )كه از آن به عنوان حد نهايي انقلاب ارتباطات ياد ميشود در پي انقلاب كتابت و چاپ پديدار شده است كه خود آن تنها حد نهايي انقلاب الكترونيك است كه با تلگراف و تلفن شروع شده بود. تمام اين انواع فن آوري را ميتوان به عنوان فن آوري هاي ارتباطي در نظر گرفت.
اما توجه دادن به انقلابات فن آورانه و همراهي آنان با <<عصر>> ها تنها بيانگر تئوري جبر فن آنوري خواهد بود.
شو ونيسم فرهنگي در تعريف << پيشرفت>> هاي فن آورانه حاكم است.آنچه كه پيشرفت ناميده ميشود بطور فرهنگي تعريف شده است اما تئوري سازان از آن غافلند. جهش انگاري پيشرفت هاي فن آورانه متكي به تعقل غربي است و معمولا بازتابي از استقلال فردي است كه ناشي از ليبراليسم غربي در نظر گرفته ميشود.فرضييه سازان اين چنيني فن آوري را به عنوان چيزي كه بطور يك نواخت
يك خط مخصوصي را تعقيب ميكند ؛ در نظر ميگيرند.
در قرن ۱۸ بود كه ما بين تحصيل كردگان مفهوم تاريخ بصورت پيشرفت هاي مداوم در نظر گرفته شد.<<مامفرد>> اين عقيده مردم آن زمان را خلاصه كرده است: بد آن است كه از باورهاي قديمي حاصل شود و هر چه سريع تر از اين باور هاي قديمي دور شويم آينده بهتري را خواهيم ساخت.
تغييرات اجتماعي بعدا برابر با پيشرفت هاي فن آورانه در نظر گرفته شد و از آن به عنوان پيروزي تعقل بر ماده و يا پيروزي مغز انديشمند بر بيگاري دست هاي انساني ياد شده است.
<<تئورو>> در سال ۱۸۶۲ تذكر داده است كه پيشرفت فن آورانه نمي تواند تضمين كننده عاقبت بخيري جامعه انساني باشدو حتي ممكن است به يك عصر ماشيني و نابود كننده تمدن بشري منجر شود. او در كتاب خود مينويسد:اين جامعه بشري نيست كه ماشين را ميراند بلكه اين ماشين است كه جامعه بشري را هدايت ميكند.
به هر حال تغييرات مشخص حاصل از فن آوري سبب ارزشمند دانستن آن در قرن نوزدهم شد و بعد از آن بود كه اعتقاد به پيشرفت هميشگي اقتصادي پديدار شد.ارزشمند دانستن فن آوري و اعتقاد گسترده به مفيد بودن فن آوري سبب شد كه بسياري معتقد گردند كه فن آوري كليد اصلي تغييرات اجتماعي آن قرن بوده است.
بعضي از جبر گرايان معتقد به جبر فن آوري تا آن جا در تخيلات خود پيش رفتند كه ماشين ها به آن حد پيشرفت خواهند كرد كه برتر از توانايي نوع بشر بشوند. اين نويسندگان بر افزايش وابستگي ما به ماشين و هم آميزي انسان و ماشين تاكيد كرده اند.
<<پورسل>> اعتقادي نيمه مذهبي به غير اجتناب بودن پيشرفت فن آورانه دارد. او ميگويد كه بنظر مي ايد دست هاي نامرعي پيشرفتهاي فن آوري را اداره ميكند.و افراد و نهاد ها را براي اين پيشرفتها بسيج مينمايد و بنظر ميرسد كه نيرو هاي غيبي در صددند كاري نمايند كه بيشترين نفع و راحتي به بشر برسد؛ تكامل فن آورانه بهترين دليل بر پيشرفت در اجتماع بوده است. اين طرز نگاه به فن آوري يك باور گسترده است.
تحسين پيشرفتهاي فن آورانه در بطن تئوري جبر فن آوري است. در پي پيشرفتهاي فن آورانه بنظر مي آيد كه يك نوع پسرفت اخلاقي ديده ميشودكه ناشي از عدم تطابق رو ساختهاي فرهنگي جامعه با پيشرفت فن آوري است.
معهذا همواره تئوري جبر فن آوري تحسين شده و خوش بينانه نيست. <<ايلول>> نمونه مشخص نگاه بد بينانه به پيشرفت فن آورانه است.هر كدام از ما نيز به هر حال معتقديم كه راه حل هاي فن آورانه سبب ايجاد مسايل جديدي هم شده اند. نگاه بد بينانه به پيشرفت فن آورانه شكل رقيق شده اين تفكر است كه در نهايت فن آوري بر همه شئونات زندگي ما حاكم شده و جامعه بشري را بمرگ محكوم خواهد ساخت؛ سرنوشتي كه گريزي از آن نيست. و اين نگاه همواره مخالف با مدرن شدن است. اما اعتقاد محض به گذشته توام با تخيل در باره آينده است. تخيل در باره آينده و يا گذشته منجر به نفي واقعيات زمان حال ميشود.
Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.