اصول دموکراسي چيست؟
عده ای این موضوع را در نظر نمیگیرند و مدعی این هستند که انتخابات آزاد و دموکراسی غلط است زیرا مثلا هیتلر هم با انتخابات دموکراتیک انتخاب شد ولی نمیگویند که هیتلر جنایتکار حقوق بشر و عدالت را را زیر پا گذاشت . باید تدابیری اندیشید که در دمکراسی انسان دمکراتیک تربیت کرد که فاقد باورهای دیکتاتوری و ضد انسانی باشند.مثلا مورد زیر را ببینید که پوپر میگوید اکثریت ممکن است حق اقلیت را زیر پا بگذارد.
امنبع
http://www.kouroshzaim.org/DetailsData.asp?IDdata=282
************************
این کار واین تعریف غلط از دموکراسی سفسطه است و بد جلوه دادن دموکراسی است. اکثریتی که زور بگوید دیگر حکومت دموکراسی ندارد و میشود دیکتاتور مثل شاه و یا خمینی .بنابراین ساختن جامعه دموکراتیک باید بر اساس عقل و عدالت باشد زیرا همه انسانها از بی عدالتی متنفرند و این تنفر موجب حرکت آنها برای برپایی عدالت میشود و چه خونهای شریفی هم برای بر پایی عدالت تاکنون بزمین ریخته شده است. ارزشهای جامعه دموکراتیک لازم است که با اصول دموکراتیک هم آهنگ و تقویت کننده دموکراسی باشد تا در برابر هر حرکت غیر دمکراتیک از سوی اکثریت و یا اقلیت مبارزه ای خودجوش بوجود آید.
ادامه از افشا
دموکراسي با اين تعريفی که در ابتدا کردم همزاد مدرنيته خواهد شد و رابطه تنگاتنگ با آن خواهد داشت.
البته اصول دموکراسي در باور هاي جانبي در ايران گسترش يافته است ولي عقل گرايي و حقوق بشر در ايران جا نيافته است.
مثلا عقل ميگويد ولي فقيه که اين همه قدرت در چنگش است لازم است در مقابل ملت پاسخگو باشد. ولي در مقابل مي بينيم که براي حفظ ولي فقيه توهين (بخوانيد افشاي اسرار نظير کشتار قتلهاي زنجيره اي و جنايات ديگر و دزدي هاي آنان ) به اوزنداني قانوني دارد.( البته توهين به هرکسي زنداني دارد و اين احتياج به قانون ندارد ولي آوردن اين موضوع فقط براي بستن دهان مردم و ايجاد خفقان است .هم چنانکه تا حالا ديده ايم ملاک توهين مثل مثلا افشاي قتلهاي زنجيره اي و يا کشته شدن خبرنگار ايراني الاصل کانادايي بدست قاضي مرتضوي است.
قانون در اينجا لفظ مهمي نيست مثل قانون آپارتايد جمهوری افریقای جنوبی است که ميگفته است سفيد بر سياه برتري دارد.هر دوي آنها ضد قانوند زيرا قانون واقعي نميتواند خلاف عقل باشد.
دموکراسي مسيري است که جامعه فعلي انساني را بسوي حکومت واحد جهاني رهنمون خواهد شد.حکومتي که در آن انسانها برابر و برادر و در راه تعالي بشريت باشند.
در اینجا خلاصه ای از مشخصات دمکراسی را ذکر میکنم:
اول- بر اساس عقلانیت آزاد و رها و خود محور باشد
دوم-همه مردم در برابر قانون یک سان هستند و هیچ گونه امتیازات شخصی و قومی و نژادی و ...پذیرفته نیست.
سوم-اکثریت حق از بین بردن حقوق بشری اقلیت را ندارد.در واقع هیچ مقامی در حکومت دمکراسی این حق را ندارد
چهارم - اصل آرای مردم است و این مردم موظفند بر اساس عقلانیت آزاد و عدالت (که حداقلش حقوق بشر است ) رای بدهند و گر نه در جامعه دوباره بی عدالتی و دیکتاتوری رشد میکند
راه نجات ايران در رفع عقب ماندگي علمي و صنعتي و خود کفايي اقتصادي (تا زماني که سياست در جهان منطقه اي است و دولتهاي ملي واحد هاي سياسيمحق هستند که در پي منافع خود ميباشند حتي به قيمت پامال کردن منافع ملل ديگر!) ، دموکراسي در ايران کمک کننده به بقاي هم بستگي ملي خواهد بود.
سنت ( احساسات پذيرفته شده و فاقد زير بناي عقلي مثل دين و وطن پرستي افراطي ) دشمن دموکراسي خواهد بود و اين غير طبيعي نميباشد زيرا سنت ها بر آمد دوراني هستند که ديکتاتوري و زورگويي و بي عدالتي و جنگ و کشتار مشخصه آن دوران ميباشد و اين گذشته بشريت است . امروز روزي است که لازم است تهوع حاصل از مسموميت هاي تاريخي در باورهايمان راحذف کنيم و انقلاب اسلامي از نظر من يک پيش آمد براي حذف مسموميت ديني جامعه ايراني بود. اسلام و احساسات غیر عقلانی دیگر با اين حذف از متن باور ها و جامعه و ارزشهاي حکومتي و اداري و تفکر جامعه زدوده خواهد شد و بجاي احساسات عقل حاکم خواهد شد. مثلا بسيار اتفاق افتاده است که در ماه محرم جواني جوان ديگر را بخاطر رنگ لباس کشته باشد موردي که من بياد دارم جواني بود که دوست خود را بخاطر پوشيدن پيراهن زرد رنگ در ايام محرم کشت، افکار و ارزشهايي نظير اين موارد از جامعه رخت بر خواهد بست و بجاي آن يک ديني باقي خواهد ماند که با تفکر بيشتر هم خوان باشد ودر غير اين صورت از دايره تاثير گزاري بر حکومت مطرود خواهد بود.