برداشت کسروي از کساني که حاکميت ديني را ميخواهند
Saturday, February 23, 2008 at 03:04PM
افشا
!
در پايين گفتاري را از شادروان كسروي آورده ام كه آخوندها را با ميكروبهاي بيماري زا و سگهاي هار و دزدان و شاهسونان مقايسه ميكند.
با سپاس از شما عزيزان
گفتاري از پرچم سال يكم، شماره نهم، نيمه يكم مردادماه 1322
نوشته شادروان احمدكسروي
كار ما با اينها (ملايان) چه خواهد بود؟!
چنانكه آقاي احمد پاكروان از قزوين و آقاي صمدي از مياندوآب نوشته اند، از تهران نيز آگاهيها رسيده به بهاييان دستور داده شده كه پرچم و يا ديگر نوشته هاي ما را نخوانند و با كسي از پاكدينان بسخن نپردازند. اينست پاسخي كه انجمنهاي بهايي به پرسشهاي ما داده اند. كنون ما از خوانندگان ميپرسيم به اين چه نامي بايد داد؟ اينكه كساني خود را از مردم جدا گردانند و يكرشته سخناني را دستاويز ساخته انجمنها سازند و كتابها نويسند و كوششها بكار برند ولي چون يكي برخيزد و ايرادهاي گيرنده اي گيرد و از پاسخ درمانند، ازو روگردانند و خود را بخاموشي زنند. چنين چيزي چه عنواني تواند داشت؟ اگر نيك انديشيد اينان دسته بندي را دوست ميدارند و از آنكه يك تيره جدايي باشند و با ديگران كشاكش و گفتگو كنند لذت ميبرند و در اين راه هوسبازيهاست كه آن كوششها را ميكنند و به آن خودنماييها ميپردازند وگرنه چه خواست ديگري توان داشت؟ تنها بهاييان نيستند. چنانكه بارها گفته ايم همه كيشها كه امروز هست در همين حالست. همه آنها جز براي دسته بندي نيست. دسته بندي يكي از چيزهاييست كه هوسمندان از آن لذت ميبرند. بويژه كه در ميان آن دسته بندي سودهايي نيز باشد و پولهايي نيز در بيايد. همان ملايان كه خود را با آن فرم «بوالعجايب» مي آرايند و نامهاي شگفتي از «آيت الله» و «حجت الاسلام» و «مصلح كبير» و مانند اينها بروي خود ميگزارند و در راه نگهداري دستگاهشان دست بدامن خودي و بيگانه ميزنند. در اين زمينه پاي كمي از بهاييان نميدارند بلكه اينراه را بروي بهاييان هم اينان گشاده اند، همين ملايان. نيز ما هرچه ميپرسيم و ايراد ميگيريم پاسخي نداده خود را بخاموشي ميزنند. آنان نيز به پيروان خود ميسپارند كه نوشته هاي ما را نخوانند و با كسي از ما گفتگو نكنند، صوفيان نيز چنينند، شيخيان نيز چنينند، علي اللهيان نيز چنينند، كريمخانيان نيز چنينند، مسيحيان نيز چنينند. يكايك چه بشمارم، همگي كيشها و راهها كه امروز رواج ميدارد چنينند. همگي آنها بهر دسته بندي و سودجوييست، همگي آنها در راه هوس و سود خود مايه تيره روزي مردم ميباشند. در همينجاست كه ما ميخواهيم خوانندگان داوري كنند، ميخواهيم نيك بينديشند و خواستي را كه از اين كيشها و دسته بنديها در ميانست و زيانهاي بزرگي كه از آنها برميخيزد بديده گيرند و آنگاه داوري كنند كه به آنان با چه ديده اي بايد نگريست، چه نامي به آنها بايد داد، چه رفتاري با آنها پيش بايد گرفت. ما اكنون به اين دسته ها برخورده ايم و اين برخورد سالها در ميان خواهد بود تا بپايان رسد (يا بهتر گويم: بپاياني رسانيم). اكنون ياران ما بينديشند كه اين برخورد را چگونه بپايان خواهيم رسانيد. اين دسته ها كه در راه هوس و دلخواه خود يكتوده بيست مليوني را لگدمال كرده درميگذرد، اين ملايان و كشيشان و پيران و مبلغان و ديگران كه گمراهيهاي پست و پراكنده خود را دين ناميده بخدا دروغ ميبندند، كار ما با اينها چه خواهد بود و چه بايد بود؟
من ميخواهم ياران ما نيك انديشند كه يكدسته شاهسون كه از آشوب كشور فرصت جسته تفنگهاي خود را برميدارند و سرگردنه ميگيرند و كاروانها را ميزنند و آدم ميكشند، با اين ملايان و بهاييان و درويشان و ديگران چه جدايي مي دارند؟ اگر آنان (شاهسونان) تنها سود خود را مي جويند و در راه بهره مندي خود از ايمني كشور و آسايش توده و پيشرفت بازرگاني و كشاورزي و مانند اينها چشم ميپوشند و هرچه درين باره گفته شود ناشنيده مي انگارند، اين ملايان و كشيشان و سردستگان بهايي و صوفي و ديگران نيز همان رفتار را ميكنند و درباره توده و آسايش و پيشرفت آن همان بي پروايي را نشان ميدهند بلكه گستاخي و بي پروايي اينان فزونتر از آنان ميباشد، زيرا اينان در راه پست خود بخدا نيز دروغ ميبندند، مردمان را گمراه و نادان ميسازند، توده ها را به پستي ميكشانند. شاهسون اگر كسي را لخت كرد جبران آن آسانست ولي اينان چون مردم را گمراه ميگردانند چاره اش بسيار دشوارست. اينست بدي آنان ده برابر بدي شاهسون بلكه فزونتر از ده برابرست. اكنون شما بينديشيد كه ما به راهزنان (شاهسون) با چه ديده مينگريم و چه كيفري بهر آنان ميخواهيم؟ به اينان بايد كيفري بالاتر از آن را خواست. هنوز داوري نا انجامست. اگر راستي را بخواهيم بايد اين كسان (اين مجتهدان شيعه) را با زيانهايي كه بتوده ميرسانند نه با شاهسون بلكه با ميكروبهاي بيماري، با جانوران گزا (گزنده)، با مارها و كژدمها به سنجش گذاشت. چنانكه در آفرش، ميكروبها و جانوران گزا رخداده كه بديهاي جهانند و هر نيكخواهي بايد بنابودي آنها كوشد، در همان آفرش در ميان آدميان نيز اينگونه مردان پست انديشه و بي ارج پديدار گرديده كه در راه هوسهاي كوچك خود چشم از نيكي جهان و خرسندي جهانيان ميپوشند و در هركاري همينكه اندك زياني بهر خود گمان ميبرند با آن بدشمني ميپردازند، اگرچه مايه پيشرفت جهان و جهانيان باشد و چنانكه ميدانيم بسياري از آنان همچون مار و كژدم از نيش زدن و زهر فرو ريختن لذت ميبرند و يا همچون سگان هار از گزيدن و زخم رسانيدن باز نمي ايستند. ما ميخواهيم ياران ما اين داوريها را بكنند و درباره اين كسان انديشه خود را راست گردانند. ميخواهيم نيك بديده گيرند كه ما از دور و نزديك دست بهم داده و رنجها بخود هموار كرده و بي آنكه بهر خودمان سودي بديده گيريم تنها بنام آنكه خواست خدا در جهان پيش رود و جهانيان به يك زندگاني بهتر از اين رسند و در ميان اين توده بدبخت نيز كه ما خودمان از آنيم، از گرفتاريها خود رها گردد و همچون ديگر توده ها آزاد و سرفراز زندگي كند، به يك كوششهاي بزرگي برخاسته ايم و آن كيشها و دسته بنديها و پيشروان و پيروان آنها يك سدي در برابر ما ميباشند و ما اگر چاره اي به اين سد نكنيم همه كوششهامان بيهوده گرديده و نتيجه اي بدست نخواهد آمد و اين را بينديشيد كه چگونه بايد اين سد را بشكنيم و چگونه بايد اين جلوگير را از ميان برداريم. ميخواهيم نيك بينديشيد كه كار ما با آنها چه خواهد بود.
Article originally appeared on افشا (http://efsha.squarespace.com/).
See website for complete article licensing information.