اسلامیستها میگویند احکام ایلامی مطابقت دارد با:

قران(وحی حرف الله البته نه خدای اصلی جهان)سنت و عقل و اجماع.

اما ما در اسلام عقل منطقی نداریم.یعنی عقل منطقی و ازاد و رها میپرسد دلیل پیامبری محمد چیست؟خود محمد هم دلیل منطقی برای پیامبریش ارائه نداده است بلکه با قدرت نظامی عقیده اش را زور چپان کرده است.در عربستان آن روز که پیامبر زده بوده است افراد دیگری هم حکومت تشکیل داده اند و ادعای پیامبری هم داشته اند .

چون خود اسلام و قوانین آن  با عقل منطقی ضدیت دارد مثلا پذیرفتن اجنه و یا آب کر و یا ازدواج با نوزاد و عشق بازی با ران اوو.....

بنابراین عقل تا آنجا مورد قبول اسلام است که ضدیتی با قران و سنت محمد نداشته باشدو بهمین علت ملایان هم که توضیح المسایل مینویسند و احکام اسلامی استخراج میکنند نمیتوانند عاقلانه (منطقی کامل و در تعارض با قران و ستن محمد ) عمل کنند.این ملایان کار عقلی نمیکنند بلکه با کار روی معلومات قبلی (قران و سنت محمد ) قوانینی را مطابق با آن داده ها استجراج میکنند و این کار در واقع قیاس است و نه عقل مستقل از قران و محمد.در این مورد بنوشته زیر توجه میکنیم:ملایان شیعه عقل را بر علیه قران و سنت نمیتوانند بکاربرند.زیرا از نظر آنان این دو منبع اثبات شده است . اثبات آن هم عقلی نیست بلکه بنا به فرض ملایان معتقد به قران و سنت محمد هستند.اگر کل عالم و قوانین علمی عالم با قران و سنت محمد مخالف باشد ملایان طرف علم را نخواهند گرفت بلکه طرف قران و سنت را خواهند گرفت.بنابراین ملایان دو منبع اصلی اثبات شده و موجود دارند(داده ها) بر روی این داده ها کار قیاسی میکنند و از آن احکامی را بنام فقه بیرون میکشند.
در مورد حدیث و این که آن حدیث اعتبار دارد یا نه لازم است کار تحیقی صورت گیرد که مثل کار ادیبان در مورد تولد و مرگ شاعران است و اینان بدبختانه در این موارد هم کار علمی درستی نکرده اند بلکه فقط کتابهای مختلف تاریخی را که در باره آن حدیث موجود است بررسی کرده اند.دیگر کار علمی تاریخی مثل کشف روش کربن رادیو اکتیو برای تعیین قدمت و این حرف ها را نکرده اندفقط و فقط حرف زده اند. باز هم کشیشان مسیحی مثل مندل آمده دو تا تجربه کرده اند که ملایان ما آن را نداشته اند مثلا مندل قوانین ژنتیک را کشف کرده است.
بنابراین اگر قران گفته باشد که مومنان بکوشند تا با کشتن دیگران اسلام را مسلط کنند این ملایان بررسی نمیکنند که این حرف از نظر عقلی درست است یا نه و فقط بصرف حرف قران جزو قوانین فقهی قرار میکیرد و یا مثلا برده داری که خدای محمد در قرانش آن پذیرفته است دیگر ملایان کاری ندارند که درست و غلط عقلی است یا نه و فقط بصرف آمدن آن در قران آن را میپذیرند به این عمل کار عقلی نمیگویند و در واقع قیاس است.اگر مسئله تازه ای هم پیش اید بر اساس قران و سنت و مطابق با قران و سنت جوابی را برای آن میدهند که باز هم نمیتواند عقلی باشد زیرا خود قران قبلا با عقل بررسی نشده است تا برداشتهای فقهی از قران هم عقلی باشد(عقلی =علمی و عادلانه عدالتی که از عقل بر میخیزد بحقوق بشر ختم میشود و عدالتی که از اسلام بر خیزد به آزاد و برده کافر و مشرک مسلمان و اهل کتاب و...ختم میشود که مضحک و ضد علمی است)